به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، محمد ابهری بازیگر سینما و تلویزیون متولد یازدهم آبان ۱۳۱۷ است و امروز وارد ۸۷ سالگی میشود.
این بازیگر پیشکسوت فعالیت هنری را با تئاتر در گروه هنر ملی آغاز کرد و از جمله در نمایش «میراث» کارِ بهرام بیضایی در تالار ۲۵ شهریور در آذر ماه ۱۳۴۶ بر صحنه رفت. بازی در فیلم «شهر قصه» به کارگردانی منوچهر انور نخستین فعالیت سینمایی اوست.
وی در آثاری، چون مجموعه سربداران (محمدعلی نجفی - ۱۳۶۲)، طبل تو خالی (احمد نجیب زاده - ۱۳۶۲) مجموعهی تلویزیونی بوعلی سینا (کیهان رهگذار - ۱۳۶۴) دادستان (بزرگمهر رفیعا - ۱۳۷۰)، سریال کوچک جنگلی (بهروز افخمی - ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۶) صندلی خاکستری (حامد عقیلی - ۱۳۸۰) سریال آخرین پادشاهی (کاظم بلوچی - ۱۳۸۶)، سریال پدرخوانده (محمدرضا ورزی - ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶)، و همچنین «بوی کافور عطر یاس»، «دلشدگان»، «نقطه ضعف»، «مجسمه»، «خواستگاری»، «پدر آن دیگری» و... به ایفای نقش پرداخته است.
ابهری در آغاز گفتوگو با ابراز خرسندی از این که در آستانه تولد ۸۷ سالگی یادی از او کردهایم گفت: خدا را شکر میکنم که در این سن و سال هنوز هم سرپا هستم و میتوانم با شما و هموطنان عزیزم همصحبت شوم. همین که مردم را در کوچه و خیابان میبینم و به من لطف دارند برای من بسیار مغتنم و ارزشمند است. البته به خاطر شرایط سنی مدتهاست که دیگر کار نمیکنم. آخرین کاری که در آن حضور داشتم سریال «ایراندخت» بود که سال ۹۷ روی آنتن رفت. پیشنهاداتی هم در این سالها داشتهام، امّا واقعاً توان این که بخواهم از هفت صبح یا زودتر سرکار بروم و تا شب آفیش باشم را ندارم. این است که بیشتر وقتم را در خانه و با مطالعه میگذرانم. به هرحال قسمت چنین است و شکرگزار هستم.
سریالهایی که دیگر تکرار نمیشوند
وی گفت: گاهی مردم به من میگویند هنوز سریالهایی مثل «سربداران»، «بوعلی سینا» و «کوچک جنگلی» که از شبکه آیفیلم پخش میشود را دنبال میکنند. یا از بازی من در فیلمهایی مثل «خواستگاری» و «مجسمه» یاد میکنند. خُب، اینها باعث خوشحالی است و خستگی ۶۰ سال فعالیت هنری را از تن در میکند.
ابهری افزود: البته این سریالهای تاریخی که من هم افتخار بازی در آنها را داشتم دیگر تکرار نمیشود. الان هم شاید هر ۱۰ سال یکبار یک سریال تاریخی جذاب روی آنتن برود. دیگر نویسنده مسلط و باسواد در حوزه تاریخ و کارگردانی که بتواند آن فضاها و شخصیتها را به تصویر بکشد خیلی کم داریم. برای همین است که سریالهای تاریخی دیگر به دل نمینشینند؛ گاهی بهانه بودجه را میگیرند، اما سریالهایی مثل بوعلی سینا و سربداران و یا فیلم «دلشدگان» که من افتخارحضور در آنها را داشتم در دوره خودشان هم با بودجهای متوسط ساخته شدند، امّا کیفیت آنها به گونهای بود که برای همیشه ماندگار شدند. سینما هم که متأسفانه در سیطره یک سری کمدیهای مبتذل است که اصلاً بامزه هم نیست.
این بازیگر پیشکسوت درباره ماندگارترین نقشهایی که در این سالها بازی کرده است نیزگفت: چند کار هست که هم برای خودم و هم برای مخاطبان خاطرهانگیز و ماندگار شده است. در سینما، «خواستگاری» به کارگردانی مهدی فخیمزاده و «پر پرواز» ساخته خسرو معصومی و در بین سریالها هم مجموعه «بوعلی سینا» و نقش آن مأمور حکومتی که دنبال ابن سینا بود برای مردم ماندگار شده است. خودم هم نقشی که در سریال «طبل توخالی» به کارگردانی احمد نجیبزاده (۱۳۶۲) داشتم را دوست دارم؛ چون درآن سریال، نقش یک آمریکایی را بازی میکردم که میخواست با توطئهچینی، شخصی را که شبیه محمدرضا پهلوی است به عنوان شاه جا زده و دوباره در ایران مستقر کند. اصولاً نقشهایی که از خودم دورتر هستند را بیشتر میپسندم.
ماجرای نقش هویدا و مخالفت با خواسته کارگردان
ابهری اظهارکرد:، اما درسالهای اخیر مردم من را با نقش امیرعباس هویدا در سریال «پدرخوانده» به کارگردانی محمدرضا ورزی میشناسند که در سال ۱۳۸۶ روی آنتن رفت. خاطرم هست پیش از آغاز فیلمبرداری، آقای ورزی به من و تعداد دیگری از بازیگران که نقش شخصیتهای مختلف سیاسی دوره پهلوی را داشتند گفت که چند فیلم مستند از زندگی و سخنرانیهای این شخصیتها از آرشیو تلویزیون گرفتهاند تا بازیگران با دیدن آنها به نقشهایشان نزدیک شوند. امّا من نپذیرفتم و گفتم به دیدن این فیلمها نیازی ندارم. شرایط به گونهای شد که آقای ورزی خودش آمد و گفت اگر این نقش خوب درنیاید، آبرویم به خطر میافتد، اما من گفتم خیالت راحت باشد. آبروی خودم برایم مهمتر است و نمیگذارم کار بیکیفیت شود.
وی افزود: درنهایت هم وقتی جلوی دوربین رفتم، با گرفتن هر پلان که من در آن حضور داشتم، آقای ورزی با خوشحالی میگفت این آقای ابهری اصل جنس است! بعدها که از من پرسید چرا فیلمها را ندیدی؟ گفتم که من دو بار هویدا را که برای سخنرانی به وزات فرهنگ و هنر آن زمان آمده بود از نزدیک دیده بودم؛ شیوه سخنرانی و حرکات او در ذهنم باقیمانده بود. دو سه بار هم با او در خیابان و با همان شمایل همیشگی (پیپ روی لب و گل ارکیدهای که به کتش نصب شده بود) مواجهه داشتم. من از شخصیت او برداشت و ذهنیتی داشتم که نمیخواستم با دیدن این مستندها و این که بخواهم ادای راه رفتن و حرف زدن او را دربیاورم خراب شود. خدا را شکر از نقش من هم راضی بودند و مخاطبان هم پسندیدند. آقا ضرغامی رئیس وقت سازمان صداوسیما هم بابت این کار از من تقدیر کرد.
سختیهایی که کار را ماندگار میکرد
این بازیگر سینما و تلویزوین عنوان کرد: اگر من به سی سالگی خودم که آغاز رسمی فعالیت هنری من بود برگردم، بازهم همین مسیر را طی خواهم کرد. ببینید شاید این را از زبان افراد دیگر هم شنیده باشید، اما واقعاً ما برای پول و شهرت کار نمیکردیم. هنر را به خاطر هنر و آن شخصیتی که باید نقشش را بازی میکردیم دوست داشتیم. در مقایسه با امروز کار کردن هم بسیار سخت بود.
ابهری گفت: مثلاً شب قبل از فیلمبرداری خواب نداشتم و حتماً در منزل دیالوگها و نقشم را مدام تمرین میکردم چراکه برایم مهم بود که فردا جلو دوربین تپق نزنم. در آن زمان برداشت دوباره، به معنای هدر رفتن نگاتیوهایی بود که به سختی پیدا میشد و صدای تهیه کننده در میآمد که چرا تمرین نکردید و... ما با ین سختیها کار میکردیم که امروز کارهایمان در ذهن مخاطبان ماندگار شده؛ اما الان با فلیمبرداری دیجیتال اگر یک سکانس ده بار هم تکرار شود، خیلی برای تهیهکننده و کارگردان مهم نیست. فکر میکنم مردم هم به خوبی متوجه این تفاوتها شدهاند وبرای آن کارهای قدیمی که با وسواس زیاد ساخته میشد جایگاه ویژهای قائل هستند.
وی در پایان عنوان کرد: برای همه مردم ایران عزیز، روزهایی سرشار از تندرستی و شادکامی آرزو دارم و امیدوارم شرایطی فراهم شود که بازهم بتوانم با یک اثر هنری مهمان دیدگان آنها شوم.
انتهای پیام/
