شناسهٔ خبر: 75451139 - سرویس اجتماعی
منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

پارازیت خشونت در فرایند آموزش

صدایی که گاهی این روزها از برخی مدارس کشور شنیده می‌شود نگران‌کننده است؛ صدای پرخاشگری، درگیری و خشونت.

صاحب‌خبر -

پیشینه‌ رفتارهای خشن در مدارس

حوادث مشابهی از این قبیل سابقه‌ای طولانی در مدارس دارد؛ از نخستین روزهای آموزش‌های رسمی و غیررسمی در مدارس که بساط چوب و فلک به راه بود تا همین روزها که دوربین خانه همسایه، تصاویر تنبیه ناظم مدرسه را شکار می‌کند.

از تجمع اولیای دانش‌آموزان دوره نخست دبیرستان علامه طباطبایی شاهرود به خاطر تنبیه بدنی فرزندانشان در سال ۹۴ تا تنبیه یک دانش‌آموز کلاس هشتمی دارابی با کمربند معلمش در سال ۹۷. از کوبیدن سر یک دانش‌آموز نُه‌ساله مشهدی به خاطر بلد نبودن درس ریاضی به دیوار در سال ۹۷ تا کتک خوردن یک دانش‌آموز کلاس یازدهمی در رباط کریم در سال ۹۸. از ضرب‌وشتم یک دانش‌آموز دبیرستانی در شیراز توسط معلم در سال ۱۴۰۱ تا کتک خوردن دانش‌آموز دبیرستانی دیگر در رفسنجان در سال ۱۴۰۳.

از سوی دیگر، مواردی از خشونت علیه معلمان نیز گزارش شده است؛ چنان‌که اردیبهشت‌ امسال پدر یکی از دانش‌آموزان در شهرستان زرند با ورود ناگهانی به کلاس درس، معلم جوان را مورد ضرب‌وشتم قرار داد و مجروح کرد؛ حادثه‌ای که به انتقال معلم به بیمارستان انجامید. البته پیش از آن هم در سلماس، یکی از مدیران مدارس از سوی دانش‌آموز خود مورد حمله قرار گرفت و مجروح شده بود.

تازه‌ترین نمونه از این خشونت‌ها، همین چند روز پیش با تذکر انضباطی یکی از معلمان به یک دانش‌آموز رقم خورد. ضرب‌وشتم یک معلم در اداره آموزش‌ و پرورش مهران، آن‌ هم در برابر چشمان کارکنان اداری و شکستن فک معلم، داستان این پرونده را روی میز دادستانی مهران گذاشت.

ایرج زینی‌وند، مدیرکل آموزش و پرورش استان ایلام پس از این اتفاق بر صیانت از حقوق و کرامت این معلم به‌طور کامل تأکید کرده و گفته بود امنیت شغلی و حرمت معلم، خط قرمز آموزش‌وپرورش است و هیچ‌گونه رفتار توهین‌آمیز یا خشونت‌بار علیه فرهنگیان قابل اغماض نخواهد بود.

نمونه مشابه این خط و نشان را همین چند روز پیش یوسف بهارلو، مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران برای اتفاقی دیگر کشیده بود: «تنبیه دانش‌آموزان خط قرمز ماست و هیچ توجیهی برای آن پذیرفته‌شدنی نیست».

اشاره بهارلو به اتفاقی است که در یکی از مدارس قزوین رخ داده بود. آن روز دو دانش‌آموز به خاطر آنکه ادای ناظم را درآورده بودند توسط مدیر مدرسه به‌شدت مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتند؛ بینی یکی از آن‌ها شکست و پرده گوشش هم پاره شد.

انتشار کلیپی ۱۶ ثانیه‌ای از مدرسه‌ای در پرند از توابع رباط کریم را نیز به اتفاقات این چند روز اضافه کنید. برخورد نامناسب یکی از کارکنان آموزشی با دانش‌آموزی در شهر جدید پرند، پرونده خشونت در مدارس را قطورتر کرد.

این‌بار بر اساس گفته‌های مسئولان آموزش و پرورش، پس از این اتفاق، فرد خاطی از سمت خود برکنار و برای تعیین حکم نهایی به هیئت تخلفات اداری معرفی شد.

وزیر آموزش‌وپرورش هفته گذشته در واکنش به تنبیه بدنی و ضرب و جرح دانش‌آموز قزوینی گفت: تنبیه بدنی دانش‌آموز و سوءرفتار با وی به هر دلیل و تحت هر شرایطی، ممنوع اعلام شده است و با متخلفان، برابر قوانین و مقررات رفتار خواهد شد.

علیرضا کاظمی عنوان کرد: «تنبیه» در آیین‌نامه اجرایی مدارس معادل آگاهی‌بخشی آمده و در ماده ۸۱ این آیین‌نامه «تنبیه بدنی» دانش‌آموز و سوءرفتار با وی به هر دلیل و تحت هر شرایطی ممنوع اعلام شده است و با متخلفان برابر قوانین و مقررات رفتار خواهد شد.

علاوه‌ بر آن، در دیگر اسناد بالادستی و قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی مصادیق سوءرفتار مشخص شده است. بنابراین هرگونه فعل یا ترک فعل عمدی که سلامت جسمی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی دانش‌آموزان را در معرض خطر یا آسیب قرار دهد، از مصادیق سوءرفتار به شمار می‌رود.

انتظار داریم مدیران مدارس، دیگر همکاران خود را درزمینه ممنوعیت تنبیه بدنی و عواقب سوءرفتار با دانش‌آموزان آگاه و تأکید کنند هیچ فردی از مدیر، معاون یا معلم و دیگر عوامل مدرسه، در هیچ شرایطی حق تنبیه بدنی دانش‌آموزان را ندارد.

از آموزش تا تدابیر قانونی

برخی مسئولان آموزشی و تربیتی مدارس می‌گویند هر سال جلساتی را برای معلمان و کادر آموزشی خود برگزار می‌کنند تا در آن، کارشناسان تربیتی شیوه مواجهه با دانش‌آموزان و روش‌های جایگزین تنبیه را به آن‌ها آموزش ‌دهند.

علاوه بر این، قانون نیز مجازات‌هایی را برای پیشگیری از تکرار این‌گونه اتفاقات، از توبیخ اداری تا پیگیری کیفری پیش‌بینی کرده است. در ماده ۷۷ آیین‌نامه اجرایی مدارس درخصوص تنبیه بدنی آمده است: «اعمال هرگونه تنبیه از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه، ممنوع است».

همچنین با استناد به بندهای ۱ تا ۴ ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری، اعمال‌کننده تنبیهات یاد شده، متخلف است و پس از معرفی به هیئت‌های رسیدگی به تخلفات اداری و بررسی پرونده توسط هیئت‌ها، متناسب با اعمال و رفتار وی حکم صادر می‌شود.

علاوه بر این، براساس ماده ۶۰۸ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی، اهانت و هتک حیثیت افراد، مجازات کیفری نیز خواهد داشت. همچنین اگر تنبیه بدنی موجب کبودی، شکستگی یا هرگونه صدمه به دانش‌آموز شود، طبق ماده ۴۸۸ قانون مجازات اسلامی، موجب تعلق دیه می‌شود.

ریشه خشونت‌های روزافزون در مدارس

حوادث تأسفبار ماه‌ها و سال‌های اخیر در مدارس کشور که افکار عمومی را درخصوص وضعیت روانی، تربیتی و فرهنگی محیط‌های آموزشی نگران کرده است، این پرسش را پیش‌روی ما می‌گذارد که چرا روابط در ساده‌ترین و انسانی‌ترین فضای اجتماعی یعنی «مدرسه» تا این اندازه شکننده شده است؟

چرا مدرسه‌ای که باید مأمن تربیت، گفت‌وگو و دوستی باشد، گاه به میدان بروز خشم و ناامیدی بدل می‌شود؛ خشمی که به گفته کارشناسان، ریشه‌های آن را باید در خانه، خیابان و حتی در ساختار فرهنگی و اقتصادی کشور جست‌وجو کرد.

امان‌الله قرایی‌مقدم، در تحلیلی جامعه‌شناختی و روان‌شناسی اجتماعی، ریشه خشونت‌های روزافزون در مدارس را در فروپاشی حرمت‌ها، فشارهای معیشتی، فقر شادی و از بین رفتن منزلت معلم می‌داند و می‌گوید: جامعه‌ای که نشاط، احترام و آرامش در آن تضعیف شود، ناگزیر است خشونت را در خانواده، مدرسه و محیط‌های اجتماعی بازتولید کند.

این جامعه‌شناس در گفت‌وگو با قدس با اشاره به یافته‌های انسان‌شناسان تأکید می‌کند: رفتارهای پرخاشگرانه از نخستین سال‌های زندگی و در بستر خانواده شکل می‌گیرد.

نوع تربیت، شیوه تعامل والدین با کودک و حتی نحوه شیردهی و نوازش نوزاد می‌تواند در آینده تعیین‌کننده میزان تحمل، همدلی یا خشونت فرد باشد.

مجموعه‌ای از عوامل اجتماعی مانند فقر، بیکاری، نابرابری، محتوای خشونت‌آمیز رسانه‌ها و ضعف ارتباط میان خانه و مدرسه موجب شده‌ جامعه ایرانی به‌تدریج به سمت خشونت‌گرایی و بی‌اعتمادی متقابل حرکت کند.

این آسیب‌شناس با اشاره به اینکه ریشه‌های خشونت تنها به خانواده محدود نمی‌شود، اظهار می‌کند: عوامل متعددی همچون فقر، بیکاری، نابرابری اجتماعی و گسترش اخبار و تصاویر خشونت‌آمیز در رسانه‌ها موجب نهادینه شدن خشونت در ذهن افراد می‌شود.

وقتی جامعه از هر سو صحنه‌های جنگ، دعوا و پرخاشگری را مشاهده می‌کند، طبیعی است کودکان نیز در همان فضا رشد کرده و رفتارهای مشابه را بازتولید کنند.

حتی محیط زندگی افراد بر شکل‌گیری رفتارهای اجتماعی مؤثر است؛ برای نمونه، کودکانی که در مناطق محروم یا متراکم زندگی می‌کنند، به‌دلیل فشارهای محیطی و اجتماعی، نسبت به کودکانی که در مناطق مرفه رشد می‌کنند تجربه و برداشت متفاوتی از زندگی دارند.

جامعه امروز ما متأسفانه دچار نوعی خشونت‌گرایی و پرخاش‌زایی فرهنگی شده است؛ عواملی مانند فشار اقتصادی، تبعیض اجتماعی، محدودیت‌های فرهنگی و سلب شادی و نشاط جمعی موجب افزایش خشم و کاهش تحمل افراد شده است.

این استاد دانشگاه با تأکید براینکه خشونت در مدارس ایران مسئله‌ای کاملاً موردی یا انفرادی نیست، بلکه علامتی از ضعف‌های ساختاری، فرهنگی و نظارتی است، بیان می‌کند: فرهنگ عمومی جامعه که گاهی خشونت را راه‌حل خطاها یا نشانه قدرت می‌داند، این مسئله را در محیط مدرسه بازتولید می‌کند. وقتی دانش‌آموزان یا والدین مشاهده می‌کنند خشونت در محیط‌های دیگر پذیرفته شده یا بدون برخورد می‌ماند، ممکن است آن را در ارتباط با معلم یا مدرسه تکرار نیز کنند.

قرایی‌مقدم ادامه می‌دهد: قداست تعلیم و تربیت که روزگاری بخشی از فرهنگ عمومی بود، به دلایلی مانند تمرکز صرف بر نمره و مدرک، فشارهای اقتصادی بر معلم و خانواده و کاهش توجه به تربیت اخلاقی و روانی کمرنگ شده است.

حتی رنگ‌های تیره و غم‌انگیز در محیط‌های شهری، پوشش مردم و وسایل نقلیه می‌توانند بازتاب‌دهنده یا تقویت‌کننده روحیه‌ خشم و یأس باشند، در حالی‌که رنگ‌های روشن و شاد مانند آبی، سفید و صورتی، حس آرامش و امید را در جامعه تقویت می‌کنند.

کم شدن حرمت معلم

این آسیب‌شناس با اشاره به اینکه معلمان و دانش‌آموزان نیز بخشی از همین جامعه‌اند و تحت تأثیر همین عوامل رشد می‌کنند، می‌افزاید: وقتی معلمان با مشکلات اقتصادی، حقوق پایین و بی‌توجهی به منزلت اجتماعی خود مواجه می‌شوند، طبیعی است سطح صبر و بردباری آنان کاهش یابد. از سوی دیگر، خانواده‌هایی که حرمت معلم را پاس نمی‌دارند، به بی‌احترامی و خشونت در محیط‌های آموزشی دامن می‌زنند.

وی با انتقاد از بی‌توجهی به جایگاه معلم می‌گوید: زمانی معلم، مدیر و حتی سرایدار مدرسه از احترام ویژه‌ای برخوردار بودند؛ اما متأسفانه با سیاست‌های نادرست و جایگزینی نیروهای کم‌تجربه به جای معلمان باسابقه، حرمت و قداست آموزش و پرورش از بین رفت؛ نتیجه این شد که امروز دانش‌آموز یا والدین به خود اجازه می‌دهند به معلم توهین کنند یا او را زیرسؤال ببرند.

قرایی‌مقدم خاطرنشان می‌کند: از منظر برخی تئوری‌ها درباره نیروهای برانگیزاننده و بازدارنده در بروز آسیب‌های اجتماعی، عوامل متعددی چون باورهای دینی، وضعیت اقتصادی، نوع تربیت خانوادگی، روابط دوستانه و محیط اجتماعی می‌توانند زمینه‌ساز یا بازدارنده خشونت باشند، اما متأسفانه در جامعه ما نیروهای بازدارنده کمرنگ شده‌اند.

جامعه‌ای که در آن شادی، موسیقی، نشاط و تعامل مثبت اجتماعی وجود نداشته باشد، به‌تدریج دچار افسردگی جمعی و پرخاشگری می‌شود. حذف شادی از فضاهای عمومی، رسانه و آموزش سبب شده غم و عصبانیت جایگزین آرامش و دوستی شود.

وی راهکار کاهش خشونت را در بازسازی حرمت‌ها، بهبود معیشت، ایجاد نشاط اجتماعی و بازنگری در نظام تربیتی و رسانه‌ای کشور می‌داند و تأکید می‌کند: تا زمانی که جامعه از شادی، احترام متقابل و آرامش تهی باشد، نمی‌توان انتظار داشت خشونت از مدارس یا خانواده‌ها رخت بربندد.

آمارهای خشونت از میانگین جهانی کمتر است

معاون پیشین پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش هم با بیان اینکه براساس آمارهای موجود، میزان بروز رفتارهای خشن به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند خودکشی و رفتارهای پرخطر در مدارس ایران نسبت به میانگین جهانی کمتر است، عنوان می‌کند: با این حال باید توجه داشت مدرسه بخشی جدا از جامعه نیست و رفتارهای خشن در آن، بازتابی از شرایط خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی کشور محسوب می‌شود.

حجت‌الاسلام محمدحسین پورثانی با تأکید بر اینکه ریشه‌های خشونت در مدارس را می‌توان در چند سطح خانواده، محله، جامعه و خود مدرسه بررسی کرد، به ما می‌گوید: در خانواده‌های دچار طلاق رسمی یا طلاق عاطفی، احتمال بروز رفتارهای خشن در میان فرزندان بیشتر است. از سوی دیگر، نبود برنامه‌های تخلیه هیجان، نداشتن پیوست تربیتی برای فعالیت‌های آموزشی و شناسایی‌نشدن استعدادهای دانش‌آموزان نیز از عوامل مؤثر در بروز این رفتارهاست.

درواقع وقتی دانش‌آموز در مدرسه احساس تعلق و رضایت نداشته باشد، احتمال بروز رفتارهای پرخطر در او افزایش می‌یابد.

وی با بیان اینکه هر چند نقش فشارهای اقتصادی و روانی در بروز خشونت را نمی‌توان نادیده گرفت، اما این عامل به‌تنهایی تعیین‌کننده نیست، عنوان می‌کند: در یک پایش میدانی مشاهده شد برخی خانواده‌های مرفه، از نظر شاخص‌های هویت و امید، وضعیت پایین‌تری نسبت به خانواده‌های کم‌برخوردار دارند.

اقتصاد یکی از عوامل مؤثر است، اما نقش آن مطلق یا تعیین‌کننده نیست؛ فشارهای روانی ناشی از شرایط اجتماعی و اقتصادی می‌تواند زمینه‌ساز بروز رفتارهای پرخطر شود، اما باید آن را در کنار سایر عوامل تربیتی و فرهنگی دید.

معاون پیشین پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه در نظام آموزشی کشور، آموزش‌هایی مانند مهارت‌های زندگی، تفکر خلاق، سبک زندگی و خانواده در برخی دروس ارائه می‌شود، اما این آموزش‌ها کافی نیست، می‌گوید: طرح «نماد» یا همان «نظام مراقبت‌های اجتماعی دانش‌آموزان» نیز با هدف کاهش آسیب‌های اجتماعی درحال اجراست، اما مسئله اصلی در ساختار برنامه درسی و شیوه تربیت دانش‌آموزان است.

ضرورت تحول در فرایند یاددهی و یادگیری

وی تأکید می‌کند: مدارس امروز نیازمند تحول در فرایند یاددهی و یادگیری هستند؛ نشستن دانش‌آموز و شنیدن صرف سخنان معلم دیگر پاسخگو نیست. باید روش تدریس، کشف استعدادها و ایجاد بستر بروز توانایی‌ها تغییر کند تا دانش‌آموزان در مدرسه احساس نشاط و معنا داشته باشند.

پورثانی درخصوص اینکه مسئول رفتارهای خشن در مدارس کیست، می‌گوید: پاسخ را نمی‌توان تنها در یک فرد یا گروه خلاصه کرد؛ نظام آموزشی با برنامه‌ریزی ناکارآمد، تراکم دانش‌آموزان در کلاس‌ها، نبود آموزش‌های روان‌شناسی برای معلمان و بی‌توجهی به سلامت روان دانش‌آموزان، سهم مهمی در این بحران دارد.

براساس قانون و ساختار نظام مراقبت‌های اجتماعی دانش‌آموزان (نماد) مسئولیت پیشگیری از خشونت در مدارس، تنها بر عهده آموزش و پرورش یا خانواده نیست، این یک فرایند فرادستگاهی است که همه نهادهای کشور در آن نقش دارند و از قوه قضائیه و استانداری گرفته تا سازمان برنامه و بودجه، شهرداری و وزارت بهداشت، همگی در این فرایند سهیم‌اند؛ بنابراین مدیریت مدرسه، آموزش و پرورش، خانواده و سایر نهادهای حاکمیتی باید به صورت هماهنگ و هم‌افزا عمل کنند.

وی با تأکید براینکه در گذشته، مدرسه و تعلیم و تعلم جایگاهی مقدس داشت و نشان‌دهنده‌ ارزش والای معلم و دانش‌آموز در فرهنگ ایرانی و اسلامی بود، می‌افزاید: هرچند آمارهای موجود نشان نمی‌دهد حرمت معلم به‌طور کلی کاهش یافته باشد و در بیشتر مدارس کشور، احترام متقابل میان معلم و دانش‌آموز همچنان حفظ شده است؛ با این حال نمی‌توان برخی موارد خاص را نادیده گرفت.

برای تقویت احترام و اعتماد در فضای مدرسه، لازم است کل ساختار فرهنگی کشور در راستای تکریم مقام معلم و بازسازی منزلت او در جامعه عمل کند؛ معلمان باید احساس کنند از سوی خانواده‌ها، رسانه‌ها و نهادهای مسئول، حمایت و ارزش‌گذاری می‌شوند تا بتوانند این احترام را در فضای مدرسه نیز بازتولید کنند.