داریوش رعیت در گفتوگو با خبرنگار تئاتر ایرنا بیان کرد: پیشتر قرار بود در خردادماه اجرا داشته باشیم، اما به دلایلی اجرا به تعویق افتاد. انتظار چنین استقبالی را نداشتم. با توجه به وقایعی که بعد از جنگ رخ داده بود، جو کلی جامعه به گونهای بود که فکر میکردیم شاید اقبال چندانی به تئاتر نشان داده نشود. با توجه به گرما و آلودگی هوا و قطعی آب و برق، تصور نمیکردیم با استقبال خوبی مواجه شویم. اما ریسک کردیم و خوشبختانه پاسخ خوبی گرفتیم.
این کارگردان درباره مینیمالبودن اثر و نمودش در دکور و قصه توضیح داد: این موضوع برایم بسیار اهمیت داشت. با توجه به اینکه این اثر مدرن است، سعی میکنم در کارم از اضافهگویی پرهیز کنم. به ایجاز علاقه دارم و دکور هم باید کاملاً با متن، کارگردانی و بازیها هماهنگ باشد. میخواستم طراحی صحنه فاقد عناصر اضافه باشد. این را میتوانید در طراحی حرکت بازیگرها هم ببینید. ما حداقل تحرک را در نظر گرفتهایم تا تمرکز مخاطب از متن معطوف نشود. فکر میکنم تا حدود زیادی به آن وحدتی که مدنظرمان بود، نزدیک شدیم.
وی ادامه داد: ما لحظاتی نمایش را به سمت تراژدی بردهایم و در لحظاتی دیگر به سمت کمدی. مخاطب هم میخندد و هم شاید اشک در چشمانش حلقه بزند. تئاتر عصاره زندگی و زندگی نیز ترکیبی از غم و شادی است.
رعیت در پاسخ به این سوال که ایده اولیه چطور به ذهنتان رسید بیان کرد: ایده متعلق به خودم بود. شاید بشود گفت قرار گرفتن در چنین موقعیتی نوعی طنز و تناقض دارد. این تناقض برای من جالب است؛ اینکه اگر با مرگ روبرو شویم، چه اتفاقی خواهد افتاد. موضوع تقابل انسان با مرگ بارها در ادبیات نمایشی و سینما پرداخته شده است. برخی از این تقابلها بار تراژیک داشتند، برخی با نگاه طنز و ما ترکیبی از این دو رویکرد را به کار بردهایم. نمایش درباره فردی است که از زندگی لذت نمیبرد.
اگر کسی، مثل نویسنده این نمایش دیگر نتواند خلق کند، دچار نوعی مرگ شده است
وی ادامه داد: این تکرار مرگ و زندگی، جنبهای نمادین هم دارد. آن گفتار مشهور که میگوید «برخی در ۲۰ سالگی میمیرند اما در ۷۰ سالگی دفن میشوند»، در همین رابطه است. خیلی از آدمها صرفاً به ظاهر زندهاند. وقتی در مسیر تکرار قرار بگیریم، شاید دیگر واقعاً زنده نیستیم. این مسئله را نویسندگان هم بارها بیان کردهاند. برای من، اگر کسی، مثل نویسنده این نمایش دیگر نتواند خلق کند، دچار نوعی مرگ شده است. ما مرگ را هم بهصورت واقعی و هم به صورت نمادین نشان میدهیم.
این کارگردان با توصیف شخصیت نویسنده بیان کرد: در این اجرا، فرشته مرگ به شکل زنی ظاهر شده که میخواهد جان نویسنده را بگیرد. اما نویسنده از این موضوع استقبال میکند، چون میگوید این مسیر از قبل پایان یافته، او فقط میخواهد نقطه آخر را بگذارد. اما پرسش اصلی این است که آیا این نقطه آخر گذاشته خواهد شد؟ یا اینکه نویسنده دوباره به خلق و زایش بازمیگردد؟ این نکتهایست که نمایشنامه به آن اشاره دارد.
وی ادامه داد: بهتر است بگوییم نویسنده گرفتار تکرار شده و این آگاهی باعث رخ دادن وضعیت یادشده میشود. بیخبری شاید خوشخبری باشد. اما وقتی کسی آگاه شود که در چرخهای تکراری گرفتار شده، با یک تراژدی مواجه میشود. این آگاهی وحشتناک است. اما انسان سرنوشت خود را میتواند تغییر دهد؛ میتواند از این چرخه خارج شود به شرط آنکه حلقه تکرار را بشکند. ما در نمایش به این حلقه ابدی اشاره میکنیم.
رعیت با تاکید بر این که ما در این نمایش هم از معنای مرگ صحبت میکنیم و هم از معنای زندگی گفت: تلاش کردهایم تقابل این دو را نشان دهیم. نمیگوییم حقیقت چیست، بلکه تعاریف احتمالی را ارائه میکنیم. قطعیت وجود ندارد و این زاویه دیدی در این نمایش مطرح است.
به گزارش ایرنا، نمایش «پلکانی به سوی بهشت» از ۱۸ تیر در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است.
در خلاصه نمایش این اثر آمده است: در یک غروب سرد و غم انگیز پاییزی دیدار مرگ و نویسنده به موقعیتی هستی شناسانه و در عین حال طنز منجر میشود.
نویسندگی و کارگردانی نمایش «پلکانی به سوی بهشت» را داریوش رعیت بر عهده دارد و نادر فلاح و پریزاد سیف هم در این اثر بازی می کنند. همچنین نادر فلاح تهیه کننده این اثر است.