همشهری آنلاین- لیلا شریف: گفتوگوی صحرا اسداللهی بازیگر جوان سینما و تلویزیون، بیانگر این بود که گفتن از خانوادهای که شاید با تصویر خوش آب و رنگ شبکههای اجتماعی کیلومترهای فاصله داشته باشد، برای عدهای نه تنها هراس آور نیست بلکه خانواده همان نقطه طلایی زندگی است که بدون تعارف میتوان از حمایتها و تفاوتهایشان گفت.
از همان نقطه شروع گفتوگو مشخص است که این بازیگر جوان ترسی از روایت زندگی روستایی خود ندارد و با وجود تمام تفاوتهایی که در ادامه مسیر زندگی میان او و خانوادهاش ایجاد شد اما هنوز خانواده تکیه گاه او هستند.
بخش تأثیرگذار این گفتوگو، جایی بود که اسداللهی از پدرش یاد کرد؛ مردی که سالها به عنوان سرایدار کار کرده و با زحمت و تلاش بیوقفه، زمینهساز آرامش خانوادهاش شده است. او از مادرش به عنوان پناهش در لحظات سخت زندگی میگوید که همیشه برای عبور در گذرگاههای پرپیچ و خم- حتی برای کارهایی که شاید چندان رضای دل مادرش نبود- باز هم این دعای مادر بود که برای او نسخه نجات بخش را میپیچید.
ارزشمند بودن این روایت تنها مربوط به این نیست که از زبان یک بازیگر و در پس یک گفتگو بیان شد، بلکه اهمیت آن را باید در تلاش برای روایت بدون روتوش از خانواده و ارج نهادن به پدر و مادر در روزگاری عنوان کرد که بسیاری تلاش میکنند تا چهرهای بدون نقص از خود،خانواده و تعاملاتشان به تصویر بکشند و در مقابل برخی خانواده را از تمام امور زندگی خود حذف کنند.
این نگاه به تلنگری برای یادآوری یک نکته مهم تبدیل شد، اینکه خانواده محدود به یک پیوند خونی نیست، بلکه بستری برای رشد شخصیت، شکلگیری هویت و حفظ اصالت است. در دنیایی که تمام روانشناسهای اینستاگرامی، توجه به خود را همان نسخه شفابخش معرفی میکنند، سخنان صریح و صمیمی این بازیگر جوان پیامی ساده اما عمیق دارد؛ اینک ههر موفقیتی ریشه در خاکی دارد که ما را بیقید و شرط پذیرفته است.