شناسهٔ خبر: 74344401 - سرویس فرهنگی
منبع: ایرنا | لینک خبر

گفت وگوی «پروژه تاریخ شفاهی روزنامه‌نگاری و رسانه ایران»با بهروز بهزادی:

الگویم اوریانا فالاچی بود/ مطبوعاتی‌ها بدون فشار حکومت هم خودسانسوری می‌‎کنند(۴)+ فیلم

تهران-ایرنا- روزنامه نگار پیشکسوت می‌گوید: اگر فردا صبح حاکمیت اعلام کند که هیچ کس به مطبوعات کار نداشته باشد فکر نکنم کار درست شود، آن وقت هم خود اهالی مطبوعات خودسانسوری می‌کنند، این فرهنگ را ما باید به گونه‌ای از بین ببریم.

صاحب‌خبر -

بهروز بهزادی در بخش چهارم و پایانی گفت وگوی خود با «پروژه تاریخ شفاهی روزنامه‌نگاری و رسانه ایران» به وضعیت مطبوعات در دوران‌ مختلف پس از انقلاب اسلامی می‌پردازد. وی همچنین از الگوهای خود در روزنامه نگاری نام می‌برد و بزرگترین آرزوی خود را بیان می‌کند.

ایرنا: وضعیت مطبوعات در ایام پس از پیروزی انقلاب اسلامی را بررسی می‌کردیم. در دوره جنگ وضع چگونه بود؟

بهزادی: در دوره مهندس موسوی هم چون اوایل انقلاب بارقه‌های آزادی وجود داشت روزنامه‌ها کار خودشان را می‌کردند. یادم هست فشار زیادی از طرف دولت به مطبوعات وارد نمی‌شد. فشارها بیشتر از جهت مسائل اقتصادی به مطبوعات وارد می‌شد. مثلا تجار به مطبوعات ایراد می‌گرفتند که چرا انتقاد کرده‌اید که فلان کالا گران شده است، معلوم است که باید گران شود و مواردی از این دست.

زمان آقای هاشمی رفسنجانی چه؟

از زمان آقای هاشمی دخالت دولت و در واقع معاونت مطبوعاتی و وزارتخانه‌ها در کار مطبوعات شروع شد. وزارتخانه‌ها فشار می‌آوردند تا اقدامات مثبت‌شان در روزنامه‌ها منعکس شود. چون واقعیت این بود که در دوره آقای هاشمی رفسنجانی، سازندگی بعد از جنگ در حد اعلای خود وجود داشت و وزرا در بحث سازندگی خوب عمل می‌کردند.

مثلا وزارت معادن و فلزات مطالبی را می‌فرستاد و ما آن را چاپ می‌کردیم. نه این که تحت فشار بخواهیم منتشر کنیم بلکه مطلب خوبی بود. مثلا می گفت تولید آهن قبلا این قدر بوده و الان این مقدار افزایش پیدا کرده است. در تمام آن دوران در اقتصاد همه چیز در حال افزایش و شکوفایی بود.

در دوره آقای خاتمی چه؟

آقای خاتمی وعده دهنده آزادی بود، ولی از جاهای دیگر فشارها بسیار شدید بود. جاهایی که آقایان اصولگرا که ما آن روزها به آنها محافظه کار می‌گفتیم بیشترین فشار را می‌آوردند. من آن زمان در روزنامه «ایران» بودم. ما بیشترین فشارها و تهدیدات را تحمل می‌کردیم. حتی دو سه مورد آمدند که روزنامه را آتش بزنند.

فشار از وزارت ارشاد، معاونت مطبوعاتی، وزارت اطلاعات و سفارتخانه‌های مختلف هم بود. شما این‌ها را سرهم بکنید ببینید یک روزنامه مگر چقدر طاقت دارد؟ آن‌ها می‌گفتند این را ننویسید، آن را ننویسید، چرا این را نوشتید؟ همیشه ما دعوایمان این بود. البته این ماجرا تا به امروز هم کم و بیش ادامه دارد.

در دولت آقای احمدی‌نژاد چه؟

در چند سال اول دولت ایشان دستمان باز بود. ولی از وقتی که انتخابات (۸۸) شد و آن مسائل و اختلافات پیش آمد، دوباره همه چیز قفل شد و تا امروز هم قفل است و ما همان مشکلات را داریم.

طبق قانون تنها نهادی که می‌تواند به رسانه‌ها بگوید شما این مطلب را منتشر نکنید شورایعالی امنیت ملی است. شورایعالی امنیت ملی هم باید مصوبه داشته باشد، یعنی این دستور در آن تصویب شده باشد. در این صورت ما هم باید از آن اطاعت کنیم.

ولی الان گاه این شورا بدون مصوبه می‌گوید این کار را نکنید. حتی خود وزارت ارشاد هم می‌گوید این کار را نکنید. از فلان وزارتخانه هم که زیر فشار مجلس است زنگ می‌زنند که این مطلب را منتشر نکنید. البته مقداری از این فشارها هم به دلیل آگهی‌ها برای روزنامه‌ها و سایت‌ها است. اگر مدیر یک سایت یا روزنامه بگوید من وظیفه حرفه‌ای‌ام است که این مطلب را منتشر کنم آن وقت آن وزارتخانه یا یکی از شرکت‌هایش که می‌خواهد آگهی دهد، آگهی خود را قطع می‌کند. در نتیجه ممر درآمد نشریه یا سایت قطع می شود و ناچار زیر بار آن می‌رود.

در دولت آقای روحانی وضع چطور بود؟

در دولت آقای روحانی هم باز ما با اصولگرایان مشکل داشتیم. یعنی بعضی جاها اصولگرایان چشم دیدن ما را نداشتند. گرچه من همان زمان به گونه‌ای رفتار می‌کردم که «اعتماد» یک روزنامه متعادل باشد.

البته پدیده‌ای در روزنامه نگاری هست که من خیلی وقت‌ها از آن خنده‌ام می‌گیرد. آن هم این که وقتی روزنامه‌ای معروف به اصلاح طلب، تندرو می‌شود دیگر اصولگرایان بدون این که مطالبش را بخوانند می‌گویند این روزنامه شیطنت و نقش بدی را بازی می‌کند. مثلا اگر روزنامه «اعتماد» بیاید یک مطلب را خیلی راست و ریست و بدون انتقاد در مورد یک مساله حساس مملکت بنویسد این‌ها (اصولگرایان) باز هم روی آن هم ان قلت می‌آورند. چون در ذهنشان انتظار دارند ما از آن انتقاد کنیم.

وضع رسانه‌ها در دولت آقای رئیسی چطور بود؟

در دولت آقای رئیسی وضع فرق داشت. در آن دولت ما بیشترین جوابیه مطبوعاتی را داشتیم. جوابیه‌ها به گونه‌ای بود که برخی مدیران روابط عمومی به ما زنگ می‌زدند که آقا ما می‌دانیم نباید جوابیه بدهیم ولی ریاست جمهوری فشار می‌آورد که جوابیه بدهیم. ما هم باید جوابیه را درج می‌کردیم. چون اگر جوابیه را چاپ نمی کردیم پروسه دیگری داشت و باید به دادگاه می‌رفتیم و جواب می‌دادیم. البته می‌شد جوابیه را منتشر نکنیم ولی حوصله دادگاه رفتن هر روزه را نداشتیم.

گاهی اوقات می‌دیدم که در یک روز ما یک صفحه روزنامه را به جوابیه‌ها اختصاص می‌دادیم؛ جوابیه‌های اقتصادی، اجتماعی و ...

معروف بود که می‌گفتند آقای رئیسی خودش روزنامه‌ها را می‌خواند و علامت می‌گذارد. من این را شنیده بودم.

آقای دکتر در روزنامه‌نگاری بیشترین تأثیر را از چه کسانی گرفتید؟

شاید تعجب کنید زمانی که روزنامه نگاری را شروع کردم دوره اوج کاری یک روزنامه نگار مولف و نویسنده به نام اوریانا فالاچی بود. او یک زن بود. من واقعا دوست داشتم در دوره جوانی‌ام مانند فالاچی رفتار کنم.

از نظر کاری و دیسیپلین والتر کرونکیت آمریکایی را می‌دیدم که روزنامه نگاری قوی بود. البته او یک ژورنالیست تلویزیونی بود. ولی به هر حال کار خبری و مصاحبه و گزارش می‌کرد. این دو نفر تاثیر زیادی روی من گذاشتند.

بزرگترین آرزوی‌تان چیست؟

آزادی. این آزادی که می‌گویم اصلا در وجه سیاسی‌اش نیست. چون عقیده من این است که فشاری که روی مطبوعات است واقعا کار حکومت نیست بلکه در مطبوعات ما یک فرهنگ شده است. یعنی اگر فردا صبح حکومت بیاید اعلام کند که هیچ کس به مطبوعات کار نداشته باشد فکر نکنم کار درست شود. آن وقت خود اهالی مطبوعات خودسانسوری می‌کنند. این فرهنگ را ما باید به گونه‌ای از بین ببریم.

و پرسش آخر، روزنامه‌ نگاری در شرایط جنگ چه فرقی با روزنامه‌ نگاری در شرایط عادی دارد؟

در روزنامه نگاری زمان جنگ باید خیلی از مسائل زمان عادی را کنار بگذاریم. اگر ما در حالت عادی صحت و سقم یک مطلب را از دو منبع سوال می‌کنیم در زمان جنگ باید چند منبع برای این کار داشته باشیم.

در زمان جنگ همچنین ما باید سانسور را به خاطر مسائل ملی‌مان رعایت کنیم. یعنی دیگر این ما هستیم که باید به شورایعالی امنیت ملی بگوییم که آقا خیلی از مسائل را شما که تخصص این کار را دارید و امنیتی هستید به ما بگویید که ننویسیم. چون چیزی را که ما می‌نویسیم ممکن است اسباب دست دشمن شود. خیلی راحت بگویم مثلا اگر ما بنویسیم که در اینجا اسلحه می‌سازند دشمن می‌آید و همانجا را می‌زند. در نتیجه باید رعایت کنیم. در چنین شرایطی منافع ملی باید بر قوانین روزنامه نگاری حکومت کند.

سپاس از وقتی که در اختیار ایرنا قرار دادید./ پایان