شناسهٔ خبر: 74246339 - سرویس اجتماعی
منبع: ایرنا | لینک خبر

یک سالگی دولت چهاردهم؛ آنچه گذشت و آنچه پیش روست (بخش دوم و پایانی)

عطریانفر: اقتدار دولت یعنی پاسخگویی براساس اختیارات/شیرزاد: به جای روزمرگی فکر کلان کنید

تهران- ایرنا- «احمد شیرزاد» فعال سیاسی می‌گوید در این ۳۰، ۴۰ سال در جریان رقابت گروه‌های سیاسی به شدت همدیگر را تخریب کرده‌ایم و این فضای تخریبی خیلی وحشتناک است. «محمد عطریانفر» تحلیلگر سیاسی معتقد است هیچ گروه سیاسی نباید باور کند که با ادبیات استبدادگرایانه و ادبیات اقتدارگرایانه خودش می‌تواند چیزی را به دست بیاورد.

صاحب‌خبر -

دوازدهمین برنامه تلاقی ایرنا مقارن و مرتبط با یک سالگی دولت چهاردهم است. مردادماه سال گذشته بود که حکم ریاست جمهوری دکتر «مسعود پزشکیان» از سوی رهبر انقلاب تنفیذ و بعد از آن مراسم تحلیف برگزار شد.

از آن پس و بلافاصله، پزشکیان و مجموعه دولت وارد دوره‌ای پرحادثه شد که از نظر تعدد رویدادها، مسائل، چالش‌ها و مواجهه با بحران‌های گوناگون بی‌سابقه بود. ساعاتی بعد از مراسم تحلیف، یکی از مهمانان سرشناس این مراسم یعنی «اسماعیل هنیه» رهبر سیاسی حماس در تهران مورد سوء قصد قرار گرفت و ترور شد. بعد از آن، روند تحولات با سرعت بسیار بالایی ادامه داشته و اکنون در وضعیت پساجنگ با اسرائیل قرار داریم. طیفی از مسائل، از بحران آب و کاستی‌های چشمگیر در حوزه انرژی تا چالش‌های سیاست خارجی مانند سرنوشت مکانیسم ماشه و ... هم پیش رو قرار گرفته است.

در ارتباط با شیوه عملکرد دولت در یک سال گذشته و مسائل پیش رو، برنامه تلاقی ایرنا میزبان دو کارشناس و تحلیلگر شاخص سیاسی «محمد عطریانفر» و «احمد شیرزاد» بود که بخش نخست گفت‌وگوهای انجام شده در میزگرد، روز گذشته انتشار یافت و در ادامه بخش دوم را می‌خوانیم:

ایرنا: آقای شیرزاد، ویژگی‌های آقای پزشکیان که آقای عطریانفر هم اشاره کردند، باید در کشور و فعالان سیاسی و حزبی و جریان‌ها و مجامع علمی ‌نهادینه شود، چرا که به نظر می‌رسد هنوز این امر نهادینه نیست.

شیرزاد: ببینید من فکر کنم همه ما این را حس می‌کنیم در فضای مجازی به خصوص ما که بیشتر می‌گردیم، یک گرد بدبینی و یاس نشسته است. به لحاظ روحی و روانی خیلی از این تلخ‌گویی لذت می‌برند و از این سیاه نمایی لذت می‌برند؛ چرا این اتفاق افتاده است؟ برای بخشی از این ماجرا، دوستان متخصص روانشناسی ممکن است دلایلی داشته باشند؛ مثلا دلایل تاریخی ممکن است داشته باشند ولی یک بخشی از آن چه برای بنده و امثال من و آقای عطریانفر محسوس است و آن اینکه ما در این ۳۰، ۴۰ سال، در جریان رقابت گروه‌های سیاسی به شدت همدیگر را تخریب کرده‌ایم و این فضای تخریبی خیلی وحشتناک است.

پزشکیان سعی کرد مصلحت و منفعت ملی را در تقدم نگه دارد

فرض کنید یک دولت اصلاح‌طلب روی کار آمده است؛ برای اینکه به این دولت اصلاح‌طلب انتقاد کنند هر چیز موجودی را سیاه نشان می‌دهند و برعکسش ممکن است یک دولت اصولگرایی که روی کار آمده، طوری جلوه داده شود که کارهایی که معمول است و جزو وظایف عادی دولت است هم نادیده گرفته شود. این خیلی بد است. جامعه اینقدرها تفکیک نمی‌کند. اگر همین حالا به کوچه و خیابان بروید و سؤال کنید اصلاح‌طلب و اصولگرا چه کسانی هستند، مردم خیلی نمی‌دانند و متوجه نمی‌شوند.

ممکن است در انتخابات برخی از چهره‌های شاخص را بشناسند؛، ممکن است آقای خاتمی‌ را بشناسند و بگویند ایشان گفته رای بدهید؛ یک چنین اتفاقی ممکن است بیافتد اما تفکیک جناحی و سیاسی خیلی برای جامعه محسوس نیست. شما اگر با یک بخشی مثلا با دولت مخالف هستید، به شدت شروع می‌کنید به کوبیدن و در واقع این نظام است که کوبیده می‌شود نه دولت و باید به این موضوع توجه شود. چهره‌هایی از دوستان جناح راست داریم که خیلی بی‌محابا حمله می‌کنند. این حملات اگر در راستای آزادی بیان باشد اشکالی ندارد ولی نتیجه تخریب به هیچ وجه خوب نیست.

یاس و منفی‌گرایی مفرط بر جامعه حکم‌فرما شده است

متاسفانه فضای جامعه خبرهای منفی را بهتر می‌پذیرد و جذب می‌کند و برخی از دوستان برای نشر اخبار در فضای مجازی خیلی جسورانه و بی محابا عمل می‌کنند و این اصلا خوب نیست. من فکر می‌کنم که باید یک سری از مشکلات را بپذیریم. همین الان آب نیست و کم است. یک بحث این است که ببینیم مقصر چه کسی است ولی حالا ببینیم چرا آب نیست و آتش‌سوزی می‌شود. اول آتش را خاموش می‌کنند بعد به سراغ علت آتش‌سوزی می‌روند.

آب نیست و باید برای حل این مساله همدلی و همیاری کرد و جامعه را هماهنگ کرد. مشکلاتی وجود دارد و کسی تردید ندارد اما در اینکه موفقیت‌های چشمگیری هم داشته‌ایم نباید تردید کنیم. الان چه اتفاقی افتاد که ما توانستیم اژدهای جهانخوار صهیونیستی را ۱۲ روزه سرجایش بنشانیم؟ با علم و فناوری این کار را کردیم و این کم چیزی نبود. دنیا پیشرفته‌ترین سطح فناوری‌اش، فناوری نظامی ‌است. فناوری نظامی ‌از هر فناوری دیگری جلوتر است. وقتی ما در فناوری نظامی ‌توانستیم چنین دستاوردی داشته باشیم چرا در بقیه فناوری‌ها نتوانیم؟
به همین دلیل من فکر می‌کنم الان دشمن شماره یک ما ناامیدی، یاس و منفی‌گرایی مفرطی است که بر جامعه حکم‌فرما شده است؛ احساسی که ما فکر می‌کنیم آینده، آینده روشنی نیست. باید بر این احساس غلبه کنیم و با یک روحیه امیدوار و منطقی جامعه را به جلو پیش ببریم.

جریان‌های سیاسی فعلا فهرست مطالباتشان را کنار بگذارند

همه جناح‌های سیاسی در این موقعیت وظیفه دارند. بعد از دفاعی که به خصوص در جنگ ۱۲روزه اتفاق افتاد واقعا باید این وفاق را حفظ و پاسداری کنیم و راه آن این نیست که ما دوباره فهرست مطالباتمان را ردیف کنیم که حالا که بحث وفاق است من این مطالبات را دارم. این را بنده خیلی خودمانی می‌گویم؛ برادر اصولگرا یا اصلاح‌طلب، همه خواسته‌های خودت را به دلیل اینکه یک حرفی از فضای وفاق و همدلی و همبستگی ایجاد شده دوباره بیان نکن. بگوییم حداقل تا چند ماه آینده روی خواسته‌های حداقلی بمانیم و به نظرم این‌ها خیلی مهم است.

اقتدار دولت یعنی پاسخگوی عملکرد بر پایه اختیارات

ایرنا: کوتاه آمدن را آقای پزشکیان در جلسه جبهه اصلاحات، معنای اصلاحات دانستند. من نمی‌دانم شما در آن جلسه حضور داشتید یا خیر؟ آقای عطریانفر، در برابر این تلخی‌ها و درشتی‌هایی که صورت می‌گیرد، چه باید کرد؟ چه با دولت چه با جامعه؛ به هر حال می‌بینیم که یک اقلیت پر سرو صدایی هستند که به این تلخی‌ها دامن می‌زنند. به نظر جناب‌عالی با این‌ها چگونه باید وفاق، گفت‌وگو یا حتی مبارزه کرد؟ چه باید کرد؟

عطریانفر: عبارتی در قرآن هست که نازل شده، بشارت برای مومنان و انذار برای کافران. قرآن یک پیام مقدس و یک پیام آرمانی و یک اصل مسلم است که می‌خواهد ما را هدایت کند و دو کارکرد دارد؛ برای جامعه پذیرنده و جامعه‌ای خودآگاه، آگاهی‌بخش و بشارت‌آمیز است، برای جماعت سرسخت و لجوج و خودسر مانند قوم هود هم انذار است.

این باید ابزار انذار باشد، ابزار کنترل باشد. سم مهلک برای یک نظام با هر ادبیات اعتقادی و سیاسی رفتارهای افراطی و رادیکالیستی است. ما دو گزاره‌ در حوزه سیاست در تئوری‌های سیاسی خودمان مطرح می‌کنیم تحت عنوان اقتدار و استبداد و متاسفیم که بعضی‌ها گمراه می‌شوند و موضوع را خلط می‌کنند. ما مدافع اقتداریم. باید بفهمیم که اقتدار پدیده‌ای متفاوت از استبداد است. استبداد عبارت است از بی‌قانونی به این معنا که من منم، من مرکز عالمم و من هر آنچه می‌گویم درست است و دیگران باید تابع من باشند.

من تا زمانی، دیگری را تحمل می‌کنم که به میل من سخن بگوید و این منیت و خودخواهی می‌شود استبداد و مصیبت همه نظام‌هایی است که بنا به ادبیات امروز، جهان سوم نامیده می‌شود. این در حالی است که اقتدار پدیده‌ای کاملا توسعه یافته و معنادار است. اقتدار به این معناست که من مقتدرانه در موقعیتی که قرار می‌گیرم پاسخگوی عملکردم بر پایه اختیارات خود هستم.

هیچ کشوری از اقتدار فاصله نمی‌گیرد در صورتی که بگوید من دولت مقتدر می‌خواهم، من رهبر مقتدر می‌خواهم، من نیروهای مسلح مقتدر می‌خواهم، من نهادهای اجتماعی و پارلمان مقتدر می‌خواهم؛ این حوزه‌های پر از اقتدار چگونه می‌توانند تمشیت امر مسلمین و امر شهروندی را انجام بدهند؟ این‌ها بر پایه یک قاعده‌مندی کاملا عقلانی شکل می‌گیرد و به این شکل است که بین حوزه اختیارات و تکالیف یک تلازم منطقی برقرار می‌کنند.

حرکت‌های خودسرانه ضدقانون است و به سمت استبداد حرکت می‌کند

بستر این ماجرا قانون نامیده می‌شود و حرکت‌های خودسرانه ضدقانون است و در واقع به سمت استبداد حرکت می‌کند. در این رابطه ما باید بپذیریم هیچ گروه سیاسی نباید باور کند که با ادبیات استبدادگرایانه و ادبیات اقتدارگرایانه خودش می‌تواند چیزی را به دست بیاورد. پس ما باید در این نقطه به یک توافق برسیم.
سخن از وفاق شد. جناب دکتر شیرزاد عزیز شما الان ممکن است در اصناف جامعه ببینید منِ فرش فروش، من طلا فروش، من سوپری، من رسانه‌ای و شما که شبیه من چنین چیزی دارید ما با هم رقابت صمیمانه داریم. شما در فاصله صنفی خودتان جنستان را می‌فروشید من هم در فاصله صنفی خودم می‌فروشم اما من و شما یک اتحادیه داریم که اجازه نمی‌دهد یک آدم غیراینجا حرف ناصواب بزند.

به طور مثال، شما فرش فروش هستید و بنده هم فرش فروشم. یک فرش سرقتی جنسش به من عرضه می‌شود و طرف می‌گوید من یک فرش خوب دارم که قیمت آن ۱۰۰ میلیون است. کمی ‌با او صحبت و برآورد می‌کنم که این فرش یک میلیارد ارزش دارد. اینجا اگر من خودخواه و منفعت‌طلب شخصی باشم چه کار می‌کنم؟ فرش را ۱۰۰ میلیون می‌خرم، روی آن یک بازی در می‌آورم و آن را یک میلیارد صادر می‌کنم و ۹ برابر سود می‌کنم. من وقتی یک رفتار منصفانه و منطقی داشته باشم، این فرش را نمی‌خرم و در برابر آن واقعیت تلخ، سه کار انجام می‌دهم؛ یکی اینکه آن را نمی‌خرم؛ دوم اینکه به شمای رقیب خبر می‌دهم که یک فرش سرقتی در بازار است و سوم به پلیس خبر می‌دهم که بیاید و این ماجرا را تعقیب کند.
آیا ما در عرصه سیاست این کار را انجام می‌دهیم؟ ما گاهی اوقات در رفتارهای سیاسی خودمان در هیبت یک سارق ظاهر می‌شویم و بازی سیاست را سرقت می‌کنیم. این یک مخاطره سنگین است و چیزی است که با ادبیات دوست عزیزمان آقای دکتر پزشکیان حاصل می‌شود.

در امر وفاق سه رکن منطقی جاری می‌شود؛ باور به وفاق، دیگرپذیری و نیاز به نظام‌نامه

در امر وفاق سه رکن منطقی جاری می‌شود؛ یکی اینکه من در بیان وفاق در جامعه سیاسی و جامعه توسعه‌یافته خودم باید باور اعتقادی و اخلاقی داشته باشم. این به چه معناست؟ به این معنا که بنده در پوشش وفاق قرار نیست چیزی را خودم مصادره کنم و حتی اگر قرار باشد از حق خودم بگذرم باید به این وفاق وفادار باشم.
نکته دوم، در بحث وفاق بلادرنگ ما باید دیگرپذیر باشیم. دیگرپذیری به این معناست که من بنا به وجه ذاتی و درونی خودم از طرف آقای شیرزاد در آن حالت به رسمیت شناخته شوم و متقابلا بنده هم ایشان را به رسمیت بشناسم. این به معنای رفتن به سمت فصل مشترک است.

سوم اینکه ما نیازمند یک نظام‌نامه یا الگوریتم هستیم که وفاق را بر پایه آن سر و سامان بدهیم. این ادبیاتی است که امروز جزو نیازهای روزگار ماست و باید بنشینیم و منتظر باشیم. امروز خطاب من به گروه‌های سیاسی است که باید برگردند و رجعت کنند به روز نخستین. حاکمیت باید بپذیرد که اجازه بدهد دست به دست شدن قدرت برای تثبیت آن صورت بگیرد؛ چیزی که شما از آن نام بردید در قواره و قالب منازعه‌های کاملا آرام سیاسی از دل احزاب بیرون می‌آید و دست به دست شدن قدرت زمانی پایدار می‌شود که احزاب نقش کلیدی و تاریخی خود را در عرصه سیاست ایفا کنند.

ایرنا: آقای شیرزاد، بعد از جنگ ۱۲روزه خیلی صحبت از این شد که دگرگونی‌هایی باید از جانب زمامداران یا حکمرانان در رویکردشان به جامعه رخ بدهد، چون معلوم نیست بعد از این چه بشود. یکی از چیزهایی که خیلی مهم است همان موضوعی است که آقای عطریانفر گفتند. در این زمینه شما فکر می‌کنید چه چیزهایی اولویت دارد و چه کاری باید کرد؟

شیرزاد: بنده می‌خواهم روی یک نکته خیلی خاص دست بگذارم و شاید هم در راستای فرمایش شما باشد. نکته بسیار مهمی‌ که ما از آن غافل ماندیم به کارگیری نخبگان با همه ظرفیت است. جامعه ایران جامعه بزرگی است. کسانی هم آمده‌اند و تجربه کرده‌اند و مدیریت کردند و سوابقی هم دارند که رزومه آنها را نگاه می‌کنید پر از سمت‌های مختلف است. از اینجا به آنجا رفتند از آنجا به اینجا. آیا همه پتانسیل جامعه ایران همین است؟

البته من به این که بیاییم این‌هایی را که هستند همه را بیرون بریزیم قائل نیستم؛ روی این شخصی که از این سمت به آن سمت رفته سرمایه‌گذاری شده است. به هر حال یک چیزهایی یاد گرفته‌اند و به این سادگی نباید از آن‌ها گذشت حالا چه چپ باشد چه راست.

۱۰ برابر مدیران فعلی برای مدیریت نیرو وجود دارد

اگر مدیری است که رفته، به هر حال یک کاری انجام داده و وظایف خودش را انجام داده و نباید به سادگی از او غفلت کرد اما بدانید که در این جامعه ۱۰ برابر این نیروها هست و واقعا این را با جرات و شهامت عرض می‌کنم. ممکن است فرض کنیم در دانشگاهِ خود بنده می‌خواهند رئیس تعیین کنند؛ پنج شش نفر می‌آیند می‌خواهند مدیری را انتخاب کنند، البته از نسل‌های جوان‌تر و منظور ۲۰ و ۳۰ ساله‌ها نیست مثلا ۴۰ ساله حدوداً ۴۵ ساله. بسیاری از افراد هستند که پتانسیل رشد دارند و متاسفانه دیدگاه‌های حزبی و دیدگاه‌های محدود و ترس از اینکه مبادا غریبه به انقلاب نفوذ پیدا کند و ...، باعث شده صورت مساله پاک شود؛ یعنی خیلی از نیروها هستند که یا آنها را پس زده‌ایم یا کنار گذاشته‌ایم.

من از این جهت می‌گویم که همه عمرم را در راه تربیت این بچه‌ها گذاشته‌ام و می‌دانم و با تمام سلول‌های بدنم حس می‌کنم که چقدر پتانسیل مدیریت در این‌ها وجود دارد. من به تبع کارم، هر سال سرپرست تیم المپیاد فیزیک بوده‌ام و حدود هفت هشت سال است که این کار را انجام می‌دهم و می‌بینم که چقدر استعداد در کلاس من آمده و رفته است و خیلی از این‌ها راه خارج را در پیش گرفته‌اند و تعدادی از این‌ها شروع کرده‌اند که درآمد نسبتا خوبی هم دارند. زندگی خوبی هم دارند اما این آدم‌ها اگر بیایند در مدیریت کشور رشد و بالندگی پیدا کنند، ایران را از توسعه منفجر می‌کنند و این از نان شب واجب‌تر است.

ایرنا: اما ساختار و قوانین ما در مقابل این‌ها مقاومت می‌کند. مثلا بحث ایرانیان خارج از کشور را ببینید. دیگران در مورد این موضوع چگونه برخورد می‌کنند و ما با اتباع و دانشجویانی که در خارج از کشور داریم چگونه برخورد می‌کنیم؟

شیرزاد: حالا ما نمی‌گوییم به این شکل باشد. پایت را در رکاب بگذار، اسب سواری پیشکش. ما اگر همین داخل کشور را ببینیم، نیروهای بسیار قابلی داریم و در خارج هم همین طور است. خیلی مهم است که بیاییم ببینیم موانعی که باعث شده ما این‌ها را را به کار نگیریم چه چیزهایی است. این حسادت و تنگ نظری است. البته بعضی وقت‌ها این طور نیست که بخواهیم صرفا و مثلا به نهاد گزینش گیر بدهیم. البته گزینش‌ها در این قضیه بسیار موثر هستند و کسی اگر بخواهد در پست مدیریتی قرار گیرد باید از هفت خان رستم عبور کند و در نهایت هم به دلایلی که ما اصلا متوجه نمی‌شویم چه چیزی هست، اصلا جلو نمی‌آیند.

سراغ جوان‌هایی برویم که به آن‌ها برای رشد راه نداده‌ایم

واقعا نمی‌دانم باید قسم بخورم و بگویم که نیروهای بسیار خوبی داریم؟ بروید ببینید در آیین‌نامه‌ها چه چیزهایی و چه موانعی وجود دارد که باعث می‌شود این نیروها بالا نیایند و راه تنگ‌نظری‌ها را ببندیم. در خصوص این جنگ ۱۲روزه نگاه کنید یک مقداری تئوری‌ها را به هم ریخت. واقعا تعدادی از دوستان اصولگرای ما دائم در این ذهنیت بودند که دشمن با جنگ نرم می‌خواهد بیاید نفوذ کند و برای اینکه جلوی نفوذ را بگیریم باید حواسمان باشد که چه کسی را در چه پستی قرار می‌دهیم. در این داستان افراط شده است.
بله، واقعا ما هم نگران این هستیم که در ارکان حکومت کسانی که وابسته به بیگانه هستند نفوذ کنند اما راهش این همه سختگیری نیست و باید عرصه‌ها را بازتر کرد. آقای پزشکیان می‌تواند این کار را انجام دهد و باید یک تیم از نخبگان و ریش‌سفیدان تشکیل بدهد؛ البته نه اینکه این‌ها سر کار بیایند بلکه راه را باز کنند که جوان‌ها بیایند سر کار و این کار را واقعا باید انجام دهد.

یک هیات مقتدر بیاید و بررسی کند که مثلا در وزارت نفت ما این همه نیروی خوب داریم. چه چیزی باعث می‌شود جذب نشوند و بالا نیایند و رشد نکنند و دلخوری‌ها از چه چیزی است. ما واقعا باید برویم دنبال این بچه‌هایی که به سن ۳۰، ۴۰ سالگی رسیده‌اند و دلخورند و سوال کنیم که چرا دلخورند. خوب به دلیل اینکه کسی به این‌ها راه نداده است. این به نظر من خیلی مهم است.

ایرنا: سپاسگزار از هر دو بزرگوار. اگر نکته‌ای نمانده است برای پایان این بحث هر کدام از عزیزان یک جمله انتقادی یا یک نکته مثبت خطاب به دولت بگویید و خداحافظی کنیم.

عطریانفر: من فکر می‌کنم اگر بخواهم یک نقد مشفقانه به دولت داشته باشم، در مجموع از یک منظر که نگاه کنیم عملکرد دولت قابل دفاع است و نمره خوبی دارد؛ البته دامنه نمره خوب بین ۱۰ تا ۲۰ است که فاصله مهمی ‌است. البته اینجا اگرچه وقتی نداریم اما بنده عرض می‌کنم اگر یک وقتی شاگرد آقای شیرزاد باشید، من نمره فیزیک۳ را ۱۰ می‌شوم و شما ۱۸ می‌شوید و هر دو قبول هستیم و به محض اینکه آقای شیرزاد سوال سخت‌تری بدهد من ۹ می‌شوم و شما ۱۷. من نمره قبولی را نگرفته‌ام. این استمرار ناپایدار در سیاست و اجتماع برای ما متاسفانه از جنس آن ۱۰ است و این مصیبت آفرین است.

این دولت فاقد یک گفتمان روشن است

من بر این باورم که در مجموع از دولت دفاع می‌کنم اما تصورم این است که این دولت بزرگوار فاقد یک گفتمان روشن است و این گفتمان روشن نیازمند کسب قدرت مهذب است. اشاره کنم به علی‌بن ابی‌طالب(ع) که می‌گوید چرا به شبهه می‌گویند شبهه؟ چون پدیده شبهه یک پدیده باطلی است و چون شبیه حق است به آن شبهه می‌گویند. یعنی ما وجوه جعلی و فیک برخی از مسائل را داریم؛ اگر این وزیر، وزیر باشد و اگر این رئیس جمهور، رئیس جمهور باشد و ... اگر این نهاد مقتدر باشد، کسب قدرت مهذب و داشتن این موقعیت به انسان راستی می‌آموزد و درستی و شجاعت می‌آموزد، عمل درست می‌آموزد و این نیازمند یک گفتمان پاک و روشن است.

ما امروز باید به دولت این نکته را یادآوری کنیم که گفتمانت را عرضه کن، البته در ابعاد مختلف و نیروهای تحت امر نه تنها در سطح دولت و کابینه بلکه در لایه‌های پایین‌تر چیزی حدود پنج هزار نیروی موثر در حوزه مدیریت دولتی داریم. در یک لایه هم پانصد تا و اجازه بدهیم این اتفاق بیفتد.
با چنین مکانیزم و نگاهی، فرصت سه ساله‌ای که در پیش داریم آقای پزشکیان باید روی این موضوع متمرکز شود و نیروهای موثر را به ساخت این گفتمان دعوت کند. بنده خدمت بعضی از وزرای موثرتر کابینه رفتم و این موضوع را مطرح کردم که کارتان به لحاظ سخت‌افزاری به کنار، نرم‌افزارتان غایب است و نیست تا تکان بخورید و کار کنید. نگاه این باشد که قرار است دو دوره‌ای کار کند و اینکه من سه سال دیگر می‌روم، نداریم. باید برای هشت سال برنامه‌ریزی کنیم تا بتوانیم این را تثبیت کنیم.

ایرنا: فرمایشتان گفتمان‌سازی و تبیین آن است.

عطریانفر: تبیین یک گفتمان روشن که دولت بر آن وفاق دارد و وفاق هم در کلام و شعار نباشد و در واقع در مقام عمل باشد. مبانی مشترک باید استخراج شود. الگوریتم‌ها در بیاید. روی دیدگاه‌های مشترک اعتقادی سامان پیدا کنیم و به سمت یک نقطه سوم جریان پیدا کنیم؛ سمت خود و سمت دیگری.

آقای رئیس جمهور، شما باید ۲۰ تا ۳۰ ساعت در هفته فکرهای کلان داشته باشید

ایرنا: آقای شیرزاد، از شما هم بشنویم و خداحافظی کنیم.

شیرزاد: من اگر به آقای پزشکیان نزدیک بودم، به ایشان می‌گفتم برای من حساب کن که مثلا در هفته چقدر وقت مفید داری، حالا می‌گوید ۴۰ ساعت، خیلی وقت آزاد دارم می‌شود ۷۰ ساعت و شبانه‌روز وقت می‌گذارم، بیشتر که نمی‌شود؛ چه کاری می‌کنید؟ این خیلی مهم است. ما برخی اشتغالات داریم که اهمیت زیادی ندارد. مثلا در مراسماتی شرکت می‌کنند که البته بنده خیلی نمی‌خواهم نفی کنم که خیلی از این‌ها لازم و برای الگوسازی مفید است، این‌ها هم لازم است اما در کشور ما بیش از حد است.

ایرنا: روزی سه سخنرانی شاید لازم نباشد.

شیرزاد: بله نگاه می‌کنی خیلی از این‌ها شامل تعارفات می‌شود. مثل تعارفات قبل از مراسم. شما بفرمایید بالای سن، شما بفرمایید این طرف، شما نگاه کنید، ظهر بود، شب شد و این خیلی مهم است.
آقای رئیس جمهور، شما باید ۲۰ تا ۳۰ ساعت در هفته فکرهای کلان داشته باشید و با آدم‌های بزرگ در ارتباط باشید نه با آدم‌های کوچکی که فقط تائید می‌کنند و افکار کوچک دارند؛ حداقل درخواستش استخدام یک شخصی است یا درخواست راه برای یک منطقه‌ای. چشم به هم بزنی چهار سال گذشته است و فقط به جزئیات پرداخته‌ایم.
 

رئیس‌جمهور و سایر مسئولان دولت از روزمرگی‌ و برنامه‌های آبکی فاصله بگیرند

انتقادی که به بعضی از دولت‌های گذشته می‌توان داشت این است که شما فکر می‌کنید که رفته‌اید یک موردی یک پولی به یک خانواده روستایی داده‌اید و این خانه‌اش را تعمیر کرده است. حس شب شما این است که من به مردم خدمت کرده‌ام اما این یعنی عدد و رقم دست تو نیست و ما متاسفانه چون از فکر مهندسی دور بوده‌ایم، عدد و رقم دستمان نیست. که آقا این مشکلی که حل می‌کنی قطره‌ای از دریاست. واقعا خیلی جدی و برادرانه می‌خواهم عرض کنم جناب آقای پزشکیان اگر ۲۰ تا ۳۰ ساعت در هفته را به مسائل کلان کشور بپردازید، فکر کنید و با آدم‌هایی که فکر دارند سر و کله بزنید، شما به عنوان یک آدم خوب و صادق همیشه مورد تکریم واقع خواهید شد اما در دولت شما چیزی پیش نمی‌رود و این خیلی مهم است و جا دارد بنده عرض کنم که بخشی از سیاست‌هایی که مقام معظم رهبری بخش‌های بزرگی از هفته را روی مسائل کلان و بزرگ فکر می‌کنند؛ این خیلی مهم است و بقیه هم به همین ترتیب فکر کنند و یک وزیر و یک معاون وزیر هم همینطور. اگر دائم اسیر این روزمرگی‌ها باشیم و رئیس دفترمان از صبح تا شب برنامه‌های متنوع آبکی چیده باشد خوب به کجا می‌رسیم.

عطریانفر: من یک جمله در تکمیل صحبت آقای شیرزاد بگویم. در یک عبارتی نقل به مضمون می‌کنم از استیو جابز در عرصه دیجیتال؛ من صبح‌ها سه کار بیشتر انجام نمی‌دهم چون کاری ندارم؛ یکی اینکه فکرهای بزرگ بزرگ بکنم و حرف‌های بزرگ بزنم؛ دوم آدم‌هایی پیدا کنم که این فکر بزرگ من را بتوانند عملیاتی کنند اینکه از آن پشتیبانی کنم. کار دیگری ندارم.

اشاره‌ای که کردند در بحث اینکه انسان باید رحم الله و ... حضرت عبارتی دارند که می‌گوید خداوند رحمت کند انسان‌هایی را که نصب نفسه فی ارفع الامور خودش را در جایگاه‌های بزرگ و رفیع قرار می‌دهد؛ بر پایه این نگاه است که آن گفتمانی که گفتیم شکل می‌گیرد.