سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نیره حیدری: نشر کتاب، یکی از مهمترین ابزارهای حفظ و گسترش فرهنگ، اندیشه و هویت هر جامعهای است. در کشوری همچون ایران که دارای گوناگونی غنی فرهنگی، زبانی و تاریخی در استانهای مختلف است، انتظار میرود نشر استانی نقش پررنگتری در حفظ و انتقال این تنوع ایفا کند. با این حال، شاهد یک پدیده نگرانکننده هستیم؛ اکثریت قابل توجهی از مؤلفان بومی، آثار خود را نه به ناشران منطقهای، بلکه به ناشران مستقر در تهران میسپارند. این پدیده، در ظاهر شاید تنها یک انتخاب حرفهای برای افزایش شانس انتشار و فروش بیشتر تلقی شود، اما در واقع، ریشه در مسائل عمیقتری دارد که نیازمند واکاوی آسیبشناسانه است.
مؤلف بومی، که از دل جامعهای خاص با دغدغهها، لهجه، زیستبوم و فرهنگ محلی برخاسته، طبیعتاً در پی آن است که صدایش به گوش همشهریان و همزبانانش برسد؛ اما وقتی از همکاری با ناشر هماستانی رویگردان میشود و ترجیح میدهد به ناشری غیربومی اعتماد کند، این موضوع به پرسشی اساسی بدل میشود؛ چه عاملی باعث شده تا اعتماد میان این دو بازیگر کلیدی در زنجیره فرهنگسازی محلی خدشهدار شود؟
برای پاسخ به این پرسش، باید به عوامل گوناگونی چون نبود زیرساختهای حرفهای، ضعف در سیستم توزیع و تبلیغات، عدم برخورداری از حمایتهای نهادی، خلأ اعتماد به نفس و برندسازی در سطح استانی و حتی مسائلی مانند شفاف نبودن قراردادها و روندهای چاپ و نشر بپردازیم. بسیاری از مؤلفان معتقدند که ناشران تهرانی، با در اختیار داشتن تیمهای حرفهایتر در زمینه ویراستاری، طراحی، بازاریابی و حتی ارتباط با رسانهها، مسیر موفقیت اثر را هموارتر میکنند. این در حالیست که ناشران بومی، علیرغم آشنایی عمیق با زمینههای فرهنگی و اجتماعی نویسنده، اغلب بهدلیل کمبود منابع و امکانات، به سطح رقابت ملی راه نمییابند.
از سوی دیگر، مسئلهای فراتر از اقتصاد و امکانات نیز وجود دارد؛ نوعی باور فرهنگی در میان نویسندگان وجود دارد که «چاپ کتاب در تهران» معادل کیفیت، اعتبار و پرستیژ بیشتر است. این نوع تلقی که ناشی از تمرکز تاریخی فعالیتهای فرهنگی در پایتخت است، باعث شده تا ناشران استانی صرفنظر از تلاششان، در ذهن بسیاری از مؤلفان، به عنوان گزینه «دوم» تلقی شوند.
اما آیا این وضعیت باید به همین صورت باقی بماند؟ بدون شک پاسخ منفیست. چرا که نادیده گرفتن ظرفیتهای نشر استانی، در بلندمدت میتواند به تضعیف پیوند نویسنده با جامعه محلیاش بینجامد، موجب حذف گویشها و روایتهای محلی از فضای رسمی نشر شود و در نهایت، سهم استانها را از تولید دانش و فرهنگ ملی به شدت کاهش دهد.
این گزارش در تلاش است تا ضمن گفتوگو با ناشران استانی و مؤلفان بومی، به بررسی ریشههای این بیاعتمادی بپردازد و راهکارهایی برای ایجاد تعامل سازنده میان این دو ضلع مهم ارائه دهد.
از دردهای نشر بومی تا درمانهای پیشنهادی
به باور قاسم فتاحی مؤلف بومی، پژوهشگر و دکتری تاریخ، یکی از چالشهای جدی در حوزه نشر استانها، بیاعتمادی روزافزون مؤلفان بومی نسبت به ناشران محلی است.
وی گفت: تجربه شخصیام نشان داده که این عدم تمایل، ریشه در مجموعهای از مشکلات ساختاری و رفتاری در حوزه نشر استانی دارد که در ادامه به ترتیب آنها را بیان میکنم؛ نخست، فقدان ناشری صاحبنام و معتبر در سطح ملی در استان، یکی از دلایل اصلی است. مؤلفان تمایل دارند آثارشان در مجموعههایی منتشر شود که از اعتبار، نفوذ و شبکه توزیع گستردهتری برخوردار باشند، ویژگیهایی که عمدتاً در ناشران تهرانی یافت میشود.
در گام بعد، باید به بیانصافی برخی ناشران محلی در تعامل مالی با نویسندگان اشاره کنم. بارها دیدهام که از مؤلفان، مبالغی گزاف و بدون ضابطه برای انتشار کتاب مطالبه میشود، در حالیکه کیفیت خدمات ارائهشده با این هزینهها تناسبی ندارد.
عامل سوم، عدم سرمایهگذاری ناشر بر روند تولید کتاب است. در بیشتر موارد، تمام هزینههای چاپ و تولید به نویسنده تحمیل میشود و ناشر تنها نقش چاپخانه را بازی میکند؛ بدون آنکه ریسک یا مسئولیتی را بر عهده بگیرد.
چهارمین مسئله، ضعف کیفی کتابهای منتشر شده توسط برخی ناشران استانیست. استفاده از کاغذهای بیکیفیت، طراحی نامناسب و چاپ نازل برای کاهش هزینهها، منزلت اثر و انگیزه مؤلف را به شدت تحتالشعاع قرار میدهد و پنجمین و شاید مهمترین مسئله، عدم تعهد ناشر استانی در توزیع و فروش کتاب است. ناشر پس از دریافت هزینه چاپ، کتاب را بعضاً به صورت ناقص تحویل میدهد و خود را موظف به هیچگونه معرفی، بازاریابی یا توزیعی نمیداند. در چنین شرایطی، نویسنده در میدان نشر تنها میماند.
این مدرس دانشگاه در ادامه به ارائه راهکار پیشنهادی برای ارتقاء نشر بومی پرداخت و بیان داشت: برای بهبود این وضعیت، پیشنهاد من راهاندازی یک یا دو مرکز توزیع تخصصی و توانمند در سطح استان است که بتواند فرآیند پخش کتاب را به شکل حرفهای مدیریت کند. همچنین، ترغیب ناشران بومی به سرمایهگذاری واقعی روی آثار، شامل طراحی، تولید، تبلیغ و توزیع، میتواند گامی مؤثر در بازسازی اعتماد مؤلفان باشد. تنها در این صورت است که میتوان به احیای جایگاه ناشران استانی و توسعه نشر بومی امیدوار بود.
مسئلهای چندبعدی و فراتر از گلایههای دو سویه
به گفته محمد قاسمی، مدیر انتشارات سامان دانش، مسئله عدم همکاری مؤلفان بومی با ناشران استانی، برخلاف تصور عمومی، موضوعی نیست که تنها از زاویه تقصیر یکسویه مؤلفان یا ناشران بررسی شود.
وی در تحلیل خود تأکید کرد: «هیچکدام نمیتوانند از هم گلایه داشته باشند»؛ چرا که هر دو طرف، در بروز این شکاف، سهمی دارند و این موضوع در بستری شکل گرفته که آسیبها و عوامل متعددی در آن دخیل هستند.
از نگاه این فعال عرصه نشر، یکی از مهمترین موانع اعتماد میان مؤلفان و ناشران بومی، عدم شناخت دقیق مؤلفان از توانمندیها و ظرفیتهای ناشران استان است. بسیاری از نویسندگان، پیش از تجربه همکاری واقعی، با نوعی پیشداوری به سراغ ناشران بومی میروند و بهدلیل شنیدههایی پراکنده یا تجربیات جزئی دیگران، توان و تعهد آنان را زیر سؤال میبرند. این قضاوتهای زودهنگام، بهجای اینکه در بستر گفتوگو و تعامل اصلاح شود، به تدریج به یک الگوی ذهنی نهادینهشده در میان بسیاری از مؤلفان تبدیل شده و عملاً مانع شکلگیری همکاری مؤثر میشود.
از سوی دیگر، قاسمی به درستی یادآور شد که ناشر استانی نیز تا زمانی که نتواند مسئله پخش را به شکل حرفهای حل کند، نمیتواند انتظار اعتماد گسترده مؤلف را داشته باشد. وی بر این نکته انگشت میگذارد که ضعف در شبکه توزیع و ناتوانی در رساندن کتاب به بازارهای فرامنطقهای، موجب میشود حتی آثاری با کیفیت تولید قابل قبول نیز در حد محدود محلی باقی بمانند و دیده نشوند.
پخش، از نظر وی، حلقه مفقودهای است که باعث میشود زنجیره تولید تا مصرف فرهنگی در استانها ناقص باقی بماند و تا زمانی که راهحل سیستماتیکی برای آن اندیشیده نشود، ناشر استانی در جایگاه رقابتی قرار نخواهد گرفت.
قاسمی در ادامه به نکته مهمی اشاره کرد که خود نشان از عمق و پیچیدگی مسئله دارد. «برخی ناشران استانی، مسائل دیگری هم دارند که نقداً گفتنی نیست.» این جمله، گرچه با احتیاط بیان شده، اما نشان از آن دارد که در برخی موارد، فراتر از زیرساختها و امکانات، مسائل مدیریتی، اخلاق حرفهای، یا حتی روابط نهادینهنشده در حوزه نشر محلی، بر تصمیمگیری مؤلفان سایه میافکند؛ موضوعاتی که شاید نیاز به بررسی دقیقتری در آینده دارند.
این فعال عرصه کتاب در جمعبندی، تصریح کرد: این سوژه نه با یک گزارش، بلکه با مجموعهای از پژوهشها و گفتوگوهای عمیق قابل بررسی است. از نظر وی، ابتدا باید ماهیت و ابعاد مختلف مسئله بهدرستی شفافسازی شود تا از ورود زودهنگام به نتیجهگیریهای سطحی جلوگیری شود.
∎