به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، با گسترش روندهای بازآفرینی شهری در دهههای اخیر، هنر جایگاهی تازه و تأثیرگذار در فرایند بازسازی هویت محلهها پیدا کرده و فراتر از کارکردهای زیباییشناسانه، به ابزاری برای تقویت پیوندهای اجتماعی، روایت تاریخ محلی و ارتقای کیفیت فضاهای عمومی تبدیل شده است. در این میان، هنر شهری تعاملی با بهرهگیری از فناوریهای نوین نظیر واقعیت افزوده، رسانههای دیجیتال و ابزارهای هوشمند، امکانی فراهم میکند که فضاهای شهری دیگر فقط مکانی برای نمایش اثر هنری نباشند، بلکه بستری برای تجربه، تعامل و مشارکت فعال شهروندان در بازآفرینی هویت اجتماعی و فرهنگی هر محله ایجاد کنند.
در این شکل نوین از هنر شهری، دیوارها و فضاهای عمومی به سطوحی زنده و چندلایه تبدیل میشوند. با استفاده از فناوریهایی همچون واقعیت افزوده، کاربران میتوانند از طریق تلفنهای همراه یا عینکهای هوشمند، لایههایی از روایتهای محلی، واکنشهای پویا، دادههای محیطی و حتی پیامهای آموزشی آثار هنری را تجربه کنند. این فناوری نهتنها مرز میان هنر و مخاطب را از میان برمیدارد، بلکه امکان گفتوگویی دوطرفه و زنده میان شهر و ساکنانش را فراهم میآورد.
نقش داستانسرایی در این میان اهمیت دوچندان دارد. هنر تعاملی از طریق مشارکت ساکنان و هنرمندان محلی در قالب کارگاهها یا پروژههای جمعی، به بازگویی روایتهایی از مهاجرت، مقاومت، فرهنگهای بومی یا خاطرات مشترک میپردازد. هویت محلی نهتنها بازنمایی، بلکه بازسازی میشود و امکان بازتعریف معنادار مکان را برای ساکنان فراهم میکند.
بهکارگیری هنر تعاملی در بازآفرینی شهرها همچون کاتالیزوری برای انسجام اجتماعی و رشد اقتصادی عمل میکند. در بسیاری از مناطق شهری که دچار فرسودگی، گمنامی یا آسیبهای اجتماعی هستند، پروژههای هنر تعاملی به خلق فضاهای جمعی، ارتقای حس تعلق و ایجاد انگیزه برای حضور مجدد شهروندان در فضاهای عمومی منجر میشوند. این فرایند میتواند زمینهساز جذب گردشگران فرهنگی و رونق کسبوکارهای محلی باشد.
ویژگی دیگر این نوع مداخلات، مقیاس خرد و مردمی آنهاست. برخلاف پروژههای بزرگمقیاس و زیرساختمحور که گاه منجر به حذف لایههای فرهنگی یا جابهجایی جمعیت محلی میشوند، هنر تعاملی در سطح محله و با مشارکت مستقیم مردم طراحی میشود. این ویژگی موجب میشود که تغییرات نهتنها پایدارتر، بلکه همسو با نیازها و ارزشهای واقعی جامعه محلی باشد.
هنر تعاملی شهری میتواند نقش پررنگی در آموزش غیررسمی و ارتقای آگاهیهای زیستمحیطی و اجتماعی ایفا کند. بسیاری از این آثار با بهرهگیری از دادههای واقعی، موضوعاتی چون بحران اقلیمی، نابرابری اجتماعی یا تحولات جمعیتی را بهشکلی بصری، ملموس و تأثیرگذار برای عموم مردم نمایش میدهند. به این ترتیب، هنر به ابزاری برای گفتوگوی مدنی و گسترش مسئولیتپذیری جمعی تبدیل میشود. بسیاری از شهرهای جهان با سرمایهگذاری در پروژههای هنر تعاملی شهری، موفق شدهاند پیوندی میان شهروندان و مسائل مهم اجتماعی برقرار کنند و فضای گفتوگو و مشارکت عمومی را ارتقا دهند.
کیپ تاون، آفریقای جنوبی
هنر خیابانی در شهر کیپتاون، به یکی از ابزارهای کلیدی برای بازسازی هویت شهری، توانمندسازی جوامع حاشیهنشین و ترویج انسجام اجتماعی تبدیل شده است. این شهر، با سابقهای عمیق از تبعیضهای نژادی و شکافهای اجتماعی، طی سالهای اخیر بهطور ویژه از ظرفیت هنر عمومی برای بازاندیشی در تاریخ و روایتهای محلی استفاده کرده است. نقاشیهای دیواری، فضاهای تعاملی و آثار چندرسانهای در این بستر، نقش مهمی در نمایش مقاومتهای تاریخی، فرهنگهای بومی و غرور جمعی ایفا میکنند.
از سال ۲۰۱۷، بیش از ۸۳۰ پروژه هنری در سطح شهر اجرا شده که بالغ بر ۱۶۰۰ فرصت شغلی برای هنرمندان، طراحان، راهنمایان تور و دستیاران فنی ایجاد کرده است. این پروژهها تنها به اجرا محدود نبودهاند، بلکه بیش از ۳۵۰۰ نفر از طریق کارگاههای هنری، فعالیتهای آموزشی و دورههای مشارکتی در فرایند طراحی و خلق آثار مشارکت مستقیم داشتهاند. مشارکت ساکنان بهویژه در مناطق محروم، یکی از ارکان اساسی این برنامههاست که منجر به افزایش حس تعلق به مکان، اعتماد اجتماعی و در نهایت بازیابی روابط میان انسان و فضای شهری شده است.
یکی از نمونههای برجسته این رویکرد، جشنواره بینالمللی هنر عمومی (IPAF) است که هر سال در محلههایی نظیر سالت ریور برگزار میشود. در دورهای از این جشنواره، ۱۰ اثر هنری در فضایی به وسعت حدود ۶۰۰ متر مربع از جدارههای شهری اجرا شد که در مدت پنج روز، بیش از ۸۲۰ بازدید و گردش هنری را به خود جذب کرد. در سال دیگری از این جشنواره، با تمرکز بر موضوع «چه میشد اگر؟»، ۲۳ اثر شامل نقاشی دیواری، نصب تعاملی و اجراهای خیابانی در محلات چندفرهنگی کیپتاون ارائه شد که بالغ بر ۲۰۰ هزار بازدید حضوری و بیش از چهار هزار تجربه واقعیت افزوده توسط مخاطبان ثبت شد.
پروژههایی نظیر «مسیر امید» با مشارکت مستقیم اهالی و روایتگری از داستانهای زیسته آنها اجرا شد. این مسیرها که پیشتر فضاهایی بیهویت و کمرفتوآمد بودند، به فضایی امن، پررنگ و اجتماعی برای عبور، تجمع و گفتوگو تبدیل شدند. پروژهای دیگر با عنوان «فراتر از دیوارها» با اجرای تصویری ۷۶۰۰ مترمربعی از دستهای درهمتنیده در سه نقطه شهر، پیامی از وحدت و همبستگی اجتماعی در برابر جداییهای تاریخی ارائه داد. این اثر، از رنگهای زیستی و تکنیکهای پایدار استفاده کرد و بدون آسیب به محیطزیست، پیام خود را در بستر شهری منتقل نمود.
بعد آموزشی هنر خیابانی نیز بهشکلی هدفمند در کیپتاون دنبال میشود. بسیاری از آثار، مفاهیم پیچیدهای چون نابرابری، تغییرات اقلیمی، عدالت اجتماعی یا حافظهی تاریخی را به زبان بصری و همهفهم برای عموم مردم به نمایش میگذارند. این نوع بیان هنری، زمینهساز افزایش آگاهی عمومی، تحریک گفتوگوی مدنی و بازآفرینی رابطه شهروند با شهر شده است.
علاوهبر ابعاد فرهنگی و اجتماعی، تأثیرات اقتصادی پروژههای هنر تعاملی در کیپ تاون نیز قابلتوجه بوده است. برآوردها نشان میدهد که تنها در یک دوره از برگزاری جشنوارههای هنر شهری، بیش از ۵۰ فرصت شغلی مستقیم برای افراد بومی منطقه ایجاد شده و میلیونها بازدید از طریق رسانهها، شبکههای اجتماعی و حضور گردشگران، کیپتاون را به یکی از قطبهای هنر عمومی قاره آفریقا تبدیل کرده است.
تجربه کیپتاون بهروشنی نشان میدهد که هنر خیابانی، اگر با مشارکت واقعی ساکنان، تکنولوژیهای نوین و روایتگری صادقانه همراه باشد، میتواند نقشی چندوجهی در بازسازی معنایی فضاهای شهری ایفا کند که از مرز زیباییشناسی فراتر میرود و به بازسازی پیوندهای انسانی، هویتی و ساختاری در دل شهر منتهی میشود.
مدلین، کلمبیا
در شهر مدلین، نمونهای بینظیر از «شهرسازی اجتماعی» اجرایی شده که طی دو دهه گذشته محلاتی چون کومونا ۱۳ را با ترکیب هنر خیابانی، زیرساخت اجتماعی و توسعه حملونقل شهری متحول کرده است. این منطقه که زمانی یکی از خطرناکترین نقاط شهر بهشمار میآمد، امروز به الگویی جهانی برای بازسازی شهری مبتنی بر مشارکت و هنر تبدیل شده است.
در محله کومونا ۱۳، دیوارنگاریهای رنگارنگ روایتگر داستان خشونتهای گذشته، مقاومت جمعی و امید به آینده هستند. چنین آثار هنری نهتنها به زیباسازی محیط کمک کردهاند، بلکه تبدیل به ابزار کلیدی التیام اجتماعی، کاهش خشونت و برقرار کردن هویت مشترک شهروندان شدهاند. این تحولات در پی رویکردی جامع و مشارکتی شکل گرفته است که زیر ساختهایی همچون متروکابل و پلهبرقیهای روباز را با پروژههای فرهنگی و هنری تلفیق میکند. این سازهها روزانه حدود ۱۵۰۰ نفر از ساکنان و بازدیدکنندگان را بهگونهای شفاف با جریان اصلی شهر پیوند میدهند و به حذف انزوای ساکنان کمک میکنند.
آمارها نشان میدهند که در نتیجه این ترکیب هوشمندانه از اقدامات اجتماعی و فرهنگی، نرخ قتل در مدلین طی دو دهه با روندی چشمگیر کاهش پیدا کرده و از حدود ۳۹۵ در هر ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۹۱، به حدود ۱۳ در هر ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۲۳ رسیده است. کمتر از یک دهه قبل، همین محله شاهد عملیات امنیتی بزرگی بود که با مشارکت بیش از ۱۵۰۰ نفر نیروی نظامی انجام شد و پیامدهای اجتماعی عمیقی برجای گذاشت؛ اما امروز دیوارهای همان محله پیامآور مصالحه، تاریخنگاری مردمی و بازآفرینی هویت جمعی هستند.
تعداد بازدیدکنندگان کومونا ۱۳ در بعضی روزها به بیش از شش هزار نفر میرسد و به این ترتیب اقتصاد خرد محلی با کافهها، فروشگاهها و خدمات گردشگری خرد جان تازهای گرفته است. تجربه کومونا ۱۳ نشان میدهد که وقتی هنر خیابانی با زیرساخت، مشارکت ساکنان و روایتگری معنادار همراه شود، میتواند به نیرویی اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود و بهعنوان ابزاری برای ترمیم شکافهای تاریخی، شکلگیری هویت جمعی، ترویج گفتوگوی مدنی و ارتقای کیفیت زندگی شهری ایفای نقش کند.
بولونیا، ایتالیا
هنر عمومی و پروژههای محلهمحور در بولونیا، بهعنوان ستون فقرات احیای اجتماعی و فرهنگی شهری ایفای نقش میکنند. یکی از نمونههای برجسته این رویکرد، تبدیل یک منطقه صنعتی سابق به فضای فرهنگ، هنر، ورزش و اجتماع است. این مجموعه با وسعت بیش از ۴۰ هزار متر مربع، شامل ساختمانها و فضاهای روباز است که با همکاری هنرمندان، جامعه محلی، سازمانهای دولتی و دانشگاه، به محلی برای تجربه مشارکت خلاقانه تبدیل شده است
در این فضا، نقاشیهای دیواری، مجسمهها و نصبهای هنری متعددی توسط هنرمندان محلی و بینالمللی اجرا شده است. این آثار با حمایت گروههای داوطلب، طی فرایندی مشارکتی، از طراحی تا اجرا، خلق شده و به جزئی از بافت روزمره تبدیل شدهاند. هویت این پروژه نهتنها به شکل زیباییشناسی، بلکه بهعنوان بستری برای همزیستی اجتماعی و هویت فرهنگی تعریف میشود.
پروژههایی همچون «جشنواره هنر پوستر خیابانی» با تمرکز بر هنر نصبشده در فضای عمومی، در قالب فعالیتهای هنری و فراخوانهای بینالمللی اجرا میشوند که صدها مکان قدیمی را با هنر عمومی پوشش دادهاند. این رویدادها میزبان هنرمندانی از سراسر جهان هستند و با همکاری سازمانهای محلی و مردمی اجرا میشوند.
نواحی دیگری همچون «کو-بولوگنا» با تأکید بر حکمرانی مشترک فضای عمومی به همکاری و همنوایی سازمانهای دولتی، سازمانهای محلی و شهروندان برای احیای محلات شهری پرداختهاند. این مدل مبتنی بر مشارکت، متمرکز بر دستیابی به زیرساختهایی است که افراد را در همه مراحل طراحی، ساخت و مدیریت فضاها درگیر میکند.
بهعنوان مثال، پروژه طراحی مشترک تحولات میادین «روسینی» و «اسکاراویلی» در دانشگاه و مرکز شهر، حدود ۵۷ گروه مختلف محلی، دانشجویی و حرفهای را در یک کارگاه مشارکتی شرکت داده است تا این فضاهای عمومی را با معماری موقت، مبلمان قابل جابهجایی و برنامههای فرهنگی فعالتر کنند. این تغییرات کوتاهمدت منجر به تحول دائمی شده و حتی درخواست عمومی برای تبدیل این میادین به پیادهراه مطرح شده است.
بولونیا نمونه کامل شهرسازی اجتماعی است که پروژههای هنر تعاملی منجر به تقویت پیوندهای اجتماعی، ایجاد فرصت برای مشارکت گروههای محلی (از نوجوانان تا سالمندان) و تولید رویدادهای فرهنگی شدهاند که بیش از همه به شکلگیری شهری هویتمحور و انسانی کمک کردهاند.
دمشق سوریه
محلههای سوریه، بهویژه در مناطق تاریخی و فرهنگی مانند محله «الامین» در شهر قدیمی دمشق، در سالهای اخیر شاهد احیایی چشمگیر از طریق هنر شهری و فعالیتهای مشارکتی شهروندان بودهاند. این روند تحول که ریشه در حضور هنرمندان در فضاهای سنتی و فرسوده شهری دارد، ضمن حفظ بافت تاریخی، سبب فعالسازی اجتماعی و اقتصادی محلات شده است.
محله الامین از سال ۲۰۰۶ میلادی پذیرای گروهی متشکل از حدود ۲۵ تا ۳۰ هنرمند شد که خانههای فرسوده و کماستفاده را به کارگاهها و فضاهای هنری تبدیل کردند. شخصیتهایی مانند مصطفی علی و فادی یزجی به محورهای این حرکت تبدیل شدند و با خرید و بازسازی خانههای سنتی، پویش «محله هنرمندان» را ایجاد کردند. هدف این گروه، شکل دادن به یک کریدور فرهنگی بود که از میان محلههای تاریخی دمشق همچون گذرگاههای مدحت پاشا و دروازه باب توما، فضای زنده و فعال هنری و گردشگری ایجاد نماید. ساختمانهای متروکه و آسیبدیده مانند ساختمان «مسار روز» در دمشق نیز به مراکز فرهنگی و نمایشگاهی تبدیل شدهاند که روایتهای هنرمندان سوری را درباره بحران و امید به آینده به تصویر میکشند.
در ابعاد اجتماعی فراتر از بازسازی فیزیکی، هنر شهری نقش مهمی در بازسازی هویت جمعی و حمایت روانی از شهروندان و بهویژه پناهندگان ایفا کرد. در اردوگاههای پناهندگان سوری مانند زعتری، پروژههای نقاشی دیواری و ورکشاپهای هنری با مشارکت هزاران جوان، فضایی برای تقویت امید، انسجام اجتماعی و مقابله با مشکلات روانی ناشی از جنگ فراهم آورد. هنر خیابانی بهعنوان زبان مشترکی برای بازتعریف هویت و بیان خواستهها و آرمانهای اجتماعی عمل کرده است.