به گزارش ایرنا، سایههای تاریخ بر دیوارههای غارهای ایران حکایتهایی از انسانهای نخستین را روایت میکنند انسانهایی که با ابزارهای ساده از سنگ، آتش را رام کردند و نخستین نشانههای تمدن را بر صخرهها نقش زدند. اینک پس از هزاران سال یونسکو پروندهای از این گنجینههای پیش از تاریخ ایران در لرستان را در فهرست میراث جهانی ثبت کرده این پرونده نهتنها گواهی بر قدمت کهنترین سکونتگاههای بشری در فلات ایران است، بلکه پنجرهای به سوی شیوههای ابتدایی بقا، هنر و باورهای انسانهای عصر پارینهسنگی میگشاید.
محوطههایی مانند غارهای لرستان (مربوط به دره خرمآباد) یا کوهپایههای زاگرس، نشاندهنده سازگاری خارقالعاده انسان با طبیعت در دورههای یخبندان و بینیخبندان است ثبت جهانی دره خرمآباد در فهرست میراث یونسکو، بیش از یک دستاورد فرهنگی، یک پیروزی حاصل از همبستگی است.
روزی که ایده این ثبت بزرگ مطرح شد، موجی از شور و مطالبهگری جامعه لرستان را فرا گرفت، نهادهای مدنی، فعالان اجتماعی و مردم، دوشادوش نهادهای دولتی پای کار آمدند تا این رویای بزرگ به واقعیت بپیوندد، این همکاری کمنظیر از تدوین سندهای پیچیده تا میزبانی از ارزیابان جهانی، نشان داد که سرمایه اجتماعی لازم برای رقم زدن اتفاقات بزرگ در این دیار زنده و پویاست.

مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی لرستان در حاشیه نشست ثبت جهانی مجموعهای از محوطههای پیش از تاریخ در دره خرمآباد اظهار کرد: این پرونده که با پیگیریهای استاندار لرستان و همکاری نهادهای مرتبط به نتیجه رسید، شامل ۶ مکان باستانی با عرصهای بیش از ۴۰۰ هکتار و حریمی بیش از هفت هزار هکتار است.
غار کلدر با قدمت ۶۳ هزار سال، قدیمیترین اثر این مجموعه محسوب میشود که شواهدی از حضور انسان هوشمند را در خود جای داده و غار قمری با پیشینهای حدود ۵۰ هزار سال، متعلق به دوران پارینهسنگی میانه و محل زندگی نئاندرتالها بوده است.
عطاحسن پور گفت: کاوشهای مشترک باستانشناسان ایرانی، آمریکایی و بلژیکی در غار یافته نیز لایههای فرهنگی مربوط به پارینهسنگی جدید با قدمت ۴۰ هزار سال را آشکار ساختهاند، غار کنجی با قدمت ۵۰ هزار ساله که در دهه ۶۰ میلادی توسط پروفسور آمریکایی مورد کاوش قرار گرفت، از دیگر نقاط شاخص این مجموعه است، پناهگاه صخرهای گر ارجنه نیز به دلیل دارا بودن شواهدی از هر دو دوره پارینهسنگی میانه و جدید از اهمیت ویژهای برخوردار است.
وی بیان کرد: این پرونده موفق به احراز معیار سوم یونسکو شده که بر نشاندهندگی تمدنی کهن یا فرهنگی از میان رفته تاکید دارد، ثبت جهانی غارهای تاریخی دره خرمآباد نهتنها نخستین پرونده پارینهسنگی ایران در یونسکو محسوب میشود، بلکه یکی از کهنترین پروندههای جهان نیز به شمار میرود.

بنا بر گفته حسن پور دره خرمآباد به شکل یو انگلیسی (U) غارهای کلدر، قمری، گیلوران، یافته، کنجی و دو پناهگاه صخرهای گر ارجنه و پاسنگر در دره تاریخی خرمآباد قرار دارند و به عنوان بخشی از پرونده ثبت جهانی این دره، توسط ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی لرستان در دست مرمت، بهسازی و ایجاد راه دسترسی قرار گرفت.
نگاه کارشناسان و تاکید بر مدیریت این موفقیت بزرگ
کارشناس میراث فرهنگی در این خصوص می گوید: ثبت جهانی این غارها بهمعنای تایید این نکته است که لرستان، نهفقط در دورههای تاریخی چون دوره ایلام یا ساسانی، بلکه در آغازگاه حیات فرهنگی انسان نیز سهمی بزرگ داشته این ثبت، لرستان را در نقشه حافظه جهان وارد میکند، نه از باب جغرافیا، بلکه از باب تاریخ و انسانیت.
عاطفه رشنویی افزود: این غارهای پارینهسنگی، فقط دادههای علمی نیست، آنها اسناد زندهای هستند که ما را موظف به حفاظت، آموزش و تفسیر درست میکنند، ثبت جهانی این غارها، تنها یک فرایند فنی نیست بلکه مجموعهای از مطالعات بینرشتهای، مستندسازیها، تطبیق با معیارهای یونسکو و طرح یک پرونده منسجم و کارشناسانه است که توسط دانشمندان ایرانی صورت پذیرفته اما این تلاشها بدون درک کلنگر از میراث جهانی، بیاثر میماند.
حالا غارهای تاریخی دره خرمآباد به ثبت جهانی رسیده و البته که موفقیتی بزرگ است اما این جشن، پایان راه نیست، بلکه آغاز یک ماراتن پیچیده و سرنوشتساز است.
چالش اصلی اکنون از «کسب موفقیت» به «مدیریت موفقیت» تغییر کرده پاسخ به این سوال که چگونه میتوان از این فرصت تاریخی بهترین بهره را برد، در درک عمیق صداها و روایتهای مختلفی نهفته است که آینده این پروژه را میسازند.
هر یک از این روایتها، بیانگر دغدغهها، منافع و آرزوهای گروهی از بازیگران اصلی این میدان مانند یونسکو، سازمان های دولتی، جامعه مدنی و مردم محلی است.
در روایت یونسکو بر این نکته تاکید می شود که ما "امانتداران تاریخ مشترک بشریت هستیم" به عبارتی برای یونسکو، داستان فراتر از مرزهای ایران است.
جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی می گوید: غارهای باستانی دره خرمآباد، نه یک دارایی محلی، بلکه فصلی از کتاب تاریخ تکامل تمام انسانهاست، این نگاه جهانی، که بر مفهوم «ارزش جهانی استثنایی» استوار است، یک پیام روشن دارد که حفاظت دقیق، مدیریت علمی و پاسداری از این میراث به عنوان یک امانت بشری، اولویت مطلق است، از این منظر، هر تصمیمی باید با این معیار سنجیده شود که آیا به حفظ اصالت و یکپارچگی این اثر برای نسلهای آینده جهان کمک میکند یا خیر.
مجتبی ترکارانی افزود: در روایت دولت که در آن بر «نماد پیشرفت، ابزار توسعه» تاکید می شود، ثبت جهانی یک کارت برنده در عرصههای مختلف است، این موفقیت، هم شاخصی از کارآمدی مدیریتی و دیپلماسی فرهنگی کشور محسوب می شود و هم موتوری برای توسعه اقتصادی منطقه است.
وی بیان کرد: در این روایت، دره جهانی خرمآباد به عنوان ابزاری برای جذب گردشگر، ایجاد اشتغال و تقویت زیرساختها و جذب اعتبارات از سازمان های بین المللی و تعریف استانداردهای تراز جهانی برای حفاظت و مدیریت از مکانهای تاریخی دیده میشود، موفقیت از این منظر، با شاخصهای کمی مانند افزایش درآمد، شمار بازدیدکنندگان و همچنین با تقویت غرور ملی و ترویج توسعه محلی سنجیده میشود.
این جامعه شناس با اشاره به روایت جامعه مدنی به عنوان چشم بیدار جامعه و تاکید آنها بر اینکه کار تازه آغاز شده است، گفت: فعالان اجتماعی و سازمانهای مردمنهادی که موتور محرک این جنبش بودند، اکنون خود را در نقش دیدهبان و حافظ منافع بلندمدت جامعه میبینند، روایت آنها بر مسوولیتپذیری، شفافیت و مشارکت واقعی استوار است. ترکارانی اضافه کرد: آنها با کمپینهای پاکسازی محوطههای تاریخی پیش از ثبت جهانی نشان دادند که حفاظت، وظیفهای همگانی است، پیام امروزشان نیز همین است: «کار تازه آغاز شده» آنها نگرانند که مبادا پروژه به ابزاری فقط تبلیغاتی یا طرحی اقتصادی بدون پیوستهای اجتماعی و زیستمحیطی تبدیل شود و بر نظارت مستمر و دخیل کردن همه ذینفعان در تصمیمگیریها تاکید دارند.

وی با اشاره به روایت مردم محلی و سوال آنها بر این مبنا که این میراث جهانی برای زندگی ما چه دارد؟ ادامه داد: برای ساکنان محلی که سالها در همسایگی این گنجینه زیستهاند، این سوال از همه ملموستر است و آن اینکه ثبت جهانی چه تغییری در زندگی، معیشت و منزلت ما ایجاد میکند؟ و فرصت هایی برای معرفی فرهنگ آنها به جهان ایجاد و به این وسیله عناصری برای پیوند هویت محلی به میراث جهانی فراهم می کند.
این استاد دانشگاه افزود: به نظر مردم این اتفاق می تواند، محلهشان را آبادتر، هویتشان را پرآوازهتر و سفرهشان را پررونقتر کند، روایت آنها، ترکیبی از امید به بهبود وضعیت اقتصادی و اشتغال، تقویت هویت فرهنگی و نگرانی برای حفظ اصالت فرهنگی و سبک زندگیشان است، آنها نمیخواهند در این پروژه بزرگ، به تماشاچیانی منفعل تبدیل شوند، بلکه به دنبال تاثیر مستقیم و مثبت ثبت جهانی بر کیفیت زندگی روزمره خود هستند.
توسعه مسیرهای گردشگری فرهنگی یکپارچه
ترکارانی گفت: تورهای گردشگری پایدار با راهنمایان محلی آموزش دیده و مرکز اطلاعات باید گسترش داده شود تا غارها را با دیگر آثار لرستان ترکیب کند، مثلاً تور «مسیر زاگرس باستانی» که از غارهای پارینهسنگی به قلعه فلکالافلاک، پل شکسته و حتی تالابهای لرستان برود، در سطح ملی، این مسیر را به «مسیرهای میراث ایران» (مانند مسیر از لرستان به خوزستان برای چغازنبیل یا به کرمانشاه برای بیستون) متصل می شود.
وی بیان کرد: علاوه بر این می توان از فناوریهایی مانند نرم افزارهای واقعیت افزوده استفاده نمود تا بازدیدکنندگان ببینند چگونه در لرستان ابزارهای موجود در غارها به معماری قلعهها تکامل یافتهاند.این رویکرد با «گردشگری فرهنگی» همخوانی زیادی دارد و میتواند به اشتغال محلی، آموزش راهنمایان و توسعه پایدار مدنظر برنامه سازمان ملل کمک کند، از منظر جامعهشناسی، این گرهزنی میتواند «سرمایه اجتماعی» جوامع محلی را افزایش دهد، ولی باید با سیاستهای خردمقیاس (مانند جلوگیری از گردشگری انبوه) همراه باشد تا از تخریب زیستبوم مانند مناطق حفاظتشده محیطزیست جلوگیری کند.
آینده دره جهانی خرمآباد و حرکت بر لبه تیغی باریک میان دو نگاه کاملاً متفاوت
ترکارانی با بیان اینکه آینده دره جهانی خرمآباد بر لبه تیغی باریک میان ۲ سناریوی کاملا متفاوت حرکت میکند، گفت: در سناریوی خوشبینانه (تحقق رویای مشترک) در این مسیر هر چهار روایت به یکدیگر نزدیک میشوند، دولت استانداردهای جهانی یونسکو را فرصتی برای کسب اعتبار میبیند و با توانمندسازی مردم محلی، توسعهای پایدار و عادلانه را رقم میزند، جامعه مدنی به بازوی آموزشی و نظارتی تبدیل میشود و مردم محلی، خود را حافظان و بهرهبرداران اصلی این میراث میدانند، نتیجه تشکیل یک «شورای راهبری مشترک» است که رونق اقتصادی، غرور ملی و حفاظت از تاریخ را به صورت هماهنگ محقق میسازد.
وی افزود: اما در سناریوی بدبینانه (جزیرههای جدا افتاده) در این مسیر تاریک، هرکس ساز خود را میزند، دولت، ثبت جهانی را پروژهای تمامشده تلقی کرده و طرحهای توسعهای ناپایدار و نمایشی را بدون مشارکت مردم اجرا میکند، این رویکرد به سرخوردگی جامعه مدنی، بیگانگی مردم محلی و توزیع ناعادلانه منافع اندک آن منجر میشود، در نهایت، این فرصتسوزی نه تنها به آسیب به میراث فرهنگی و طبیعی میانجامد، بلکه میتواند نام دره خرمآباد را در فهرست میراث در خطر یونسکو قرار دهد.
این تحلیل گر اجتماعی با تاکید بر اینکه انتخاب میان این ۲ مسیر به خرد، تعهد و توانایی همه بازیگران برای گفت و گو و خلق یک روایت مشترک بستگی دارد به راهکارهای عملیاتی پرداخت و بیان کرد: سرنوشت این دستاورد بزرگ ملی، امروز در دستان ما است، نهادهای دولتی موظف به ایجاد چارچوب کلان و زیرساختهای بنیادین برای حفاظت و بهرهبرداری پایدار از دره جهانی خرمآباد هستند، این مسوولیت شامل تصویب و اجرای قاطعانه «طرح جامع مدیریت و حفاظت» به منظور جلوگیری از هرگونه توسعه ناهمگون، تخصیص ردیف بودجه ملی مستقل برای تضمین ثبات مالی برنامهها، و سرمایهگذاری در پروژههای کلیدی همچون تاسیس «پژوهشگاه بینالمللی پارینهسنگی زاگرس» و «موزه منطقهای انسان زاگرس» است.
ترکارانی اضافه کرد: علاوه بر این، سیاستگذاری برای گذار از گردشگری انبوه به «گردشگری خردمقیاس و فرهنگی» و ایجاد یک شورای راهبری مشترک برای هماهنگی بین دستگاهی، از وظایف اصلی این نهادها برای تبدیل این ثبت جهانی به یک الگوی توسعه ملی است.
وی گفت: جامعه مدنی، شامل سازمانهای مردمنهاد، رسانهها و دانشگاهیان، نقش «چشم بیدار جامعه» و بازوی «روایتگری و فرهنگسازی» را بر عهده دارد، وظیفه اصلی این گروه، نظارت مستمر بر عملکرد نهادهای دولتی، مطالبهگری شفاف برای اجرای تعهدات و مقابله با طرحهای مخرب از طریق کمپینهای عمومی و گفتمانسازی است، همزمان، جامعه مدنی باید با تولید محتوای خلاق و اثرگذار (مستند، پادکست و محتوای دیجیتال) به روایت داستان انسان نهفته در غارها پرداخته و با همکاری نظام آموزشی، نسل جدید را با اهمیت این میراث جهانی پیوند دهد، این گروه با شبکهسازی میان متخصصان و مردم، دانش را به جامعه تزریق کرده و به حفاظت آگاهانه کمک میکند.
ترکارانی یادآور شد: مردم محلی، به عنوان مالکان و وارثان اصلی این میراث، باید از ناظر به کنشگر فعال در فرآیند حفاظت و بهرهبرداری اقتصادی تبدیل شوند، این امر می تواند از طریق تشکیل «شوراهای حفاظت محلی» برای پاسداری از محوطهها و مشارکت فعال در صنعت گردشگری پایدار محقق میشود، جوانان محلی میتوانند با گذراندن دورههای اموزشی تخصصی به «راهنمایان محلی متخصص» تبدیل شوند و خانوادهها با راهاندازی کسبوکارهای خرد مانند اقامتگاههای بومگردی و کارگاههای صنایع دستی، منافع اقتصادی ثبت جهانی را به طور مستقیم در زندگی خود لمس کنند.
وی ادامه داد: برگزاری رویدادهای فرهنگی سالانه و ایفای نقش به عنوان میزبانان فرهنگی، پیوند هویتی و اقتصادی جامعه با این میراث گرانبها را تعمیق بخشیده و آن را به بخشی زنده از تاروپود زندگی روزمره بدل میسازد.
این جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی بیان کرد: گره زدن غارهای پیشاتاریخ به دیگر میراث لرستان و ایران میتواند به یک «الگوی نو برای توسعه انسانی» با مزایایی مانند افزایش جذب گردشگر، تقویت هویت ملی و حفاظت بهتر (از طریق گسترش پرونده) تبدیل شود و در عین حال از دیدگاه جامعهشناختی، این کار به ساخت «حافظه جمعی» کمک میکند و میتواند لرستان را از حاشیه به مرکز فرهنگی ایران بیاورد.