شناسهٔ خبر: 73899390 - سرویس اجتماعی
منبع: ایرنا | لینک خبر

تأملی در باید و نبایدهای حضور پناهجویان افغانستانی در ایران

تهران- ایرنا- ضمن تأکید بر اینکه هرگونه افغانستانی‌ستیزی مذموم و ناپسند است، اما ابعاد خصومت‌ها و دشمنی‌هایی که به ایران روا داشته می‌شود، بیانگر آن است که نمی‌توان نسبت به پدیده‌ها و خطرات احتمالی ناشی از آن بی‌توجه بود.

صاحب‌خبر -

درباره حضور برادران و خواهران پناهجوی افغانستانی در ایران و نحوه‌ مواجهه‌ با خروج آنان، مطالب بسیاری مطرح شده است. اما به رغم این گفت‌وگوهای رسانه‌ای، به‌نظر می‌رسد مباحثی درباره پذیرش پناهجویان افغان وجود دارد که نیازمند مداقه بیشتر و لحاظ کردن در سیاست‌گذاری‌های مربوط به این امر است.

این بررسی‌ها، مطلقا به معنای نفرت‌پراکنی نسبت به برادران و خواهران افغانستانی عزیز نیست. همچنین آنچه در این نوشتار مطرح می‌شود، مبتنی بر پژوهش دقیق یا علمی نیست، بلکه عمدتا بر آگاهی‌های شخصی و تجربه‌های فردی یا حداکثر براساس آنچه در رسانه‌ها منتشر شده، بیان می‌شود. نکته سوم این مساله است که درباره نقش معدودی از مهاجران در وقایع اخیر هنوز گزارش رسمی منتشر نشده است.

ما به عنوان ناظران یا شهروندان ایرانی فقط این را می دانیم که در این جنگ از درون کشور هم ضربه‌هایی دریافت کرده‌ایم. اما اینکه علت یا عاملان آن چه کسانی بوده‌اند،‌ نمی‌توان به طور قطعی اظهارنظر کرد. اما با درنظر گرفتن همه موارد بالا، باز هم می‌توان نکاتی را درباره پذیرش پناهجویان افغان مطرح کرد.

به‌طور کلی، حضور مهاجران افغانستان در ایران سابقه‌ای طولانی دارد. این مهاجران از زمان حمله‌ شوروی سابق به افغانستان به ایران آمده‌اند. اما از مرداد سال ۱۴۰۰ با سقوط «جمهوری اسلامی افغانستان» و احیای «امارت اسلامی افغانستان» تحت کنترل طالبان چالش‌های جدیدی برای ایران به‌وجود آمد.

نحوه برخورد طالبان نسبت به مقامات رژیم سابق، علت اصلی این چالش بود. برای توضیح این امر، به چند تجربه شخصی بسنده می‌کنم. یک بار در کارواش با مرد افغانستانی آشنا شدم که جزو ارتش افغانستان بوده. گویا در زمان خدمت به دلیل شوخی با اسلحه، گلوله‌ای شلیک و یکی از همقطاران او کشته می‌شود و او از ترسِ دستگیری و مجازات به ایران فرار می کند.

مورد دیگر، مردی بود که از سوی سرایدارِ افغانستانی ساختمان ما برای کار نظافت معرفی شد. از خلال گفت و گوها با این فرد معلوم شد این «کارگر نظافتچی» سرهنگ ارتش بود و جایگاه بالایی در سازمان داشت و با اسکورت رفت و آمد می کرد. در صحبت‌ها مشخص شد یک ژنرال‌ سابق دیگر ارتش افغانستان هم که از طالبان فرار کرده، در تهران مشغول به کار است.

بدون اینکه قصد تعمیم این یافته‌های شخصی را داشته باشم، تنها توجه‌ را به نکاتی جلب کنم. با به‌قدرت‌رسیدن طالبان، ایران با چالشی روبه‌رو شد که به چشم نیامد. این چالش این بود که آمریکا در ۲۰ سال اشغال افغانستان نیروهای مسلح این کشور را آموزش داد و تربیت کرد.

با سقوط دولت جمهوری نیروهای مسلح این کشور از هم پاشید. سؤال این است که برای نیروهای مسلح تربیت‌شده از سوی آمریکا چه اتفاقی افتاد و کجا رفتند؟ یکی از مقاصد این نیروها برای فرار و زندگی ایران بود. اکنون سؤال دیگری مطرح است: چقدر از مهاجرانی که ایران با آغوش باز آنان را پذیرا شد، از این «نیروهای مسلح آموزش‌دیده از سوی ارتش‌های غربی» بودند؟

مسأله این نیست که نیست یا این پدیده واقعاً اتفاق افتاده یا نه، مسأله این است که ما تصوری از ابعاد آن و اطلاعاتی از این افراد نداریم. ‌

ضمن تأکید بر اینکه هرگونه افغانستانی ستیزی مذموم و ناپسند است، اما ابعاد خصومت‌ها و دشمنی‌هایی که به ایران روا داشته می شود، بیانگر آن است که نمی‌توان نسبت به این پدیده‌ها و خطرات احتمالی ناشی از آن بی‌توجه بود.

هچنان که بر این امر باید تأکید کرد که درصورت شناسایی هر خطری برای امنیت ملی از ناحیه این پدیده بررسی نشده، باید این مساله را با رعایت «موازین اخلاقی و حقوق‌بشری» و حفظ شئونات همسایگان خود و پناهجویان افغان برطرف کنیم.

* پژوهشگر حقوق و سیاست

منبع: روزنامه ایران، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴