سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نمایشگاه بینالمللی کتاب ۱۴۰۴ درحالی برگزار شد که بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ ناشر داخلی و ۴۹ ناشر خارجی در آن حضور داشتند و عراق کشور مهمان ویژه این رویداد فرهنگی بینالمللی بود.
در نمایشگاه امسال، ناشران خارجی، در هزار و ۳۰۰ مترمربع، در رواق غربی و ناشران عمومی در فضای ۳۲ هزار مترمربعی شبستان مصلی حضور داشتند، همچنین زیرزمین رواق شرقی و سالن زیر گلدستههای مصلی درفضایی به متراژ ۲۰ هزارمترمربع برای استقرار ناشران کودک و نوجوان تعیین شده بود.
رواق شرقی مصلی با ۳هزار مترمربع فضا نیز به ناشران دانشگاهی اختصاص داشت و بخش کتابهای لاتین و عربی در فضایی بالغ بر ۵ هزار متر مربع در طبقه اول شبستان غربی مستقر بود، برگزاری نخستین فلوشیپ نشر تهران، جانمایی ناشران الکترونیکی در شبستان و برپایی بخش ویژه فناوریهای نشر ازجمله ویژگیهای این رویداد بود.
ایبنا، در میزگردی با عنوان «نمایشگاه کتاب تهران؛ از ایده فروش مجازی تا مسئله مخاطب»، با حضور سه تن از فعالان صنعت نشر کشور برگزاری این دوره از نمایشگاه کتاب تهران را بررسی کرد. در این میزگرد، محمود آموزگار، رئیس اسبق اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، مهدی اسماعیلیراد، معاون امور ناشران نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و علیرضا اسدی، مدیر انتشارات نیماژ حضور داشتند و به طرح نظرات و دیدگاههای خود درباره این رویداد پرداختند.
کاهش هزینههای برگزاری با واگذاری امور به صنف، جداسازی زمان برگزاری نمایشگاه مجازی و فیزیکی، تخصیص یارانه به نمایشگاه کتاب و اصلاح فرایند برگزاری نمایشگاه کتاب تهران ازجمله مباحثی بود که بررسی شد.
سیوشش دوره از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران میگذرد، بهنظر میرسد بررسی برنامهها و فعالیتهای این رویداد فرهنگی، ماهیت نمایشگاه و اهداف برپایی آن ضروری است. در ابتدا واگذاری امور این رویداد به صنف را چطور ارزیابی میکنید؟
محمود آموزگار: نفس برگزاری نمایشگاه کتاب تهران برای ترویج کتابخوانی و معرفی فرهنگ کشور کار پسندیدهای است اما سیاستگذاری که بعد از تصویب قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دستور کار قرار گرفت، مجموعه فعالیتهای مرتبط با نشر را به سمت کمیّتگرایی سوق داد. در این حوزه صدور پروانه نشر آغاز شد، قبل از انقلاب، حداکثر دخالت دولت سانسور بود و پروانه نشر مطرح نبود. کسانی که سرمایهای داشتند و یا مستعد و علاقهمند بودند، به سمت این کار میآمدند. به همین دلیل ناشری که بیش از ۳۰۰ عنوان کتابِ باکیفیت کار کرده و هر عنوان، یک اثر ارزشمند و قابل تامل است، امروز وضعیت چندان خوبی ندارد. دلیل اقبال مردم به برخی ناشران این بود که به خواستههای عمومی جامعه و الزامات مطالعه توجه میکردند، با نویسندگان و مترجمان بنامی کار میکردند و همین باعث شد که کتاب به خانههای مردم برود.
سالها پیش که درباره صدور پروانه نشر با آقای محمدی اردهالی، رئیس اسبق اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران صحبت میکردم، گفت که در وزارت فرهنگ پیشنهاد دادند پروانه شماره یک را به او بدهند اما ایشان گفته بود اول به بقیه بدهید، به مرور زمان، پروانه نشر تبدیل به جواز کاسبی شد و بسیاری از افراد پروانه نشر گرفتند، همین مسئله باری را به نمایشگاه و وزارتخانه تحمیل کرد و انواع و اقسام یارانهها برای ناشران در نظر گرفته شد. حتی برخی افراد را میشناسم که با عنوان پروانه نشر، شرکت حمل و نقل یا صرافی خود را اداره می کردند. به این ترتیب میتوانستند در محل مسکونی، کار تجاری انجام بدهند، از معافیت مالیاتی برخوردار شوند و از معافیت حق بیمه سهم کارفرما هم استفاده کنند؛ البته فکر میکنم به دلیل شرایط اقتصادی فعلی، به زودی صنعت نشر غربال میشود، زیرا دیگر خبری از کاغذ یارانهای و … نخواهد بود و خیلیها از این صنعت بیرون میروند.
باید بگویم با وجود اینکه تعداد ناشران زیاد شده در قیاس با شرایط کشورهای دیگر، صنعت نشر نهتنها رشد نکرده بلکه عقب هم رفته است، این صنعت نهتنها زایشی نداشته بلکه به جایی رسیده که باید بگوییم عقیم شده است. بهنظر میرسد این فشار به مدیران نمایشگاه تحمیل شد که هرسال به کمّیت نمایشگاه بیفزایند، در یکی از دوره ها وزیر فرهنگ وقت، در یک نشست با اشتیاق گفت که حدود ۶میلیون نفر از نمایشگاه کتاب تهران بازدید کردند، درحالی که به نظر من این موضوع نگرانکننده بود و نشان میداد که عموم افراد، نیازهای خود به کتاب در طول سال را برای استفاده از یارانه به نمایشگاه منتقل میکنند. مدیران در طول سالهای مختلف برای اینکه جذابیتهای نمایشگاه را افزایش بدهند، انواع و اقسام یارانهها را به نمایشگاه تزریق کردند و بودجههایی که وزارت فرهنگ باید به یارانه نشر اختصاص میداد، در نمایشگاه هزینه میشد.
البته یارانه نشر تعریف موسعی دارد؛ هم میتواند در زیرساخت مصرف شود و هم تبدیل به بُن کاغذی شود. اتفاقی که رخ داد این بود که در نمایشگاه بیستوهشتم، که صنف هم به اداره نمایشگاه دعوت شد، در شورای سیاستگذاری، پیشنهادهایی برای اصلاح یارانه نشر ارائه شد. به یاد دارم که پیش از آن در نمایشگاه بیستوهفتم، حدود ۷ میلیارد تومان یارانه رایگان توزیع شده بود که بخش کوچکی از آن به اهل قلم و مابقی آن به افراد مختلف و مجموعههای مختلف داده شده بود.
در نمایشگاه بیستوهشتم، سقف یارانه رایگان به ۷۰۰ میلیون تومان و فقط برای استفاده اهل قلم کاهش یافت و در باره یارانههای مشارکتی با سازمانها و نهادهای مختلف؛ در حالی که سهم دستگاه مشارکتکننده و وزارت فرهنگ تقریباً برابر بود که سهم ارشاد به حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد. کاهش یافت. جمعبندی کلی این بود که میشد مصرف یارانه را کنترل کرد، در این میان بخشی از یارانه باقیمانده به سمت طرحهای فصلی خرید کتاب رفت که یکی از شاهکارهای وزارت فرهنگ در آن مقطع بود. در این طرحها به کتابفروشیها توجه شد، و با اعطای ۲۰ درصد از قیمت کتاب، از سوی وزارت فرهنگ، کتابفروشیها به فروش بیشتری دست یافتند و امید به بقا در میان ایشان افزایش یافت. حدود ۱۰ میلیارد تومان از یارانهها صرف اعطای وام برای تاسیس کتابفروشیها در مناطق کمبرخوردار شد که فکر کنم از محل آن بیش از ۱۵۰ کتابفروشی در سراسر کشور تاسیس و یا تجهیز شد.
در این میان اگر بتوان چنین نگاهی به نمایشگاه کتاب تهران داشت، شاید واقعاً بتوان کارهایی کرد که نمایشگاه در جای واقعی خود قرار گیرد؛ از سوی دیگر در آن دوره تلاش شد جنبههای نمایشگاهی این رویداد پُررنگتر شود و یکی از کارها پروژه حضور «پایتخت کتاب» و شهرها و روستاهای دوستدار کتاب در نمایشگاه بود که با استقبال خوبی هم از سوی مردم روبهرو میشد. نمایشگاه کتاب، فینفسه میتواند نقش مفید و موثری داشته باشد اما متاسفانه به دلیل سیاستهای نادرست از مسیر اصلی منحرف شده و فاصله گرفتن از ایدهآلها هزینههایی تحمیل کرده که گریز از آن به راحتی ممکن نیست.
پیشنهاد برای اصلاح فرایند برگزاری نمایشگاه کتاب تهران چیست، بعضی از کارشناسان معتقدند که بخشی از آن به واگذاری امور به صنف برمیگردد.
علیرضا اسدی: نمایشگاه کتاب یکی از مجراهای تنفسی این صنعت ضعیف و نحیف نشر برای ناشرانی است که در این حوزه به شکل جدی کار میکنند، اگر نمایشگاه نباشد، نقصان و صدمه جدی به کسب و کار آنها وارد میشود. بحث اول آن اقتصادی است؛ امروزه حرف اول همه مشاغل، اقتصاد است، اگر بحث اقتصادی در همه حوزهها جدی گرفته نشود و توجیهی نداشته باشد، آن حوزه ادامه ندارد. در حوزه نشر نیز با توجه به وضعیت بازار کتاب در حوزه توزیع، لازم است که سالانه نوعی نقدینگی برای ناشران رقم بخورد و نمایشگاه کتاب تهران چنین فرصتی را برای فعالان نشر فراهم میکند.
درباره برگزاری نمایشگاه نیز به عنوان فردی که نگاه مثبت به موضوع دارم باید بگویم نمایشگاه در سالهایی که بودم به غیر از سه سال گذشته که دوران افول نمایشگاه بود و امیدوارم تکرار نشود، هر سال در حال پوستاندازی است. نگاهی به سیر تحول این رویداد نشان میدهد که هر سال تلاش شده، اشتباهات و مشکلات موجود اصلاح شود، بهخصوص مسئولیت فعلی ارشاد که مدیریتی انتقادپذیر است، به دنبال اصلاح ساختار و خروجی درست است. به سمت پوستاندازی حرکت میکنیم، و هر سال بهتر از سال گذشته میشود.
در حوزه تفویض اختیار به صنف نیز باید گفت، بهنظر میرسد، در دنیا، هر جا که دولتها در هر پروژه و مجموعهای ورود پیدا کردند با شکست مواجه شدند، چون نگاه دولتی، کارمندی و سازمانی با نگاه بخش خصوصی و صنفی متفاوت و این تفاوت محسوس است، در حالی که گاهی یک بخش خصوصی با پشتکار و تلاش، به پیش میرود به دور از هرگونه رزومهسازی.
بحث واگذاری امور نمایشگاه به صنف مسئلهای جدی است که اگر در چند سال گذشته ۱۰ تا ۲۰ درصد بود، سالهای آینده باید ۱۰۰ درصدی باشد. امروزه هزینه سنگینی برای برگزاری نمایشگاه پرداخت میشود، اگر کار به بخش خصوصی واگذار شود از زبالهای که در نمایشگاه جمع میشود هم میتوان برای همان نمایشگاه درآمدزایی کرد. معتقدم، بخش خصوصی باید روی پای خود بایستد و هزینههای خود را تامین کند. در این صورت دیگر نیازی نیست بودجه سنگینی از وزارت فرهنگ برای برپایی نمایشگاه هزینه شود؛ زیرا بودجهای که اکنون برای این رویداد هزینه میشود به نسبت فروش کتابها، برای بخش خصوصی توجیه اقتصادی ندارد. در این میان اگر بخش خصوصی وارد میدان شود شاید در نهایت درآمدزایی بهتری داشته باشد. در نهایت باید بگویم اینکه دولت بخواهد به موضوع نمایشگاه وارد شود، کار اشتباهی است و باید به صنف واگذار شود، این واگذاری برکات زیادی دارد؛ صنعت نشر در ایران رو به افول و بنبست است، هرچه جلوتر میرویم، هرسال تعداد زیادی از ناشران به مرور از ریل خارج میشوند، چون توان ادامه کار را ندارند. این مسئله از جهتی تلخ است و از جهت دیگر برای ناشرانی که به شکل جدی در این عرصه فعالیت دارند، خوشایند است.
نکتهای که در این میان وجود دارد این است که اگر کار به صنف واگذار شود، آنها بحث شایستهسالاری را پیش میگیرند و این شایستهسالاری در خروجی نتیجه دلچسبی دارد، در نمایشگاه کتاب فعلی، مجبور هستند به هر ناشری که کتاب دارند، غرفه بدهند، و با توجه به حساسیتهایی وجود دارد، گاهی چند مورد از دست خارج میشود، اکنون شاهدیم که ناشران موازیکار قلمرویی دارند و مدعی هستند. این موضوع درحالی رخ میدهد که این ناشران به حوزه نشر آسیب میزنند، فارغ از بحث گرانی کتاب و حمایت دولت، یکی از آسیبهای سنگین به پیکر نحیف نشر ازسوی ناشران موازیکار و کتابساز زده میشود. اگر این کار دست صنف باشد، آنها میتوانند این ناشران را شناسایی کنند و از حضور آنها در نمایشگاه جلوگیری کنند، نتیجه هم این میشود که در نهایت مخاطب نیز در نمایشگاه با یک صنعت نشر حرفهای مواجه میشود نه رویدادی که همه از هر طیف در آن حضور دارد و هر محصولی را عرضه میکند. خوشبختانه امسال نیز شاهد بودیم که حضور این ناشران در نمایشگاه خیلی کمتر شده بود، بهنظرم اگر این کار به صنف واگذار شود، خروجی جذابتر و دلچسبتری دارد.
طبق آمار اعلام شده تعداد ناشران در نمایشگاه ۱۴۰۴ نسبت به دوره قبل یشتر بود، اما از یک سو نقد داریم که پروانه نشر زیاد صادر شده و از سوی دیگر حضور بیشتر ناشران در نمایشگاه یک دستاورد است، این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
مهدی اسماعیلیراد: من فکر میکنم دوستان در بدنه دولتهای مختلف به نوعی از افزایش آمار خوششان میآمد و اینکه سال به سال تعداد ناشران و عناوین بیشتر شود، برایشان خوشایند بود. بخشی از گفتههای آقای آموزگار مبتنی بر این موضوع بود که این صدور مجوزها به نوعی به بیشتر شدن این تیپ ناشران و پدیده کتابسازی یا پختهخواری کمک کرد. اینکه من شخصاً گفتم، تعداد ناشران امسال بیشتر شده است، مبتنی بر حضور ناشرانی بود که طی سال، کتابهای خوب و ارزشمندی منتشر کردند اما در بخش فیزیکی شرکت نمیکردند، نه ناشران کتابساز. امسال هم دیدیم که حضور ناشران قدیمی و معتبر مثل نیلوفر خوب و پُررونق بود.
تقاضای جدی از دکتر جوادی، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این بود که به این مسئله توجه جدی داشته باشند، چون در اقتصاد نشر واقعیتهایی وجود دارد که به اقتصاد آسیب میزند؛ اینکه گفته میشود مردم خیلی کتابخوان نیستند، درست نیست. اگر دستگاههای مختلف متولی شوند و آمارهای مختلف را جمعآوری کنند، این موضوع را نشان نمیدهد. اتفاقاً فروش کتاب در سایتهای مختلف نشان میدهد، میزان فروش کم نیست و بخش عمده آنها ناشران کتابسازی هستند که به دلیل هزینههای پایین تولید مثل پرداخت حقالتالیف، حقالترجمه، ویراستاری و حق تصویر آثار خود را با تخفیفهای زیاد عرضه میکنند. بهطور طبیعی در فضای بد اقتصادی حاکم بر جامعه، تخفیف کتاب بر فروش آن تاثیر دارد و ناشران جدی را نیز با مشکل مواجه میکند، زمانی که یک کتاب خوب ازسوی ناشری فروخته میشود، یعنی مردم کتاب خریداری میکنند. در این میان عرضه، نوع عرضه، محل عرضه و تبلیغ کتاب اهمیت دارد. در عمل میبینیم که در صدا و سیما و سینما تبلیغ ویژه یا کار ویژهای برای کتاب نمیشود، بهنظرم وزارت فرهنگ باید به شکل جدی به این مبحث وارد شود، از آمار دل بکند و با واقعیتها روبهرو شود.
اینکه ۵۰۰ ناشر داشته باشیم که در طول سال کتاب خوب منتشر کنند، خیلی بهتر است تا ۲۰ هزار ناشر داشته باشیم. نکاتی که آقای اموزگار درباره تعدد ناشران به آن اشاره کردند، کاملاً درست است. من ناشرانی را سراغ دارم که بهخاطر اینکه ناشران میتوانند در فضای مسکونی کسب و کار داشته باشند، پروانه نشر میگیرند و محلی اجاره میکنند و ناشر میشوند، در این میان برای اینکه پروانه خود را تمدید کنند سالی چهار یا پنج عنوان کتاب هم به شکل دیجیتال منتشر میکنند. من معتقدم که این افراد ناشر نیستند و نکتهای که آقای اسدی به آن اشاره کرد این بود که ما امسال بنا به ملاحظات قانونی نتوانستیم جلوی آنها بایستیم، این افراد با مجوز وزارت فرهنگ کتاب چاپ میکنند، در این میان ما با چه اختیار قانونی نمیتوانیم اجازه بدهیم که به نمایشگاه بیایند.
اما سال گذشته گویا جلوی ورود برخی از این ناشران گرفته شده بود، چطور این اتفاق افتاد؟
اسماعیلیراد: سال گذشته، توانسته بودند جلوی حضور تعدادی ناشر را با هر ترفند و دلیلی بگیرند و جلوی شکایت آنها را بگیرند، اما معتقدم که نمیتوان به شکل غیرقانونی کاری انجام داد، کار باید مبنای قانونی داشته باشد. از آقای آموزگار که در حوزه حقوق کارشناس هستند، باید بپرسیم که آیا میشود به این شکل جلوی حضور چنین ناشرانی را در نمایشگاه کتاب گرفت؟
آموزگار: درباره بحث کتابسازی با مدیران اداره کتاب مذاکراتی به عمل آمد. وقتی آثاری در این حد گسترده منتشر میشود، عقبه و پشتیبانی دارد. این گروه از ناشران کتابساز فرمول خاصی برای کار خود داشتند، بهعنوان مثال فصل اول و آخر را با تغییر فعل و فاعل و معادلسازی کلمات چاپ میکردند. این اتفاق بیشتر در رابطه با کتابهای ترجمه که فروش موفقی داشتند انجام می شد؛ نام دیگری به عنوان مترجم در روی جلد درج می شد که در مواردی وجود خارجی نداشت. وزارت فرهنگ میتوانست سامانی به وضع کتابسازی بدهد ولی موانع جدی بر سر این راه وجود داشت. بنظرم میرسد که وزارت فرهنگ با مجموعهای از ناهنجاریها کماکان روبرو است؛ یک ناهنجاری مربوط به تعداد مجوزهای صادر شده است. گفته میشود که بیش از ۲۲ هزار پروانه نشر صادر شده است. به یاد دارم در وقتی که کارگروه صیانت از حقوق پدیدآورندگان و ناشران تشکیل شد، مطالبه اتحادیه این بود که طبق آمار خانه کتاب، فقط حدود پنج هزار ناشر سالانه حداقل یک عنوان کتاب در سال منتشر کردهاند و این یعنی حدود ۱۷ هزار ناشر اصلاً کتابی چاپ نمیکنند. این سوال مطرح میشود که پس چرا پروانه فعالیت این ناشران لغو نمیشود؟
نماینده حقوقی وزارت فرهنگ در آن زمان میگفت، نمیتوانیم کاری انجام بدهیم، ایشان میگفت که براساس قانون، اگر لغو پروانه با حقوق اشخاص ثالث، اصطکاک داشته باشد، پرونده باید به دادگاه برود. به نظرم این تفسیرنادرست است به علاوه اینکه وقتی شخصی اختیار تاسیس را دارد، اختیار انحلال آن را هم دارد، بنابراین به نظر میرسد مجموعهای از اقدامات باید انجام شود، ارادهای باید در وزارت فرهنگ وجود داشته باشد تا مجوز ناشران غربال شود.
در ماجرای توزیع کاغذ نیز قبل از دورهای که کار به تعاونی آشنا سپرده شود، حدود ۲۸۵ هزار تن کاغذ گم شد، یعنی از ۳۰۰ هزار تنی که وارد شد، حدود ۵ هزار تُن به حوزه کتاب و ۱۰ هزار تُن به حوزه مطبوعات اختصاص پیدا کرد، یعنی به نام ناشران و به کام دیگران. زمانی که مصاحبه و اخبار آن اعلام شد، هم کاغذها جابهجا شدند و هم مستندسازی کردند اما جالب است بدانید مُهر و امضای چه کسانی پای این مستندات بود؟ همان ناشرانی که اصلاً کتاب منتشر نمیکردند! این کار نیاز داشت عدهای پای کار بنشینند و بررسی کنند، کسانی که کاغذ گرفتند چه میزان کتاب منتشر کردهاند.
ناهنجاری دیگر نابرابری تعداد کتابفروشیها و ناشران است، به همین دلیل حذف یارانه از سطح بالا و در زیرساخت بردن یک ضرورت است. من اگر مسئول دولتی باشم و شاهد فعالیت ناشری باشم که کتابهای موثر تولید میکند، خود را موظف میدانم که شرایط کار او را تسهیل و هموار کنم. در این میان طی ۳۸ سال، ۳۶ دوره نمایشگاه برگزار کردیم و با روند برگزاری آن آشنا هستیم؛ نمایشگاهها در عرصه بینالمللی فضایی است برای اینکه ناشران کشورهای دیگر از محیط بسته خود خارج شوند و در عرصه عمومی، آثار خود را عرضه کرده و درآمدی کسب کنند.
در طول سالهای مختلف از ظرفیت خوب نمایشگاه کتاب تهران غفلت کردیم، این کار هزینه زیادی ندارد؛ بلکه باید در رویدادهای بینالمللی حضور موثر داشت و ارتباطات خود را توسعه داد، الان هستند ناشرانی که کمتر از ۱۰ سال از عمرشان میگذرد و حدود ۵۰ رایت کتاب فروخته و کتابهایشان به ۱۱ زبان دیگر ترجمه شدهاند. زمینه بسیار قویای در حوزه کتاب عمومی و داستان داریم که به آن نپرداختیم، معتقدم که برگزاری فلوشیپ نشر تهران امسال، حرکت خوبی بود که تلنگری به ناشران بود که باید در حوزه رایت جدیتر وارد شوند.
اسماعیلیراد: معتقدم که معاونت فرهنگی باید به این حوزه ورود جدی داشته باشد، کار بسیار سختی است، اما باید از ناشرانی که به شکل حرفهای کار میکنند، حمایت شود. این موضوع الزاماً برای ناشران بزرگ نیست، بلکه باید از برخی ناشران هم که سالانه تعداد محدودی کتاب کار میکنند، حمایت شود. نمایشگاه کتاب نیز به تعبیر من یک جشنواره فرهنگی است تا نمایشگاه، چون نمایشگاه الزامات خاص خود دارد. مردم در شرایط اقتصادی کنونی استقبال خوبی از نمایشگاه امسال داشتند و من چنین پیشبینیای از آن نداشتم.
در حوزه یارانه معتقدم وزارت فرهنگ به هیچ سازمان و بخشی نباید یارانه بدهد و یارانه را به مردم و دانشجویان و طلاب داده شود. تجربه ثابت کرده که هر جا یارانه بدهیم فساد میشود. در فضای کتابسازی، عددهای بزرگی وجود دارد، کتابها با ۸۰ درصد تخفیف فروخته میشوند و ناشر ۱۰ درصد هم سود میکند. در این حوزه معتقدم اگر جلوی این کار گرفته شود، خرید کتاب در بستر نشر حرفهای ما میآید و قطعاً موجب رونق در صنعت نشر خواهد شد، اگر در دیجی کالا ساختاری تنظیم شود که کتابسازان در آن حضور نداشته باشند، گردش مالی موجود در دیجیکالا به صنعت نشر میآید.
آموزگار: بهنظرم در این حوزه بهتر است یارانهها به سمت زیرساختها برود؛ همچنین شرایطی فراهم شود که تصمیم درستی درباره ناشرانی که کتاب منتشر نمی کنند، اتخاذ شود. با کتابسازی مقابله و برای یک قانون جامع حقوق مولف کوشش شود. در این صورت امثال ناشرانی که در صنعت نشر نقش موثری داشتند، جلو میآیند. به یاد دارم که زنده یاد عبدالرحیم جعفری، دوازدهمین شعبه کتابفروشیاش را سال ۱۳۵۵ ابتدای چهارراه استانبول تاسیس کرد که بعدها به صرافی تبدیل شد، این موضوع نشان میدهد که کتابفروشی شغل سوددهی بود و ناشران کنار هم رشد موزون داشتند، الان صنعت نشر به جراحی کلی نیاز دارد.
بحثی در میان اهالی نشر وجود دارد که بر اساس آن گفته میشود نمایشگاه مجازی و فیزیکی در زمانهای جداگانه برگزار شود، اما با توجه به اینکه یارانهها فقط در بخش مجازی فعال است، بنظر شما این کار قابل انجام است؟
اسماعیلیراد: این کار انجام شدنی است، در این میان باید دید نوع نگاه به نمایشگاه کتاب چیست؟ در این زمینه اگر برای ما مهم است که به همین شکل بماند و کار خود را ادامه بدهد، طبیعتاً باید جدا شود، چون نوعی رقابت ناسالم بین نمایشگاه فیزیکی و مجازی است. این دو نمایشگاه باید تفکیک شود و در آن منفعت کتابفروشان هم دیده شود. امسال کتابفروشان در نمایشگاه مجازی حضور نداشتند و به گفته ناشران، فروش ناشران در نمایشگاه مجازی بیشتر بود.
همانطور که گفتم نوع نگاه ما باید مشخص شود، در کشور رویدادهای مهم فرهنگی، اقتصادی و سیاسی رخ میدهد، کدامیک از آنها این ظرفیت را دارند که چنین جمعیتی را در بازه زمانی ۱۰ روزه کنار خود جمع کند؟ آیا گردش مالی موسیقی و سینما با حوزه کتاب قابل قیاس است؟ جمع زیادی از مسئولان قوهها و سازمانهای مختلف در این مدت به نمایشگاه کتاب میآیند که نشان میدهد کتاب ظرفیت خوبی دارد. خیلی از ناشران گفتند تازههای نشر خود را امسال از طریق فضای مجازی فروختند، یعنی بخش زیادی از مخاطبان به نمایشگاه فیزیکی میآمدند و بعد از دیدن کتابها آن را از بخش مجازی خریداری میکردند و این یعنی دیدن هنوز مهم است. به همین خاطر پیشنهاد جدی من به همکاران معاونت فرهنگی در این است که کتابفروشان را هم جدی بگیرند و زمان برگزاری نمایشگاه مجازی و فیزیکی را جدا کنیم.
نظر شما این است که دوبار در سال نمایشگاه کتاب داشته باشیم؟
اسماعیلیراد: بله. اعتقاد شخصی من این است که جدا از نمایشگاه فیزیکی در اردیبهشت ماه، نمایشگاه مجازیدر زمان دیگری برگزار برای کتابفروشان برگزار شود.
این موضوع نفی این مساله نیست که یارانه تخریبکننده اقتصاد نشر است و آیا میزان یارانهها افزایش پیدا نخواهد کرد؟
اسماعیلیراد: نیازی نیست یارانهها را افزایش بدهند، میتوانند یارانهها را بین دو نمایشگاهتقسیم کنند. امسال معاونت فرهنگی و قائممقام نمایشگاه مقداری اعتبار از جاهای مختلف به نمایشگاه آوردند، میتوان شرایطی ایجاد کرد که عددها برای هر دو رویداد تقسیم شود و کتابفروشان هم به شکل مجازی از این یارانه استفاده کنند، یعنی نمایشگاه مجازی برای کتابفروشان به شکل استانی اجرا شود. هدف ما تقویت و حفظ کتابفروشیهای سراسر کشور و حفظ ویترین است. به عنوان مثال اگر فردی در سیستان و بلوچستان قصد خرید کتاب داشت، بتواند از کتابفروش استان خود این کتاب را خریداری کند تا فعالیت کتابفروشیهای محلی هم تقویت شود. در این زمینه میتوان در یک زمان مشخصی مثل هفته کتاب، فروش مجازی را با حضور کتابفروشان برگزار کرد، زیرا معتقدم که باید بهکتابفروشان هم توجه کرد، و آنها باید حتماً دربرنامهریزیهای چرخه صنعت نشر دیده شوند، ما اگر به سمتی برویم که کتابفروشیها رونق پیدا کنند، به نفع کل صنعت نشر است. آقای آموزگار کمی پیش اشاره کردند که یک زمانی کتابفروشی توجیه اقتصادی داشته و در این میان دولت باید کمک کند که این توجیه با حداقلها بماند، چون الان توجیهی ندارد و بیشتر کتابفروشیها در حال بسته شدن هستند. معتقدم که در این حوزه معاونت فرهنگی و صنف باید با برگزاری جلسات مختلف روی این موضوع کار کنند.
آموزگار: من در این حوزه گلایهای از اتحادیه دارم. سال ۱۳۹۶، با تصویب بند ج ماده ۹۲، دولت و شهرداریها مکلف شدند مشاغل سهگانه نشر و کتابفروشی و مطبوعات در اماکن با کاربری مسکونی فعالیت کنند و هزینههای آب، برق و گاز و پست آنها فرهنگی محاسبه شود، همچنین تبصرهای وجود دارد که بر اساس آن آییننامه اجرایی آن توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مشارکت وزارتخانههای مرتبط، تهیه، تدوین و به تصویب هیئت وزیران برسد. ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ این آییننامه به تصویب هیئت وزیران رسید، در این میان آیا اتحادیه به سراغ وزارت فرهنگ رفت که چرا این مصوبه اجرا نمیشود؟ این مصوبه امکانی فراهم میکند که در سرتاسر کشور بر سر هر کوی و برزنی کتابفروشی تاسیس شود.
اسماعیلیراد: آقای قالیباف در افتتاحیه نمایشگاه کتاب امسال قول داد این مصوبه اجرایی شود، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی نیز در نشست با ناشران قول داد که طی ماههای آتی، کارگروه مشترکی برای اجرای این کار تشکیل شود.
آموزگار: در این حوزه، وزارت فرهنگ موظف شده است که سامانه را تشکیل دهد و ذینفعان را تعریف کند. زحمات زیادی برای تصویب آیین نامه کشیده شد و شخص وزیروقت اهتمام ویژه ای برای آن به کار برد.
اسماعیلیراد: در حوزه آب و برق اما برخی از فعالان حوزه نشر توانستند موافقتهای لازم را کسب کنند، در این میان بحث کاربری مسکونی هنوز اجرایی نشده است.
به عنوان یک ناشر درباره جداسازی بخش فیزیکی و مجازی چه دیدگاهی دارد؟
اسدی: بهنظر من بحث حمایت از کتابفروشان خیلی مهم است، اگر حمایتی انجام نشود، متضرر میشوند. اتفاقی که رخ میدهد این است که عناوین گردشی کتابفروشیها حدود ۲۰ هزار عنوان است، به عنوان مثال حدود هزار و ۵۰۰ عنوان کتاب داریم و برخی از عناوین در نمایشگاه مجازی فروخته شد که هیچ کتابفروشی و پخشی حاضر نیست آنها را از ما بگیرد، اگر این امکان در بانک اطلاعاتی کتابفروشان برای سراسر کشور نیز فراهم شود، اتفاق خوب و مهمی رخ میدهد و همه چرخه نشر از آن منتفع میشوند.
بهنظرم شیوهای که امسال پیاده شد مطلوب بود. ۸۰ درصد مخاطب امروز تکلیف خود را میداند و به خوبی آگاه است که از کجا وارد نمایشگاه شود، کتاب خود را خریداری کند و برود. مسئله اینجا است که فضای امروز فضای دیجیتالمارکتینگ و رسانه است، وضعیت کسب و کارها متفاوت میشود و اگر ناشران نتوانند خود را بهروز کنند، از چرخه حذف میشوند. بخش عمده مخاطبان اسم کتابهای جدید را میدانستند و با آثار تازه منتشر شده آشنا بودند. من بین فروش مجازی یا فیزیکی فرقی نمیبینم و بهنظرم شرایط امسال، شرایط ایدهآلی بود. طبق آمار، فروش بخش مجازی نمایشگاه امسال نسبت به سال گذشته، پنج برابر در بخش ریالی و نسخهای افزایش داشت.
یعنی موافق همزمانی نمایشگاه مجازی و فیزیکی هستید؟
اسدی: بله.
امسال جابهجاییهایی در جانمایی ناشران دانشگاهی، خارجی و آموزشی داشتیم، درباره آن بگویید.
اسماعیلیراد: امسال فضای کنار گنبدخانه به فضای نمایشگاه اضافه شد، امسال همه بخشها در تراز ۱۲ جانمایی شدند، آموزشیها در فضای شرقی و غربی گنبدخانه، دانشگاهیها با ناشران خارجی جابجا شدند چون فضای بین دو تکه رواق شرقی بود، فضای مسطح صافی بود که ناشران میتوانستند در آن جانمایی شوند و با این کار، حضور در طبقه دوم برای ناشران دانشگاهی منتفی میشد.
بازخوردها چطور بود؟
اسماعیلیراد: خیلی خوب بود، چون پلههای زیادی که ناشران دانشگاهی و آموزشی از آن گله داشتند عملاً با این جابجاییها حذف شد.
جانمایی ناشران الکترونیک در کنار ناشران کاغذی، مخالفانی هم داشت، نظر شما در این زمینه چیست؟
آموزگار: در همه نمایشگاهها همین است، مثلاً نمایشگاه فرانکفورت. چون آنها هم کار کتاب میکنند، فقط بستر عرضه فرق دارد.
اسماعیلیراد: پیشنهاد ناشران الکترونیک و جمعبندی شورای سیاستگذاری این بود که ناشران الکترونیک در کنار ناشران کاغذی قرار بگیرند، فضا هم تا جایی که اطلاع دارم مثبت بود، چون برخی ناشران فیزیکی، تبلیغ کتاب صوتی کتابهایشان را میکردند و معتقدمبه عنوان قدم اول خوب بود.
هزینه برگزاری نمایشگاه ۱۴۰۳ در آستانه نمایشگاه سیوششم، حواشی مختلفی به همراه داشت. بنظر شما اطلاعرسانی در این حوزه ضرورت دارد؟
آموزگار: تجربهای در نمایشگاه بیستوهشتم از این موضوع داریم؛ در این نمایشگاه مسئولیت پنج کمیته را به صنف داده بودند. از آنها مطالبه کردیم که یک ناظر بدون حق رای در کمیسیون معاملات داشته باشیم. وقتی این موضوع را با مسئولان نمایشگاه مطرح کردیم، مخالفت کردند. این مساله به دکتر صالحی معاون وزیر وقت منتقل شد و ایشان تذکر داد و گفتند که ناظر خود را معرفی کنید. آقای جعفر همایی به عنوان ناظر از سوی صنف معرفی شد که فرد بسیار دقیقی است. این حضور موجب شد که سال بعد سه نماینده با حق رای از صنف در کمیسیون معاملات داشتیم که قراردادها را بررسی میکردند. اگر شما به اعداد و ارقام نمایشگاه بیستوهشت و بعدی نگاه کنید، میبینید که هزینههای برگزاری نمایشگاه کاهش چشمگیری داشته است، منظور این است که چنین سیاستهایی پیش از این بوده است و یکی از دلایل واگذاری امور به صنف این بود که تا جایی که ممکن است این کار درستتر، با هزینه کمتر و دستاورد بیشتری اجرا شود. در آن زمان مدیران ارشاد از این اتفاق خیلی راضی بودند، در وزارتخانههای دیگر سابقه نداشت که بخش خصوصی به این شکل وارد کار شود اما با آمدن دولت سیزدهم، همه دستاوردهای فرهنگی به جز پایتخت کتاب و روستاهای دوستدار کتاب به محاق رفتند.
اسماعیلیراد: آخرین دورهای که نمایشگاه فیزیکی در دولت دوازدهم برگزار شد، همه هزینهها با جزئیات منتشر شد، امسال هم هزینههای نمایشگاه سیوپنجم به شکل کامل منتشر شد. امسال هم سیاست این است که منتشر شود. در دوره جاری، هم یکسری افزایش قیمت در بخشهای مختلف داشتیم اما سعی کردیم صرفهجویی داشته باشیم به عنوان مثال در بخش اجرایی و رفاهی، ما امسال حدود ۴۴ نفر نیرو کمتر به نسبت به سال گذشته داشتیم.
چه جاهای دیگر میشود صرفهجویی کرد که میتوان برای سال آینده اجرایی کرد؟
اسماعیلیراد: نکتهای که در بحث صرفهجویی وجود دارد، بحث زمان است. وقتی کار در زمان مناسب آغاز شود، شما در اجرا میتوانید خیلی از هزینهها را کاهش بدهید. زمان بزرگترین و مهمترین عامل در صرفهجویی است. معتقدم که این نمایشگاه در خیلی از بخشها قابلیت کوچک شدن است.
اسدی: اگر کارها به صنف واگذار شود، حامیان مالی میتوان آورد که هزینه نمایشگاه را پرداخت کند و حتی برای یارانههای ناشران و مخاطبان از حامیان مالی درآمدزایی کرد، الان مجموعههای مختلفی علاقمند هستند که به این عرصه وارد شوند. معمولاً در بهمن ماه، شورای سیاستگذاری تشکیل میشود و کارها عملاً از اسفند و فروردین آغاز میشود و زمان محدود است. با زمانبندی مناسب میتوان خیلی از کارها و هزینهها را مدیریت کرد.
∎