یک استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه باید سعی کنیم جنگ نشود، گفت: مرحوم علامه طباطبایی در جلد نخست تفسیر خود میفرماید که برخی از مفسران بر این باورند که «الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا» به این معناست که کسانی که مؤمن و مسلمانند و به قیامت، ایمان دارند، باید به عهدشان وفا نمایند، اما بر کسی که التزام و ایمان ندارد، واجب نیست. ایشان میفرماید این نظر بسیار غلط است و آیه اطلاق دارد و میگوید با هرکس که عهد بستید، باید وفا کنید؛ چه وعدههای انتخاباتی مجلس باشد، چه وعدههای انتخاباتی تأسیس انقلاب و چه وعدههای انتخاباتی ریاست جمهوری و هر وعدهای که انسان میدهد باید ادا کند.
به گزارش خبرنگار جماران، حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی طی سخنانی با موضوع «آزادی و آزادگی انسان از دیدگاه قرآن» در دفتر مرحوم آیتالله العظمی یوسف صانعی(ره)، با بیان اینکه اهتمام و توجه اسلام به آزادگی انسان بیش از آزادی او بوده، گفت: «رقاب» به معنای آزاد کردن آدمها از هر بند درونی و بیرونی است. اگر کسی از زندان، بیرون میآید، از تعبیر «آزاد شدن»، برای او استفاده میشود؛ ولی وقتی به جامعه میآید، هزاران گرفتاری در پیش دارد مثل اینکه شغل ندارد و گرفتار مشکل اقتصادی است؛ از او تعهداتی میگیرند که چه بگوید و چه نگوید؛ به کجا برود و به کجا نرود.اینها خودش بند است؛ یعنی هزاران بند دیگر او را گرفتار میکند که ممکن است موحشتر از بند زندان باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به آیه 157 سوره اعراف، افزود: آیه میفرماید پیامبر میخواهد بار سنگینی را که بر روح، مغز و روان شما سنگینی میکند، بر دارد و در ذیل بندگی خداوند، روح را آزاد سازد. «اغلال» جمع «غل» و به معنای چیزهایی است که دست و پای انسان را میبندد. بنده اگر از جهت روحی، روانی و فکری نداند یا نتواند چه راهی را باید بپیماید، دست و پایش بسته است. بنابراین، این آیه که از بحث ایمان به خداوند و اطعام مساکین، فقرا، ابن السبیل و یتامی، شروع میشود، همه برای این است که بشر را آزاد کند. یعنی شخص اطعام دهنده را از بسیاری چیزها آزاد میکند. چون حب به مال میتواند تعلق و بندی باشد.
وی ادامه داد: آیه «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ» نشان میدهد که وابستگی به مال، شدید است و «حب» به معنای تعلق است. آیه میفرماید خود را با انفاقی که من میگویم، آزاد کن. از سویی هم با انفاق تو خودت از جهت برخی بندهای درونی، آزاد میشوی و کسی هم که به او انفاق میشود، از بسیاری از گرفتاریها رهایی مییابد که میتواند بند اقتصادی، فقر، دغدغههای عجیب و غریبی باشد که مساکین، فقرا و گرفتاران جامعه را دچار خود کرده؛ یعنی با انفاق مال و ثروت به آنها، هم شخص انفاق دهنده خود را تا حدودی از جهت روحی آزاد ساخته و هم گیرنده را آزادی بخشیده است.
فاضل میبدی اظهار داشت: گاهی کسی بنده دیگری است و خرید و فروش میشود، اما اگر کسی بنده شهوت شد، وضعیتی بدتر از او دارد. مراد از شهوت نیز تنها شهوت جنسی نیست، بلکه به تعبیر روایت معروف، «سکر القدرۀ» و شهوت قدرت، از هر شهوتی بدتر و مهلکتر است و بلایی که در تاریخ بر سر مردم آورده شد یا آنچه بر مسلمانان رفته، عمدتاً ناشی از شهوت قدرت بوده مثلاً قرن چهارم که کنستانتین در قسطنطنیه به قدرت رسید 36 پاپ بر سر قدرت کشته شدند. در اسلام هم زمانی که شمشیر به جای قرآن حاکم میشود، در 300 سال اول تاریخ اسلام، تمام خلیفههای مسلمان یا به دست مسلمانی دیگر، کشته شدند یا به دست نزدیکان خودشان مسموم گردیدند و بهندرت، خلیفهای پیدا میشود که با مرگ و عمر طبیعی از دنیا رفته باشد. چنان که امام حسن(ع) به دست همسر خود، مسموم شد؛ علی بن ابی طالب(ع) به دست مسلمانی دیگر به شهادت رسید و خلیفههای اول و سوم هم کشته شدند. در همه این صحنهها، بحث بر سر قدرت است.
وی تأکید کرد: «بردگی پنهان»، بهسختی پیدا میشود و آزادی از آن، از کمتر کسی ساخته است. امروزه گفته میشود که دموکراسی به این معناست که بتوان کسی که بر سریر قدرت مینشانید را بهآسانی پایین آورد و اگر یک قدرتمند با رأی مردم و به صورت قانونی، انتخاب شد، اما با رأی مردم نتوان او را پایین آورد، مصداق دیکتاتوری است؛ چون دیکتاتوری فقط مخصوص نصب نیست، بلکه ممکن است در عزل هم راه داشته باشد؛ زیرا پاره کردن این بند بندگی، مشکل است. اگر کسی در غل و زنجیر آهنی بود، یک قفلساز میتواند آن را باز کند یا با یک تبر میتوان آن را از هم گسیخت و شخص را آزاد کرد، اما آزاد کردن بنده شهوت، بسیار دشوار است.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: گمان میکنید ما که به ظاهر، آزادانه در خیابان، حرکت میکنیم، واقعاً آزادیم؟ کسی که دغدغه جهیزیه دخترش را دارد؛ دغدغهمند چک بانکی خود و دغدغههای دیگری او را احاطه کرده، آزاد است؟ دغدغهها، هر کدام، بندی بر دست و پای انسان است و خداوند همه ما را با دستوراتی که در این آیه شریفه آمده، مسئول کرده هم خود را از این بردگیهای درونی، خلاص کنیم و هم دیگران را از آن بردگیهای درون، رهایی بخشیم.
وی با تأکید بر اینکه باید سعی کنیم جنگ نشود، گفت: بشر نیاز به زندگی، حیات، رفاه، آسایش و اقتصاد سالم دارد و از تورم و گرانی، گریزان است. این عوامل سلبی در اقتصاد، مورد تأیید اسلام نیست. اقتصاد از چنان پایهای در اسلام، برخوردار است که میفرماید «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ»؛ یعنی کسی که میخواهد با داد و ستد، خرید و فروش و بر عهده گرفتن اقتصاد، با مال مردم بازی کند، مستحق ویل خدا است.
فاضل میبدی با اشاره به آیه 177 سوره بقره، اظهار داشت: مرحوم علامه طباطبایی در جلد نخست تفسیر خود میفرماید که برخی از مفسران بر این باورند که «الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا» به این معناست که کسانی که مؤمن و مسلمانند و به قیامت، ایمان دارند، باید به عهدشان وفا نمایند، اما بر کسی که التزام و ایمان ندارد، واجب نیست. ایشان میفرماید این نظر بسیار غلط است و آیه اطلاق دارد و میگوید با هرکس که عهد بستید، باید وفا کنید؛ چه وعدههای انتخاباتی مجلس باشد، چه وعدههای انتخاباتی تأسیس انقلاب و چه وعدههای انتخاباتی ریاست جمهوری و هر وعدهای که انسان میدهد باید ادا کند.
وی افزود: «صداقت» در قرآن به چه معناست؟ برخی گفتهاند که مراد از آن، راستگویی است. در برخی از کتب اخلاقی و نیز در تفسیر «المیزان» مرحوم علامه در نکتهای حکیمانه فرموده «صدق، ویژگی اخلاقیای است که همه اخلاق دیگر را در دل خود دارد ». ایشان میگوید انسان صادق سخنی نمیگوید، مگر آنکه بدان اعتقاد داشته باشد یا علمی نمیکند جز اینکه آن را بگوید؛ یعنی آنچه را میگوید، عمل میکند و اعتقاد اوست. ایشان با نقل روایتی از پیامبر(ص) درباره «بِرّ» در ابتدای آیه، نقل کرده که وقتی از آن حضرت درباره معنای آن پرسیدند، فرمودند: «أن تعمل فی السر ما تعمل فی العلانیۀ»؛ این است که انسان هر کاری در نهانش میکند، در آشکار هم انجام دهد نه اینکه در خانهاش به یک شکل عمل کند یا سخن بگوید و یا اعتقاد داشته باشد اما در بیرون از خانه شیوهای دیگر داشته باشد، مصداق نفاق است و صدق و برّ از چنین کسی سلب میشود.