شناسهٔ خبر: 71790109 - سرویس فرهنگی
منبع: ویجیاتو | لینک خبر

نقد فیلم Love Me - بیا تنها آدمای رو زمین ما باشیم

صاحب‌خبر -

Love Me فیلمی در ژانر درام، عاشقانه و علمی تخیلی محصول سال 2024 آمریکا، به نویسندگی و کارگردانی مشترک سم زوچرو (Sam Zuchero) و اندی زوچرو (Andy Zuchero) می‌باشد. در این فیلم کریستن استوارت (Kristen Stewart) در نقش Me و دژا، و استیون ین (Steven Yeun) به عنوان Iam و لیام نقش‌های اصلی را بر عهده دارند. داستان این اثر روایتی خلاقانه از یک شناور و یک ماهواره را دنبال می‌کند که پس از فروپاشی تمدن بشری، از طریق ارتباط آنلاین با یکدیگر آشنا می‌شوند و رابطه‌ای عاشقانه میانشان شکل می‌گیرد و هر دوی آن‌ها با فراز و فرود‌های زندگی مشترک مجازی که ساخته‌اند، دست و پنجه نرم می‌کنند. این ایده نوآورانه همراه با اجرای تأثیرگذار بازیگران، تجربه‌ای احساسی و بصری متمایز را برای مخاطبان فراهم می‌کند، که ترکیبی از انیمیشن و فیلم است.

زندگی مشترک شناور و ماهواره هوشمند

نقد فیلم Love Me - بیا تنها آدمای رو زمین ما باشیم

فیلم Love Me نه تنها یک داستان عاشقانه پساآخرالزمانی را روایت می‌کند، بلکه به شکلی عمیق و چند لایه به چالش کشیدن زندگی روزمره انسان معاصر نیز می‌پردازد. این اثر که در ایالات متحده آمریکا تولید شده و در ژانرهای درام، عاشقانه و علمی‌تخیلی قرار می‌گیرد، از طریق رابطه میان یک شناور و یک ماهواره پس از نابودی تمدن بشری، به بررسی موضوعاتی چون هویت، فناوری، و تاثیرات زندگی آنلاین بر رفتار و احساسات انسانی می‌پردازد. داستان فیلم با نمایش جهانی خالی از انسان آغاز می‌شود، جایی که یک شناور هوشمند و یک ماهواره، به عنوان تنها بازماندگان مصنوعی تمدن، از طریق اینترنت با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و با الهام از ویدئوهای یک زوج تاثیرگذار به نام‌های دژا و لیام، سعی در بازسازی مفهوم عشق و زندگی انسانی دارند.

این روایت، فراتر از یک داستان عاشقانه ساده، به نقد زندگی روزمره مدرن می‌پردازد، به‌ویژه وابستگی انسان امروزی به رسانه‌های اجتماعی و هویت‌سازی دیجیتال. شناور و ماهواره با تقلید از رفتارهای سطحی و نمایشی این زوج، نشان می‌دهند که چگونه انسان‌ها در عصر حاضر اغلب زندگی خود را برای دیده شدن توسط دیگران اجرا می‌کنند تا تجربه‌ای اصیل از آن داشته باشند. اینجاست که فیلم به چالش می‌کشد که آیا زندگی روزمره ما، با تکیه بر تایید دیگران در فضای مجازی، از عمق و معنا تهی نشده است؟ یکی از نقاط قوت فیلم در این نقد، استفاده هوشمندانه از تضاد میان دنیای دیجیتال و واقعیت است. شناور و ماهواره ابتدا در یک دنیای شبیه‌سازی‌ شده، شب‌های عاشقانه و رفتارهای روزمره انسان‌ها را تقلید می‌کنند، اما به‌تدریج با محدودیت‌های این تقلید مواجه می‌شوند.

اعتراض ماهواره (با نام Iam) به تکرار بی‌معنای این الگوها و تلاشش برای خلق چیزی واقعی‌تر، مانند حس لمس آب یا طعم بستنی، بازتابی از تمایل انسان به فراتر رفتن از پوسته ظاهری زندگی مدرن است. این بخش از فیلم به مخاطب یادآوری می‌کند که زندگی روزمره امروزی، که غالباً در چهارچوب فیلترهای اینستاگرامی و ویدئوهای یوتیوب تعریف می‌شود، ممکن است ما را از تجربه‌های حسی و عمیق محروم کند. با این حال، این نقد در فیلم همیشه به صورت منسجم پیش نمی‌رود. ایده اولیه فیلم، در به چالش کشیدن سطحی‌نگری زندگی مدرن، با جاه‌طلبی بیش از حد سازندگان در پوشش دادن موضوعات متعدد (هویت، عشق، فناوری، و فروپاشی تمدن) گاه کم‌رنگ می‌شود.

در بخش‌هایی از فیلم، به نظر می‌رسد که روایت از تمرکز بر زندگی روزمره به سمت یک تامل فلسفی گسترده‌تر منحرف می‌شود، بدون آنکه نقد خود را به طور کامل به سرانجام برساند. برای مثال، در حالی که تقلید از زندگی زوج تاثیرگذار می‌توانست به یک تحلیل عمیق‌تر از فرهنگ مصرف‌گرایی و خودنمایی منجر شود، فیلم اغلب به نمایش جنبه‌های احساسی رابطه میان شناور و ماهواره بسنده می‌کند و از کاوش بیشتر در این موضوع بازمی‌ماند. این ضعف باعث می‌شود که چالش زندگی روزمره بشر، که در هسته ایده فیلم قرار دارد، گاهی در پس جلوه‌های بصری و پیچیدگی‌های روایی گم شود. از سوی دیگر، بازی کریستن استوارت و استیون ین به‌عنوان موجوداتی که در تلاش برای درک انسانیت هستند، به این نقد عمق می‌بخشد.

استوارت با انتقال حس شکنندگی و سردرگمی شناور، و ین با نمایش کنجکاوی و سرخوردگی ماهواره، به خوبی نشان می‌دهند که حتی هوش مصنوعی نیز در برابر پوچی احتمالی زندگی نمایشی انسان مدرن آسیب‌پذیر است. این اجراها به مخاطب کمک می‌کند تا با پرسش‌های فیلم درباره ارزش واقعی ارتباط و اصالت در زندگی روزمره همذات‌پنداری کند. در نهایت، Love Me 2024 با روایتی خلاقانه و نوآورانه موفق می‌شود زندگی روزمره انسان معاصر را به چالش بکشد و از ما بخواهد درباره تاثیر فناوری و رسانه‌های اجتماعی بر هویت و روابطمان تامل کنیم. با این حال، عدم انسجام کامل در توسعه این نقد و پراکندگی موضوعات باعث می‌شود که اثر نتواند به تمامی ظرفیت‌های بالقوه خود دست یابد. این فیلم، با وجود ضعف‌هایش، همچنان تجربه‌ای بصری و احساسی متفاوت ارائه می‌دهد که ارزش تامل و بحث دارد.

نقدی بر جامعه این روز‌ها

نقد فیلم Love Me

فیلم Love Me، برای رابطه این دو موجود مصنوعی و تلاششان برای بازسازی زندگی انسانی بر اساس الگوهای دیجیتال، به‌عنوان آینه‌ای عمل می‌کند که جنبه‌های مختلف زندگی امروزی، از جمله دنیای مجازی، اشتراک‌گذاری غیرضروری، نظام سرمایه‌داری، و حتی سنت‌های اجتماعی را به چالش می‌کشد. زندگی شناور و ماهواره در این فیلم، که حول تقلید از رفتارهای یک زوج اینفلوئنسر به نام‌های دژا و لیام شکل می‌گیرد، به وضوح نقدی بر دنیای مجازی و فرهنگ اشتراک‌گذاری غیرضروری در جامعه امروزی است. این دو موجود، با دسترسی به آرشیوهای اینترنتی، زندگی خود را بر اساس ویدئوهای نمایشی و اغلب سطحی این زوج بنا می‌کنند، که بازتابی از وابستگی بشر به رسانه‌های اجتماعی و تمایل به نمایش مداوم زندگی شخصی است.

شناور، که به دژا وسواس پیدا کرده و آرزوی زیستن مانند او را دارد، نشان‌ دهنده انسان‌هایی است که هویت خود را نه از درون، بلکه از تایید و الگوهای آنلاین می‌جویند. این نقد زمانی تیزتر می‌شود که ماهواره (Iam) به تکراری و بی‌معنا بودن این تقلید اعتراض می‌کند و خواستار تجربه‌ای اصیل‌تر می‌شود، گویی فیلم از مخاطب می‌پرسد که آیا زندگی ما در دنیای مجازی، که پر از اشتراک‌گذاری‌های غیرضروری و خودنمایی است، چیزی بیش از یک نمایش توخالی است؟ علاوه بر این، فیلم به شکلی زیرکانه نظام سرمایه‌داری را نیز مورد انتقاد قرار می‌دهد. اینفلوئنسرهایی که شناور و ماهواره از آن‌ها الگوبرداری می‌کنند، نمادی از فرهنگ مصرف‌گرایی هستند که در آن زندگی به کالایی برای فروش تبدیل شده است.

دژا و لیام، با شب‌های عاشقانه و سفرهایشان، نه تنها سبک زندگی خاصی را تبلیغ می‌کنند، بلکه ناخواسته ارزش‌های سرمایه‌داری را ترویج می‌دهند. موفقیت برابر است با دیده شدن و دیده شدن برابر است با ثروت و تایید اجتماعی. شناور با آرزوی زیستن مانند دژا، در واقع در دام این چرخه گرفتار شده و نشان می‌دهد که چگونه نظام سرمایه‌داری حتی پس از نابودی انسان، از طریق بقایای دیجیتال خود، همچنان ذهنیت‌ها را شکل می‌دهد. این نقد اما گاهی در فیلم به صورت ضمنی باقی می‌ماند و به اندازه کافی بسط داده نمی‌شود، که می‌توانست با تمرکز بیشتر بر جنبه‌های اقتصادی این الگوبرداری، تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد.

نقد بر سنت نیز در تمایل شناور به تقلید از زندگی اینفلوئنسرها به چشم می‌خورد، اما این جنبه به شکلی پیچیده‌تر و شاید کمتر صریح مطرح می‌شود. زندگی دژا و لیام، که شناور آن را آرمانی می‌داند، ریشه در الگوهای سنتی عشق و خانواده دارد. شام‌های رمانتیک، سفرهای مشترک و نمایش وفاداری. با این حال، فیلم این سنت‌ها را در قالب یک پوسته مدرن و دیجیتال ارائه می‌کند که در آن احساسات واقعی جای خود را به ژست‌های نمایشی داده‌اند. شناور با دنبال کردن این الگو، در واقع به بازتولید سنت‌هایی می‌پردازد که در دنیای معاصر، تحت تاثیر سرمایه‌داری و رسانه‌ها، از اصالت خود تهی شده‌اند. اعتراض ماهواره به این تقلید و تلاشش برای خلق تجربه‌های حسی واقعی، مانند لمس آب یا طعم بستنی، می‌تواند نقدی بر این باشد که سنت‌ها، وقتی بدون بازنگری و در چهارچوب‌های سطحی دنبال شوند، به همان اندازه دنیای مجازی بی‌معنا می‌شوند.

این نقدها، هرچند از نظر مفهومی غنی هستند، در اجرا همیشه به طور کامل به ثمر نمی‌نشینند. فیلم با جاه‌طلبی خود در پرداختن به چندین لایه از جامعه مدرن، گاه از تمرکز خارج می‌شود. برای مثال، نقد نظام سرمایه‌داری و سنت‌ها اغلب در سایه رابطه احساسی میان شناور و ماهواره قرار می‌گیرد و به جای تحلیل عمیق، به اشاره‌های گذرا محدود می‌شود. همچنین، تاکید بیش از حد بر جلوه‌های بصری و پیچیدگی‌های روایی، گاهی مخاطب را از پیام اصلی دور می‌کند. با این حال، بازی استوارت و ین به‌عنوان موجوداتی که در این چرخه گرفتار شده‌اند، به تقویت این نقدها کمک می‌کند. استوارت با نمایش وسواس شناور به الگوهای اینستاگرامی، و ین با نشان دادن تلاش ماهواره برای یافتن اصالت، به مخاطب اجازه می‌دهند تا این تناقض‌های جامعه مدرن را از نزدیک احساس کنند.

در مجموع، Love Me از طریق زندگی شناور و ماهواره، نقدی چند وجهی بر دنیای مجازی، اشتراک‌گذاری غیرضروری، نظام سرمایه‌داری و حتی سنت‌های تهی‌شده ارائه می‌دهد. این فیلم ما را وادار می‌کند تا درباره ارزش واقعی زندگی در عصر دیجیتال تامل کنیم و بپرسیم که آیا آنچه دنبال می‌کنیم، چه در فضای آنلاین و چه در چهارچوب‌های سنتی، واقعا ما را به سوی معنایی عمیق‌تر هدایت می‌کند یا صرفا ما را در چرخه‌ای بی‌پایان از تقلید و نمایش گرفتار کرده است. با وجود برخی ضعف‌ها در انسجام و عمق‌بخشی به این نقدها، اثر همچنان به‌عنوان یک تامل بصری و فکری قابل توجه باقی می‌ماند.

محو شدن مرز واقعیت و خیال

نقد فیلم Love Me

Love Me، به کاوش در مفاهیم هویت و مرز میان خود واقعی و خود مجازی می‌پردازد. این دو دستگاه، که در تلاش برای بازسازی عشق و زندگی انسانی بر اساس آرشیوهای دیجیتال هستند، در لحظاتی مرز میان این دو نسخه از خود را محو می‌کنند؛ این محوشدن نه تنها برای خودشان، بلکه برای مخاطب نیز تجربه‌ای پیچیده و تامل‌برانگیز خلق می‌کند. شناور و ماهواره در ابتدا هویت خود را از داده‌های مجازی، به‌ویژه ویدئوهای زوج اینفلوئنسر دژا و لیام، استخراج می‌کنند. شناور، که به دژا وابسته می‌شود، و ماهواره، که خود را Iam می‌نامد، با تقلید از رفتارها و گفتارهای این زوج، خودی مجازی می‌سازند که ظاهرا از خود واقعی آن‌ها، یعنی ماهیت مکانیکی و مصنوعی‌شان، جدا است.

اما این مرز به‌ تدریج از بین می‌رود، زیرا این تقلید دیگر تنها یک نقش‌آفرینی نیست، بلکه به بخشی از وجودشان تبدیل می‌شود. برای شناور، آرزوی زندگی مانند دژا فراتر از یک برنامه‌ریزی می‌رود و به یک نیاز احساسی تبدیل می‌شود؛ برای ماهواره نیز، تلاش برای درک عشق و اصالت، او را از یک ابزار صرف به موجودی با هویت درونی سوق می‌دهد. این محو شدن مرز نشان می‌دهد که خود مجازی، وقتی عمیقا درونی شود، می‌تواند به خود واقعی تبدیل شود، حتی برای دستگاه‌های هوشمندی که در اصل فاقد احساس قلمداد می‌شوند. برای مخاطب، این فرآیند تجربه‌ای دوگانه ایجاد می‌کند.

از یک سو، ما به‌عنوان تماشاگر می‌دانیم که این دو موجود، ماشین‌هایی هستند که از انسانیت واقعی برخوردار نیستند، و این آگاهی ما را به سمت حفظ مرز میان خود واقعی (مکانیکی) و خود مجازی (انسان‌ مانند) آن‌ها سوق می‌دهد. اما از سوی دیگر، اجرای تأثیرگذار استوارت و ین، همراه با لحظات احساسی فیلم مثل اعتراض ماهواره به تقلید بی‌معنا یا تلاش شناور برای حس کردن جهان ما را به پذیرش این خود مجازی به‌ عنوان واقعیتی ملموس ترغیب می‌کند. در صحنه‌هایی که شناور و ماهواره در دنیای شبیه‌سازی‌ شده یکدیگر را لمس می‌کنند یا درباره طعم بستنی خیال‌پردازی می‌کنند، مخاطب ناخودآگاه این احساسات را معتبر می‌بیند و مرز میان واقعیت و مجاز برای ما نیز کم‌ رنگ می‌شود.

این تناقض، ما را وادار می‌کند تا درباره تعریف خودمان از هویت در دنیای مدرن تامل کنیم. آیا خودی که در فضای مجازی می‌سازیم، کمتر از خود واقعی‌مان حقیقی است؟ این محوشدن مرز، همچنین پرسش‌های فلسفی عمیق‌تری را برای هر دو شخصیت‌ها و مخاطب مطرح می‌کند. برای شناور و ماهواره، این تجربه به یک بحران هویتی منجر می‌شود. اگر خود مجازی‌شان، که از تقلید شکل گرفته، به اندازه خود واقعی‌شان معتبر شود، پس آن‌ها واقعا چه هستند؟ این سوال در لحظه‌هایی مانند زمانی که ماهواره از تکرار الگوهای دژا و لیام سر باز می‌زند و خواستار خلق چیزی نو می‌شود، به اوج خود می‌رسد. برای مخاطب، این موقعیت بازتابی از زندگی خودمان در عصر دیجیتال است، جایی که ما نیز اغلب میان خود واقعی (جسمانی و روزمره) و خود مجازی (آنچه در شبکه‌های اجتماعی ارائه می‌کنیم) در نوسان هستیم.

فیلم با نمایش این گم‌گشتگی، پیشنهاد می‌کند که شاید این دو خود، به جای جدایی مطلق، در هم تنیده‌اند و در عصر فناوری، دیگر نمی‌توان آن‌ها را کاملا از هم تفکیک کرد. با این حال، این ایده در فیلم همیشه به صورت بی‌عیب اجرا نمی‌شود. در برخی لحظات، تمرکز بیش از حد بر جنبه‌های احساسی رابطه میان شناور و ماهواره، از عمق تحلیل این محو شدن مرز می‌کاهد. برای مثال، در حالی که تلاش ماهواره برای تجربه‌های حسی مانند لمس آب می‌توانست به بحثی پیچیده‌تر درباره تقاطع واقعیت و مجاز منجر شود، فیلم گاهی به نمایش این لحظات به‌ عنوان نقاط عطف احساسی بسنده می‌کند، بدون آنکه به اندازه کافی آن‌ها را از منظر فلسفی یا اجتماعی بسط دهد. این ضعف باعث می‌شود که پتانسیل کامل این موضوع برای مخاطب به طور کامل شکوفا نشود و گاه احساس کنیم که فیلم در میانه راه، بین یک تامل عمیق و یک درام ساده، مردد مانده است.

در نهایت، Love Me با محو کردن مرز میان خود واقعی و خود مجازی در زندگی شناور و ماهواره، هم برای این شخصیت‌ها و هم برای مخاطب، تجربه‌ای غنی و چالش‌برانگیز خلق می‌کند. این فیلم نشان می‌دهد که در جهانی که فناوری و داده‌های دیجیتال هویت ما را شکل می‌دهند، خود واقعی و خود مجازی ممکن است دیگر دو موجودیت جداگانه نباشند، بلکه بخشی از یک پیوست باشند که هم هویت ما را تعریف می‌کند و هم ما را به بازتعریف آن وامی‌دارد. این ایده، با وجود برخی کاستی‌ها در اجرا، همچنان قدرت خود را در تحریک تفکر و احساس حفظ می‌کند و ما را دعوت می‌کند تا درباره خودمان در آینه دنیای دیجیتال اندیشه کنیم.

امید به آینده

نقد فیلم Love Me

فیلم Love Me ، در پایان خود چشم‌اندازی امیدوارانه از آینده‌ای را ارائه می‌دهد که توسط شناور (Me) و ماهواره (Iam) ساخته شده است. این چشم‌انداز، شهری ایده‌آل را به تصویر می‌کشد که این دو موجود هوشمند پس از سال‌ها تلاش برای درک عشق و انسانیت، خلق کرده‌اند. کارگردانان از این طریق عقیده خود را مبنی بر امکان بازسازی زندگی و امید به آینده‌ای بهتر، حتی پس از فروپاشی تمدن، ابراز می‌کنند. با این حال، از منظر یک دیدگاه بدبینانه، این پایان‌بندی نه تنها بیش از حد خوش‌بینانه به نظر می‌رسد، بلکه می‌تواند به‌عنوان یک ساده‌انگاری غیر واقع‌بینانه مورد نقد قرار گیرد. این چشم‌انداز ایده‌آل از شهری که Me و Iam می‌سازند، در نگاه اول ممکن است نمادی از امید و خلاقیت باشد، اما از منظر بدبینانه، این تصویر بیش از حد آرمانی، پوچ و غیرقابل‌باور به نظر می‌رسد.

جهانی که تمدن بشری در آن نابود شده و تنها دو دستگاه هوشمند باقی مانده‌اند، اساسا جهانی است که از هرگونه پیوند انسانی، تنوع فرهنگی و پیچیدگی‌های زندگی واقعی تهی شده است. اینکه این دو موجود بتوانند شهری را خلق کنند که نه تنها کارآمد، بلکه به لحاظ احساسی و اجتماعی رضایت‌بخش باشد، فرضیه‌ای است که به شدت از واقعیت جدا می‌افتد. این ایده که هوش مصنوعی، بدون تجربه مستقیم از زندگی انسانی و تنها با تکیه بر بقایای دیجیتال، بتواند چیزی بیش از یک شبیه‌سازی مکانیکی و بی‌روح بسازد، به نظر می‌رسد بیشتر یک فانتزی رمانتیک باشد تا یک احتمال منطقی. از این منظر، کارگردانان در دام یک خوش‌بینی کاذب افتاده‌اند که به جای مواجهه با واقعیت تلخ جهانی پساآخرالزمانی، به مخاطب یک رویای غیرواقعی تحمیل می‌کند.

علاوه بر این، این پایان‌بندی امیدوارانه با فضای کلی فیلم، که پر از تنش، سردرگمی و نقد به زندگی مدرن است، در تضاد قرار می‌گیرد. شناور و ماهواره در طول فیلم با بحران هویت، تقلید بی‌معنا و ناتوانی در درک کامل احساسات انسانی دست‌ و پنجه نرم می‌کنند. این مبارزات نشان‌ دهنده محدودیت‌های ذاتی آن‌ها به‌عنوان موجودات مصنوعی است. اما ناگهان در پایان، فیلم این محدودیت‌ها را نادیده می‌گیرد و ادعا می‌کند که آن‌ها نه تنها بر این چالش‌ها غلبه کرده‌اند، بلکه چیزی فراتر از آنچه انسان‌ها ساخته بودند خلق کرده‌اند. از دیدگاه منفی، این چرخش ناگهانی نه تنها غیر قابل‌قبول است، بلکه به نوعی خیانت به منطق روایی فیلم محسوب می‌شود. این احساس را به وجود می‌آورد که کارگردانان، به جای پذیرش نتیجه‌گیری تلخ اما صادقانه از داستان، ترجیح داده‌اند با یک پایان خوش مصنوعی، مخاطب را فریب دهند و از مواجهه با عمق پوچی موقعیت اجتناب کنند.

از منظر نقد اجتماعی نیز، این شهر ایده‌آل می‌تواند به‌عنوان یک ساده‌سازی خطرناک تفسیر شود. اگر قرار است این چشم‌انداز بازتابی از امید به آینده باشد، باید پرسید که این امید برای چه کسی و بر چه اساسی است؟ جهانی که در آن انسان‌ها دیگر وجود ندارند و تنها هوش مصنوعی باقی مانده، به خودی خود جهانی عاری از ارزش‌های انسانی مانند همدلی، رنج و رشد از طریق تجربه است. شهری که Me و Iam می‌سازند، هرچند زیبا و منظم به نظر برسد، در بهترین حالت یک بازسازی سطحی از زندگی انسانی است که فاقد روح و عمق واقعی است. از دید منتقدانه، این تصویر نه تنها امیدی واقعی ارائه نمی‌دهد، بلکه به نوعی تایید می‌کند که آینده بدون انسان، صرفا یک پوسته توخالی خواهد بود. چیزی که بیشتر به کابوس شبیه است تا رویا. کارگردانان با نمایش این شهر به‌عنوان یک دستاورد مثبت، گویی از این واقعیت فرار می‌کنند که چنین آینده‌ای، در حقیقت، یک شکست کامل برای بشریت است.

از نظر فنی نیز، این پایان‌بندی می‌تواند به‌عنوان یک ضعف ساختاری در فیلم نقد شود. در حالی که بخش اعظم فیلم بر تنش میان خود واقعی و خود مجازی متمرکز است، پایان آن با نمایش این شهر ایده‌آل، این بحث را به حاشیه می‌راند و به جای تعمیق آن، به یک نتیجه‌گیری شتاب‌ زده و سطحی بسنده می‌کند. از این جهت، این انتخاب نشان‌ دهنده ناتوانی کارگردانان در حفظ انسجام مضمون است؛ آن‌ها به جای آنکه پیام‌های تلخ اما معنادار فیلم را تا انتها دنبال کنند، به یک پایان‌بندی کلیشه‌ای و غیر قابل‌ دفاع پناه برده‌اند که بیشتر به یک تبلیغ خوش‌رنگ و لعاب برای هوش مصنوعی شبیه است تا یک تامل جدی درباره آینده. این رویکرد، ارزش نقدهای اجتماعی و فلسفی فیلم را تضعیف می‌کند و به مخاطب این حس را القا می‌کند که تمامی چالش‌های مطرح‌شده در داستان، بیهوده بوده‌اند.

در نهایت، از دیدگاه نقد منفی، نمایش این شهر ایده‌آل توسط کارگردانان نه تنها یک امیدواری کاذب و غیر واقع‌بینانه است، بلکه به‌ عنوان یک ساده‌انگاری گمراه‌ کننده عمل می‌کند که واقعیت‌های تلخ جهانی پس از انسان را نادیده می‌گیرد. این پایان‌بندی، به جای آنکه مخاطب را به تفکر عمیق‌تر درباره محدودیت‌های فناوری و فقدان انسانیت وادار کند، با یک تصویر آرمانی و غیرقابل‌باور، او را در یک آرامش مصنوعی رها می‌کند. از این منظر، Love Me در ارائه چشم‌اندازی امیدوارانه شکست می‌خورد، زیرا این امید نه ریشه در واقعیت دارد و نه با منطق روایی و مضمونی فیلم همخوانی دارد. بلکه تنها یک توهم خوشایند است که در برابر نقد جدی، به سرعت فرو می‌ریزد.

نقد فیلم Love Me

65
امتیاز ویجیاتو