شناسهٔ خبر: 71726465 - سرویس فرهنگی
منبع: ایکنا | لینک خبر

چشمه حکمت/ 5

اخلاق درویشان + فیلم

حضرت سعدی در حکایتی از گلستان به ذَمِ افرادی می‌پردازند که در پس جامه زُهد برای منافع شخصی دست به ریاکاری می‌زنند و مردمان را به این مهم زنهار می‌دهد که در جهان آخرت و در پیشگاه خداوند، عمل صالح و شریف است که مقبول حضرت حق قرار خواهد گرفت، نه آن عبادتی که از سر دغل و ریاکاری باشد.

صاحب‌خبر -

ادبیات فارسی خاستگاه حکمت و اخلاق و انساندوستی است و از این رو در ماه خدا چیدن میوه‌های رنگارنگی که از اشجار حکمت بزرگان ادب ایران باقی مانده و ریشه در چشمه جوشان معرفت دارد می‌تواند ضیافت الهی را دلچسبتر کند.

«چشمه حکمت» سلسله گفتارهایی مجمل و مختصر از ادبیات فارسی در زمینه حکمت، عرفان و دین است که هر سال در ماه مبارک رمضان، از نگاه و قرائت یکی از چهره‌ای ادبی کشور در خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) تقدیم شما خوانندگان روزه‌دار می‌شود تا قطره‌هایی شفابخش از اقیانوس رحمت الهی را در کنار هم بچشیم.

در این رمضان همراه با استاد سیدحسن نورانی؛ شاعر، مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی هستیم و در پنجمین قسمت که همگام با پنجمین روز از ماه مبارک رمضان است به موضوع اهمیت «اخلاق درویشان» پرداخته‌ایم.

در باب اخلاق درویشان

در پنجمین قسمت از «چشمه حکمت» با برگی دیگر از برگ‌های زرین ادب پارسی و همچنان با «گلستانِ» شیخ اجل، سعدی شیراز؛ به خوانش برگ‌های زرین عرفان و حکمت ادب فارسی با مخاطبان ایکنا می‌نشینیم.

واضح و مبرهن است و بر هیچکس پوشیده نیست که یکی از آفت‌های بزرگ انسان‌ها از دیرباز تا به امروز «ریاکاری» است و پرهیز از ریاکاری در برگ‌برگ ادب پارسی به چشم می‌خورد.

آفتی که همیشه هم به دنیا و هم به دین آسیب رسانده است و پُر بیراه نیست اگر بگوییم که ریاکاری بیشترین آسیب را به دین وارد ساخته است.

حضرت سعدی در این باب که سخن و حرف‌های فراوانی پیش از او نیز گفته‌ شده در باب دوم گلستان با نام «در اخلاق درویشان» حکایتی را نقل می‌کند. ابتدا حکایت را مرور کنیم و سپس به تقسیر آن با شما گرامیان بنشینیم.

«زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند، کمتر از آن خورد که ارادتِ او بود و چون به نماز برخاستند، بیش از آن کرد که عادت او، تا ظنِ صلاحیت در حق او زیادت کنند.

ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی

کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است

چون به مُقام خویش آمد، سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحبِ فراست داشت.

گفت: ای پدر! باری به مجلس سلطان در، طعام نخوردی؟

گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید.

گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.

ای هنرها گرفته بر کفِ دست

عیب‌ها بر گرفته زیرِ بغل

تا چه خواهی خریدن ای مغرور

روزِ درماندگی به سیمِ دغل»

می‌دانیم که «زاهد» و «زهد» به‌ معنای پرهیزکاری؛ رفته‌رفته از قرن ششم هجری قمری به بعد به مکتب و مرامی بدل می‌شود که برخی به آن گرایش پیدا کرده‌اند. از سوی پیروان این مکتب گاه کارها و زهد‌های افراطی را در طول تاریخ شاهد بوده‌ایم.

سعدی در این حکایت از باب دوم گلستان (در اخلاثق درویشان) چنین می‌گوید که زاهدی مهمان پادشاهی بود.

می‌دانیم که «زاهد» در ظاهر فردی عابد، پرهیزگار، در حال سجده، نماز و عبادت است و مردم روزگار او را با این صفت می‌شناسند و «پادشاهان» نیز همواره در ذهن مردمان جهان کسانی هستند که به طبقه طاغوت و ثروتمند تعلق دارند. آنها اغلب کمتر نگاهی به مردم دارند و اگر نگاهی هم داشته باشند، مردم را رعیت خود می‌دانند.

سعدی در ادامه این حکایت می‌گوید که زاهد زمانی‌ که هنگام خوراک و غذا شد؛ کمتر از نیاز هر روزه خود خورد و چون زمان اقامه نماز شد، اقامه خو را طولانی‌تر از حد همیشگی انجام داد تا گمان و ظن صلاحیت خود را در نظر پادشاه بالاتر ببرد و اینگونه نشان دهد ‌که او فردی صالح است.

سعدی به واسطه بیت «ترسم نرسی به کعبه...» نیز خطاب به آن زاهد می‌گوید که این راهی که تو می‌روی در ظاهر قرار است که مقصدش کعبه باشد؛ اما این مسیر، مسیری اشتباه است.

در ادامه این حکایت سعدی می‌گوید که وقتی زاهد به منزل خود رسید از اهل خانه طلب پهن کردن سفره و غذا کرد تا آن قدری تناول کند تا که سیر شود!

آن زاهد که پسری صاحب فراست و زیرک داشت از پدرش پرسید: «شما که در مجلس سلطان بودید آیا غذا نخورید؟» و پدر (آن مرد زاهد) در پاسخ گفت: «نزد پادشاه غذای کمی خوردم تا در چشم او زیاده‌خور و زیاده‌خواه نباشم تا این صفت من نیز سبب شود در جایی مورد لطف و مرحمت پادشاه قرار گیرد و او مُهر تأییدی بر پرهیزکاری من بزند.

<div id="video-display-embed-code_3796762"><script type="text/JavaScript" src="https://iqna.ir/fa/news/play/embed/4270026/3796762?width=400&height=300"></script></div>

در پاسخ پدر، پسر زیرک خطاب به او گفت که قضای نماز خود را نیز به جای آور چون در پیشگاه خدا کاری نکردی که به چشم اهل ملکوت و خداوند آید.

سعدی در پایان این حکایت در قالب آن دو بیت چنین می‌گوید که در روز درماندگی با پول، زر و سیم دغل و ریاکاری چیزی نمی‌توانی در پیشگاه خداوند کسب کنید!

امید که این معرفت، تذکار و زنهار را درک کنیم و همان‌طور که همه شما خوبان هستید، صادقانه و خالصانه در درگاه خداوند به‌عنوان مخلوقی شایسته برای او باشیم.

انتهای پیام