شناسهٔ خبر: 71315626 - سرویس سیاسی
منبع: دیپلماسی‌ایرانی | لینک خبر

مؤلفه اصلی قدرت در قرن بیست‌ویکم

اقتصاد قدرت است و قدرت، اقتصاد

رامین فخاری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در قرن بیست‌ویکم، اقتصاد قدرت است و قدرت، اقتصاد است. همه مؤلفه‌های قدرت، از جمله قدرت نظامی و موشکی، زیرمجموعه اقتصاد هستند. هیچ کشوری تحت تحریم‌های شدید و رکود تورمی نمی‌تواند به قدرتی بزرگ تبدیل شود و به مرور از درون پوسیده خواهد شد. نمونه‌های آن، کره شمالی و کوبا هستند.

صاحب‌خبر - دیپلماسی ایرانی: در پیش‌گفتار بحث باید به این موضوع اشاره کرد که از دوران‌های گذشته، قدرت دارای چهار مؤلفه اصلی بوده است: نیروی نظامی، حمایت اجتماعی، قدرت رسانه‌ای و اقتصاد. این مؤلفه‌ها حتی در دوران باستان نیز وجود داشته‌اند. شاید به نظر برسد که قدرت رسانه‌ای یک پدیده جدید است اما در دوران باستان نیز گاه در جنگ‌ها و عرصه سیاست، انتشار یک شایعه می‌توانست سرنوشت جنگ را تغییر دهد. در دوران‌های تاریخی، همه مؤلفه‌های قدرت از جمله نیروی نظامی، حمایت اجتماعی و قدرت رسانه‌ای به نوعی زیرمجموعه اقتصاد بوده‌اند. یک پادشاه برای تأمین هزینه‌های لشگر، جلب حمایت اجتماعی و حتی انجام کارهای رسانه‌ای به سبک باستانی، نیازمند خزانه‌ای پر بوده است. کشورهایی مانند روم باستان، ایران باستان و چین باستان معمولاً به واسطه قدرت اقتصادی به تمدن‌های بزرگ مبدل شده بودند. در حال حاضر نیز موضوع اقتصاد در عرصه بین‌المللی، با ظهور پدیده‌هایی مانند لابی‌گری، تحریم‌ها و جنگ‌های تجاری، حتی برجسته‌تر از قرون گذشته شده است. در ادامه به بررسی این موضوع می‌پردازیم که چرا اقتصاد، مؤلفه اصلی قدرت در بین همه مؤلفه‌ها است: ۱- اقتصاد؛ زیربنای قدرت نظامی: همان‌طور که به نمونه‌های تاریخی اشاره شد، هر نوع فعالیت نظامی، امنیتی و ژئوپلیتیک به اقتصاد قدرتمند نیازمند است. هزینه پرسنل نظامی، خرید جنگ‌افزار، توسعه تسلیحات داخلی و حتی استخدام جاسوس و مزدور، همگی به اقتصاد قوی وابسته هستند. کشوری که تحت تحریم‌های اقتصادی قرار داشته باشد، به مرور زمان قدرت نظامی خود را نیز از دست خواهد داد. نمونه آن، سقوط حکومت بشار اسد است. به دلیل ضعف اقتصادی و کاهش سطح حقوق نظامیان سوریه به ۲۰ دلار در ماه، ارتش سوریه توان مقاومت را از دست داد. بی‌ارزش شدن پول ملی ناشی از تحریم‌ها، می‌تواند این وضعیت را برای هر کشوری رقم بزند. برای اثبات این مسئله، به بررسی ده کشور دارای قدرتمندترین ارتش‌های جهان و متوسط بودجه‌های نظامی آن‌ها می‌پردازیم: ایالات متحده آمریکا (۹۰۰ میلیارد دلار)، چین (۲۹۳ میلیارد دلار)، روسیه (۸۶ میلیارد دلار)، هند (۷۶ میلیارد دلار)، فرانسه (۶۹ میلیارد دلار)، بریتانیا (۶۸ میلیارد دلار)، ژاپن (۵۱ میلیارد دلار)، کره جنوبی (۴۸ میلیارد دلار)، پاکستان (۱۱ میلیارد دلار)، ترکیه (۲۰ میلیارد دلار). در این فهرست اگر پاکستان را فاکتور بگیریم، همه این کشورها دارای اقتصادهای قوی هستند. حتی ژاپن نیز که گاهی از دید ایرانیان کشوری توسری‌خور محسوب می‌شود پس از قدرتمندتر شدن اقتصادش، بودجه نظامی خود را به ۶۳ میلیارد دلار رسانده است. ۲- حمایت اجتماعی و اقتصاد: اصلی‌ترین مؤلفه جذب حمایت اجتماعی در جهان امروز، نه آزادی‌های اجتماعی و نه آزادی‌های سیاسی است. عملاً همه اعتراضاتی که در خاورمیانه با برچسب‌های آزادی مدنی صورت می‌گیرد، ریشه‌های نارضایتی اقتصادی دارند .اگر کشور را به درخت و مردم را به شاخه و برگ آن تشبیه کنیم، تحریم‌های اقتصادی و کوچک شدن سفره مردم در بلندمدت به ریزش شاخه‌ها و برگ‌های درخت و خشک شدن آن منجر خواهد شد؛ حتی اگر ایدئولوژی دولت مشروع باشد. امام علی (ع) می‌فرماید: "از دری که فقر وارد شود، ایمان خارج خواهد شد". ۳- کنشگری سیاسی و بین‌المللی وابسته به اقتصاد: امروزه هر نوع کنشگری سیاسی و بین‌المللی، از جمله لابی‌گری، خرید حمایت سناتورها و دولت‌ها، نیازمند اقتصاد قوی و تعاملات اقتصادی است. بدیهی است، زمانی که اقتصاد کشوری مانند ایران به تدریج کوچک‌تر می‌شود، کشورهای کوچک مانند امارات و دولت‌هایی همچون اسرائیل، به دلیل اقتصاد قوی‌تر، قدرت لابی‌گری بیشتری علیه ایران خواهند داشت. برای مثال، امارات به راحتی می‌تواند حمایت بین‌المللی شامل اروپا، روسیه و چین را علیه ایران در موضوع جزایر سه‌گانه جلب کند. علت این امر، نداشتن منافع اقتصادی غرب در ایران و محدود بودن منافع چین و روسیه به دلیل تحریم‌هاست. ۴- قدرت رسانه‌ای و اقتصاد: حتی کار رسانه‌ای برای جلب مشروعیت نیز به اقتصاد قوی نیازمند است. این موضوع آن‌قدر بدیهی است که نیازی به توضیح بیشتر ندارد. نمونه‌های تاریخی: ۱. آدولف هیتلر، صرف‌نظر از جنایاتش، اقتصاد ویران آلمان را که از جمهوری وایمار به ارث برده بود، در طول یک دهه ترمیم کرد و سپس وارد جنگ شد. ۲. چین که در چند قرن گذشته کشوری توسری‌خور بود حتی خاکش مورد تاخت و تاز ژاپن بود و داستان جنگ تریاک آن معروف است، پس از توسعه اقتصادی، اکنون دارای دومین ارتش قدرتمند جهان با بودجه نظامی ۲۹۰ میلیارد دلار است. جمع‌بندی: در جمع‌بندی باید گفت که در قرن بیست‌ویکم، اقتصاد قدرت است و قدرت، اقتصاد است. همه مؤلفه‌های قدرت، از جمله قدرت نظامی و موشکی، زیرمجموعه اقتصاد هستند. هیچ کشوری تحت تحریم‌های شدید و رکود تورمی نمی‌تواند به قدرتی بزرگ تبدیل شود و به مرور از درون پوسیده خواهد شد. نمونه‌های آن، کره شمالی و کوبا هستند. در مورد روسیه نیز باید گفت، این کشور هنوز در سال‌های ابتدایی تحریم‌های خود قرار دارد و با پایان یافتن ذخایر ارزی، دچار بحران خواهد شد. یک کشور تحریم‌شده نمی‌تواند قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی خود را حفظ یا حمایت اجتماعی را جذب کند، بنابراین برای داشتن ایرانی قدرتمندتر، با ارتشی قوی و حمایت مردمی، باید مسائل تحریمی به نوعی رفع یا دست‌کم کمرنگ شود. با توجه به وجود مخالفت ها در رابطه با مذاکره با آمریکا، مذاکرات با کشورهای اروپایی که از جانب آمریکا مذاکرات را برعهده گرفته باشند می تواند در این زمینه راه‌گشا باشد.