یکی از نقدهای همیشگی به سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر رویکرد کلیشهای و تکراری به این حوزه است. معمولاً آدمهای فیلمهای دفاع مقدس شبیه هم بوده و بیشتر شاهد؛ «حاجیها» و «سیدها» در این دست تولیدات هستیم اما فیلم سینمایی «بچه مردم» که در فیلم فجر به نمایش درآمد، ساخته خلاف جریان مرسوم عمل کرده و به سینمای دفاع مقدس از دریچه جدید ورود میکند.
محمود کریمی به عنوان کارگردان و نویسنده فیلم، تجربه مستندسازی خود را به دنیای سینما انتقال داده است. او در کنار فائزه یارمحمدی فیلمنامه را نوشته است. فیلم «بچه مردم» به نظر میرسد در تلاش است تا مسائل اجتماعی و انسانی را در قالب یک درام عمیق به تصویر کشد. داستان یک کودک رهاشده که با دنیای سخت و پر چالش روبهرو میشود و میتواند بازتابی از مشکلات اجتماعی موجود در جامعه باشد. به علاوه، این فیلم با ترکیب عناصر مختلف از جمله زندگی شخصیتهای اصلی و حوادث پیرامونی، داستانی ملموس و درعینحال تأثیرگذار را روایت میکند که میتواند مخاطب را به تفکر وادارد.
فیلم داستان چهار بچه پرورشگاهی است. وقتی آنها به سن نوجوانی میرسند انقلاب شده و آنها پرورشگاه را ترک میکنند این چهار دوست که هر کدام آرزویی در زندگی دارند درصددند با یافتن والدینشان، هویتی برای خود پیدا کند. هر یک از این بچهها به نوعی متوجه میشوند پدر و مادرشان خودخواسته آنها را سر راه گذاشتند تنها یکی از این چهار دوست که قهرمان اصلی فیلم نیز است فکر میکند او در بچگی گمشده و هنوز والدینش به دنبال وی هستند.
داستان اتفاقات متعددی را پشت سر میگذارد اما با شروع جنگ یکی از آن بچهها به جبهه رفته و شهید میشود اما قهرمان قصه که هنوز به دنبال والدینش است از تلاش خود دست برنمیدارد. وی نیز عازم جبهه شده در آنجا مطلع میشود مادر واقعی او پیدا شده و همان زمان درمییابد که او نیز مانند دوستانش سر راه گذاشته شده است. در نهایت قهرمان قصه نیز شهید میشود و در سکانسی فانتزی به بهشت میرود. در پایان فیلم به شهدایی تقدیم میشود که پرورشگاهی هستند.
داستانی زیبا و بازگو نشده
این داستان نمونهای بسیار جذاب و جدید در سینمای دفاع مقدس است که هیچگاه شبیه آن در فیلمی بازگو نشده است. اتفاقی که در بچه مردم رخ میدهد بار دیگر ثابت میکند در سینمای دفاع مقدس سوژه برای کار کردن زیاد است تنها باید تیزبینی به خرج داد و از سطحینگری دوری کرد داستان فیلم به شدت ملموس و دوستداشتنی است بهنحویکه تماشاگران سینمای رسانه بعد از اتمام فیلم ایستاده آن را تشویق کردند برخلاف بسیاری از فیلمهای بیگپروداکشن که نتوانست چنین موفقیتی را داشته باشد.
پرهز از کلیشه و شعار
محمود کریمی با ساخت بچه مردم خود را به عنوان یک کارگردان خوشذوق و خوشقریحه به سینمای کشور معرفی کرده است. این فیلمساز که اولین تجربه کارگردانی خود را پشت سر میگذارد در اولین قدم نمره بسیار خوبی را در کارنامهاش ثبت میکند. فیلمساز با لحن شاد و شوخی که برای فیلمش انتخاب میکند الگوهایی از یک کمدی فاخر را نشان داده و ثابت میکند فیلم طنز، صرفاً لودگی نیست. فیلم در عین اینکه به هیچ ژانر خاصی دلبستگی ندارد ولی از هر امکانی که سینمای عامهپسند برای رساندن مفاهیم در اختیارش قرار میدهد مایه میگیرد و از آن منتفع میشود.
ترکیب مناسب بازیگران
ترکیب بازیگران جوان بهخصوص مهبد جهاننوش و بازیگران مجرب و حرفهای خوب در کنار هم قرارگرفتهاند. در این میان نباید موسیقی دلنشین کریستف رضاعی، طراحی صحنه دقیق و پرجزئیات بابک کریمیطاری و حتی تیتراژ خلاقانه مهدی موسویتبار را فراموش کرد.
جدا از تمام داشتههای مثبت فیلم، پایانبندی فیلم را میتوان تنها نقطه ضعف «بچه مردم» دانست چون ورود قهرمان قصه بعد از شهادت به بهشت کمی از باورپذیری فیلم میکاهد پس به کارگردان پیشنهاد میشود در اکران عمومی این سکانس را حذف کرده تا این عیب کوچک «بچه مردم» نیز پوشانده شود. همچنین تدوین مجدد برای اکران عمومی میتواند با کاهش زمان فیلم و حذف زیادهگوییها، بچه مردم را به اثری بهتر نزدیک میکند.
نگاه مناسب به اخلاقیات
«بچه مردم» محتوا و آموزههای اخلاقی کم ندارد. پرداختن به بچههای پرورشگاهی از جمله این آموزهها است که بدون اغراق و سانتیمانتالیسم به تماشاگر میگوید برای توجه به اخلاقیات کافی است تنها به پیرامون خود بهتر بنگریم. همچنین موضوع خانواده و اهمیت آن یکی از اتفاقات ویژه فیلم است. در این اثر سینمایی تأکید میشود که خانواده تحت هر شرایطی امنترین محل برای هر بچهای است.
نگاه به موضوع ایثار و شهادت نیز در این فیلم فرمی تازه دارد. شهید همیشه عزیز است اما این عزیز بودن را میتوان به اشکال مختلف نشان داد. در «بچه مردم» نوعی از شهادت را میبینیم که در سینمای ایران کمتر نمونه آن دیده شده است.
داوود کنشلو
انتهای پیام