سینمای مستند و جشنواره فیلم فجر همواره در ارتباطی پر فراز و نشیب بودند و برخی مواقع این سینما به صورت جدی مورد توجه برگزارکنندگان این رویداد بوده و در کنار آثار داستانی در سینمای رسانه ها به نمایش درآمده و همین اتفاق موجب بیشتر دیده شدن این سینما و فیلمهای حاضر در جشنواره شده اما امسال دورهای است که اگر توجه به سینمای مستند را در آن بسیار اندک بدانیم بیراه نیست.
متاسفانه فیلمهای مستند و کوتاه در ترافیک آثار متنوع داستانی امسال با کج سلیقگی سیاست گذاران فجر چهل و سوم امکان نمایش در خانه جشنواره را پیدا نکردند و طبیعتا توجه رسانهای به این آثار و فیلم های کوتاه نیز به تبع این اتفاق کمتر از همیشه خواهد بود چرا که نمایش این آثار تنها در خانه هنرمندان و به دور از فضای اصلی جشنواره که رسانه ها در آن مستقر هستند معطوف شده است.
مستند «شگرد» یکی از آثار جالب توجه در بین آثار مستند امسال است، فیلمی که سوژه متفاوتی دارد و در مسیر روایتش به مفهومی متفاوت و کمتر پرداخته شده در سینمای مستند میرسد. این مستند با وجود اینکه از محصولات مستقل به حساب نمیآید رویکردی مردمی دارد، قصه انسانی مستقل را روایت میکند که در مسیر پر فراز و نشیبی برای سامان بخشیدن به وضعیت جوانان یک منطقه، دوری از ناهنجاریها و بهزیستی مردم آن منطقه که نقطهای در کشور عزیزمان است تمام تلاش خود را به کار میبرد و تا حد زیادی بدون اینکه در دیالوگی مستقیم با مخاطبش قرار بگیرد و وجههای نصیحتگونه داشته باشد به اهدافش میرسد.
مستند سینمایی «شگرد» قهرمان و ضدقهرمانهایی را خلق میکند که پیروزیها و شکستهای شان و تنوع اتفاقات و دغدغههای شان میتواند قشر بزرگی از نوجوانان و جوانان مخاطبش را درگیر خود کرده و چون این ارتباط معمولا از سوی مخاطب با حداقل یکی از موقعیتها و کاراکترهای فیلم میتواند شکل بگیرد مسئولیت اثر در نتیجهگیری بیشتر میشود و خوشبختانه «شگرد» به مسیری میرود که حتی شکستخوردههای قصهاش هم در قامت ضدقهرمانهایی سینمایی انگیزههای بسیاری برای ادامه دادن و زندگی کردن و حرکت در مسیر اهداف مختلفشان دارند و فیلم میتواند از شکست به خلق مفاهیمی ارزشمند مثل پشتکار، اراده و هدفمند بودن زندگی برسد.
«شگرد» به کارگردانی جعفر صادقی با همت و پیگیریهای درست این کارگردان از سوژهای که دارد به اثری قابل قبول و دیدنی تبدیل شده که حتی در جذابیت روایتش با دنبال کردن زندگی حرفهای کاراکترها و مسابقات سرنوشتسازشان از طریق سمپاتی که ایجاد میکند به سینمای داستانی نیز نزدیک میشود و از آن دست آثاری است که هم مفهومی ارزشمند را به مخاطبش ارائه میدهد و هم اثری کمنقص و باکیفیت است که از سختکوشی و پیگیریهای مصرانه کارگردانش پدید آمده است، مستندی که معنا بخشیدن به زندگی را هم میتوان یکی از مفاهیم آن دانست.
ساخت اینگونه آثار برای الگوسازی، تشویق نسل جوان به ورزش، انگیزهبخشی و فاصله گرفتن از ناهنجاریها بسیار مفید است و حتی میتوان یکی از اصلیترین مخاطبان این فیلم را مسئولان کشور دانست که باید شخصیتهایی چون شخصیت اصلی این فیلم را در نقاط مختلف کشور عزیزمان کشف کنند و به حمایت از آنها بپردازند. از آنجا که شخصیتهای این فیلم در مسیری که در پیش دارند به اهدافی بلندمدت توجه دارند بسیاری از سرنوشتها مشخص نمیشود و فیلمساز در پایانبندی به توضیحی درباره آن اکتفا میکند که اگر صادقی با کوتاه کردن اثر (که در برخی مواقع ضرباهنگ فیلم هم دچار نوسانی بیمورد میشود) و دنبال کردن ادامه روند پیشروی این افراد به سمت اهدافشان به جای توضیحات نوشتاری تصاویری از موفقیتهای بعدی ارائه میداد قطعا «شگرد» اثری کاملتر بود.
امید است که مخاطبان پیگیر سینما در ایام برگزاری چهل و سومین جشنواره فیلم فجر بتوانند به تماشای «شگرد» این محصول درخشان مرکز مستند سوره که روایتگر ورزشکاران کوچک صادقی است که به جای سپری کردن روزگار در فضای مجازی و وقت تلف کردن در کوچه و خیابان، شبانه روز سختی میکشند، بنشینند چرا که تماشای فیلم زندگی جواد اندیشه که در روستای سیدآباد با تنها دارایی اش که یک نیسان است به کسب و کار روزانه و عادی خود مشغول است اما از چند سال قبل خروش میکند و تنهایی منبع کسب و کارش را میفروشد و باشگاه کشتی رایگانی را تاسیس میکند تا انگیزههای روانی جامعه افسرده شهر کوچک خود را که با معضل گسترده اعتیاد مواجه است، تقویت کند می تواند تلنگری بر یکایک مسئولان فرهنگی، ورزشی و اجتماعی باشد تا توجه ویژه تری به تأسیس باشگاه های ورزشی در مناطق محروم و توجه به ایجاد انگیزه و امید برای نوجوانان و جوانان داشته باشند.