شناسهٔ خبر: 70834061 - سرویس فرهنگی
منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

آیا از آرش کمانگیر در شاهنامه فردوسی نامی آمده است؟

فردوسی، آرش کمانگیر زمان خود / هویت ایرانی در تیر پرتاب شده از کمان آرش

آیا می توان گفت آرش کمانگیر که مرز ایران وتوران را با جانش تعیین کرد، فردوسی در زمانه خودش جان شیرینش را در طی ۳۰ سال، در کمان ادبیات فارسی قرار داد و شاهنامه را به سان تیری برآمده از سپهر فرهنگ ایرانیان که ریشه در هستی جاودانه داشت، به سوی هستی آدمیان و جهانیان پرتاب کرد، و آن جا را مرز هویت ایرانی قرار داد؟ 

صاحب‌خبر -

فروزان آصف نخعی: آرش، دماوند، کمان، تیر، و در نهایت ایران. پنج عنصر اصلی در اسطوره آرش کمانگیر هستند. اما ممکن است سوال شود که چرا مرگ آرش بعد از پرتاب تیر جزو پنج عنصر اصلی نیست؟ پاسخ آن است که رابطه ای بسیار دقیق میان ایران و جوانان آن برقرار است؛ حیات جوانان یعنی حیات ایران و برعکس. بنابراین مرگ در این وادی، بی معناست. رابط و میانجی میان حیات ایران و جوانی به نام آرش، هدف گیری دقیق او است برای حفظ و احیای تمدنی ایران زمین. پس اگر ایران بماند، ولی جسم آرش نباشد همواره نامش با کوه دماوند ماندگاری دارد. کوه دماوند آخرین قدمگاه کیهانی برای ورود به آسمان برای دست یابی به زندگی جاودانه است. زیرا هر گاه کوه دماوند را می بینیم، آرش بر قله آن ایستاده است و هر گاه به جامعه می رویم، گویی جوانان اعم از زن و مرد را در کنار یکدیگر، به عنوان آرش های کمانگیر نوین به تماشا می نشینیم. راستی چرا؟

زیرا آرش قادر شد تمدن ایرانی را حیات دوباره دهد. او یعنی همان جوانانی که اندیشه های بزرگشان قادر است مرزهای هویتی میان بیرون و درون را حفظ کرده و ابعاد عینی را در حوزه سرزمینی متبلور کند. در اصل آرش کمانگیر دغدغه ملتی است که نگران آینده، تماشاگر و پشتیبان نماینده اش است تا ببینند او چگونه این راه را طی می کند و اگر او نتوانست، دیگری مترصد آن است که این کمان و تیر را در هر حوزه ای از ساحت زندگی از جمله به ویژه علم و دانشگاه و سیاست برگیرد و به بازیابی هویت خود از منظر تمدن ایرانی اسلامی واقعی بپردازد. 

از این منظر در اسطوره آرش کمانگیر، آرش فرد نیست؛ مظهر هزاران سال زیست انسانی و گوهر وجودی ملتی است که همواره، دغدغه عدالت و آزادی داشته اند. ملتی که دانه گرفتن ارزنی از دهان مور را بی عدالتی می داند و برای مخالفش حاضر است بمیرد تا او با تمام وجود از آزادی بیان برخوردار باشد. چشم انداز چنین رهیافتی بس سترگ است. آدمیانی که در کوچه و بازار می بینیم، خود نماینده چنین فرهنگی و همچنین پرورش دهنده آن هستند. به همین سبب برای جوانش به اندازه احترام به پیر و همچنین برای سالمندش باید به اندازه جوانش اهمیت داد. زیرا هریک تا زنده اند، به نحوی در تدارک ایجاد مغناطیس هویتی ایرانیان در قلمرو وجودی خویش هستند. وجودی که در همه عرصه ها در حال اوج گیری و عروج است. فلسفه ای که هر زمان قادر است، بین زمین، زمان و آسمان، رنگین کمان راه میلیاردها انسان را به صورت فردی به طور خاص و جمعی به طور عام در گروه ها و فرهنگ های متفاوت در رنگین کمانی حیرت زا به تماشا و تفسیر بنشیند و در این میدان، کماندارها، با اهداف خود، دائم بخشی از هویت انسانی مان را در برابرمان ورق بزنند و کتاب تکامل را همواره گشوده نگاه بدارند. 

به همین روی  سزاست بدانیم حکیم طوس فردوسی این غول اسطوره سرای جهان، خود آرش کمانگیری دیگر است و اگر بر اسلوب تاویل رای دهیم، می توان گفت فردوسی خود با تدوین شاهنامه،آرش کمانگیر زمانه اش بوده است. آیا می توان گفت آرش کمانگیر که مرز ایران وتوران را با جانش تعیین کرد، فردوسی در زمانه خودش جان شیرینش را در طی ۳۰ سال، در کمان ادبیات فارسی قرار داد و شاهنامه را به سان تیری برآمده از سپهر فرهنگ ایرانیان که ریشه در هستی جاودانه داشت، به سوی هستی آدمیان و جهانیان پرتاب کرد، و آن جا را مرز هویت ایرانی قرار داد؟ 

*** 

با این همه تهیه کنندگان و محققان مطلب دیپ استوریز که آرمان حافظی، اشکان حافظی، مجید غلامی و مهراد بندانی هستند به طرح این سوال می پردازند که، «چرا از آرش کمانگیر، در شاهنامه فردوسی نام و نشانی نمی بینیم؟» این گزارش که از فایل تصویری آرش کمانگیر در یوتیوب اخذ شده، تلاش می کند به این سوال پاسخ لازم را بدهد. تدوین گر برنامه تاکید می کند «این سوال سالیان دراز است، ذهن پژوهشگران را به خودش مشغول کرده، و یکی از کتاب هایی که به این موضوع پرداخته کتابی است به نام "آرش کمانگیر" نوشته ساقی گازرانی و ترجمه سیما سلطانی.» از نظر گازرانی نبود نام آرش در شاهنامه دلایل مختلفی داشته است. یکی از دلایل این امر، می‌تواند این باشد که داستان آرش در دورانی شکل گرفته که هنوز شاهنامه به شکل امروزی آن وجود نداشته است. در این دوران، داستان‌های حماسی و اسطوره‌ای به صورت شفاهی نقل می‌شده‌اند و ممکن است که داستان آرش نیز یکی از این داستان‌ها بوده باشد. دلیل دیگری که گازرانی برای عدم حضور داستان آرش در شاهنامه مطرح می‌کند، این است که این داستان با ایدئولوژی شاهنامه سازگار نبوده است. در شاهنامه، قهرمانان معمولاً افرادی هستند که با شمشیر و زره به جنگ می‌روند و پیروز می‌شوند. اما داستان آرش، قهرمانی را معرفی می‌کند که با تیر خود، جان خود را فدا می‌کند. این امر با ایدئولوژی شاهنامه که بر شجاعت و قدرت جسمانی قهرمانان تأکید دارد، سازگار نبوده است.»

 کتاب آرش کمانگیر | ساقی گازرانی | سیما سلطانی | ادبیات | تاریخ و اسطوره |  نشرمرکز

حافظی در ادامه می گوید: «در دوران منوچهر پیشدادی بود که افراسیاب بخش مهمی از ایران را به کنترل خودش درآورد. قرار بر این شد که از سوی سپاه ایران، از سرزمین طبرستان تیری رها بشود. و هر جا به زمین فرود آمد، مرز ایران و توران همان جا تعیین شود. بنابراین آرش کمانگیر، جوان دلیر ایرانی به بلندای کوه دماوند رفت ، تمام توان خودش را در چله کمان می گذارد و جان برکف با تمام توان تیری را از کمان رها می کند، تیر به پرواز در می آید، این تیر به باور اسطوره ای از سوی ایزد باد همراهی می شد، و ۱۰ روز بعد در کنار رودخانه جیحون بردرختی نشست و مرز ایران و توران را آشکار کرد. آن جا را مرز ایران و توران قرار دادند و به این طریق مرزهای ایران گسترش پیدا کردو جنگ تمام شد. و آرش جان خودش را در راه ایران فدا کرد.؟

او در ادامه تاکید می کند که«آرش در فرهنگ و تاریخ ایرانی شخصیت بسیار محبوب و نمادی از وطن دوستی است. معمولا وقتی کسی جان خودش را برای حفظ مرزهای کشور از دست می دهد این فرد را با آرش کمانگیر مقایسه می کنند. »

این محقق حوزه اسطوره های ایران زمین با اشاره به این که «بدون شک داستان آرش کمانگیر از دوران کهن در ادبیات ایران وجود داشته » ادامه می دهد: «اما در طی ۱۰۰ سال اخیر که جنبش های سیاسی در ایران و خاورمیانه و حتی جهان گسترش یافته، زیاد اتفاق می افتاد، افراد مختلف با گرایش های سیاسی به سمت این داستان رفتند. تغییراتی در آن ایجاد کردند اما ابتدا باید ببینیم داستان آرش از کجا آمده است و مبداء آن کجاست؟»

مبداء اسطوره آرش کمانگیر 

حافظی می گوید: «نخستین منبعی که به ذهنمان می رسد بدون شک شاهنامه فردوسی است، چون اکثریت شخصیت های حماسی و حتی تاریخی در شاهنامه فردوسی وجود دارند. اما وقتی به شاهنامه رجوع می کنید در کمال تعجب می بینیم هیچ اثری از داستان آرش کمانگیر نیست. پس آرش کمانگیر برای اولین بار در کجا ظهور کرد؟ اولین باری که داستان آرش کمانگیر در جایی دیده شد، در نوشته های زرتشتی بود. آثار اوستایی اولین آثاری بودند که از شخصیتی به اسم آرش نام می برند.»

او می گوید: «آرش به عنوان یک شخصیت اسطوره ای، به حیات خودش ادامه می دهد، و برای مردم یک اسطوره قابل احترام است. تا این که به دوران پادشاهی اشکانیان می رسیم. اشکانیان طولانی ترین تاریخ حکومت در ایران را داشته اند. و نزدیک به ۵۰۰ سال حاکمان بلامنازع ایران بوده اند. اشکانیان هم مانند بسیاری از حکومت های دیگر در طول تاریخ تبلیغات خاص خودشان را در باره حاکمیت شان به عمل می آوردند.»

اشکانیان و آرش کمانگیر 

حافظی در ادامه تبدیل اسطوره آرش را به نسل سلسله اشکانیان نسبت می دهد به این معنا که اشکانیان برای نخستین بار به اسطوره لباس جسمانیت بخشیده و به ابزار کسب مشروعیت برای خاندان سلطنت تبدیل شد. حافظی می گوید: «شخصیت آرش تا قبل از روی کار آمدن اشکانیان، یک شخصیت غیر واقعی بوده و تنها در نوشته های اوستایی وجود داشت. اما اشکانیان این شخصیت را مصادره کرده و نسل خاندان سلطنتی شان را به آرش نسبت دادند.» 

او سپس به تنها شعر فردوسی در باره آرش اشاره می کند و می گوید: «فردوسی در شاهنامه خیلی کم به اشکانیان می پردازد و اعتقاد دارد اطلاعات زیادی در باره آن ها در دست نیست. تنها در بخشی این گونه می نویسد: 

بزرگان که از تخم آرش بدند 

دلیر و سبکبال و سرکش بدند»

این محقق حوزه اسطوره در ادامه می گوید: « حتی اگر به سکه های اشکانی دقت کرده باشید، معمولا پادشاهان اشکانی با کمانی در دست به تصویر کشیده شده اند. که همه این ها نشان می داد اشکانیان دوست داشتند نسل خودشان را به شخصیت آرش کمانگیر نسبت بدهند.

سقوط اشکانیان و سرنوشت آرش کمانگیر در سلسله ساسانیان 

حافظی سپس به سقوط اشکانیان و قدرت گیری ساسانیان و سرنوشت آرش کمانگیر اشاره می کند و می گوید: « پس از سقوط اشکانیان، سلسله ساسانیان قدرت گرفتند. ساسانیان به شدت با میراث اشکانیان مخالف بودند. و تلاش خود را کردند تا فرهنگ و حتی آثار هنری دوره اشکانی، بر روی مردم ایران اثرگذار نباشد. در این میان شخصیت آرش کمانگیر به حاشیه رانده شد. زیرا آرش یادآور سلسله اشکانیان بود و این موضوع باعث خشم ساسانیان می شد. بعد هم هر کسی تعبیر خودش را از آرش را مطرح می کند. روندی که از دوران باستان تا به امروز ادامه داشته است.»

به عبارت دیگر آیا می توان گفت این روحیه که هر سلسله روی کارآمده، با نگاه حذفی همه آثار سلسله های قبلی خود را نفی می کرده، و در ایران حذف رقیب ابعاد و ریشه تاریخی کهن دارد؟
 

Stream برای ماه تیر: آرش کمانگیر با صدای سیاوش کسرایی - Arash kamangir -  Siavash Kasraie by eArmin | Listen online for free on SoundCloud سیاوش کسرایی 

 اطلاعات ضد و نقیض در باره آرش کمانگیر در دوره فردوسی

این محقق حوزه اسطوره در ادامه می گوید: « فردوسی بعد از  اسلام شروع به نگارش شاهنامه کرد. این زمان دوره ای است که اطلاعات در باره آرش بسیار ضد و نقیض و حتی محدود است. فردوسی شاهنامه را بر اساس متون قدیمی و کهن ایرانی سرود. بعضی از این منابع به دلیل گذر زمان دچار تغییر زیاد شدند. بعضی نیز بسیار ناقص بودند. شاهنامه بیشتر به سرگذشت پادشاهان و سلسله های ایرانی می پردازد. آرش کمانگیر هرچند قهرمان بزرگی است، اما در قالب یک شخصیت شاهانه یا مرتبط با دربار قرار نمی گرفت، فردوسی تلاش کرده بود با روایت داستان هایی که مستقیما به پادشاهان ایران مربوط می شود، یک اثر حماسی خلق کند.» 

حافظی در ادامه می گوید: «زمانی که اسلام وارد ایران شد، برخی از شخصیت ها و اسطوره های کهن ایرانی، کمرنگ شدند، گفته می شود که آرش کمانگیر هم جزو این شخصیت ها بوده که در جریان تغییرات فرهنگی قرار گرفت. چیزی که در سال های بعد باعث شد در شاهنامه فردوسی هم اثری از این شخصیت مشاهده نکنیم. هرچند در سال های بعد مشاهده می کنیم که آرش کمانگیر ظهور می کند، این بار برخی از ورژن های داستان، با یکدیگر متفاوت هستند. ولی شخصیت آرش آن جایگاه اصلی خودش را پیدا کرده است. به ویژه در دوران مدرن بیشتر از هر زمان دیگری به شخصیت آرش کمانگیر پرداخته شده است. برای مثال سیاوش کسرایی در شعر بلند خودش به نام آرش کمانگیر، به بازآفرینی این اسطوره پرداخت و آن را نمادی از ایثار و ملی گرایی دانست.» 

او به دیگر آثار مدرن در باره آرش کمانگیر می پردازد و می گوید: «آثار مدرن دیگری در حوزه ادبیات نمایشی و داستان های کوتاه وجود دارند که این ها نیز اهمیت آرش را دوباره مطرح کرده اند. نبود داستان آرش کمانگیر در شاهنامه فردوسی دلایل مختلفی دارد؛ برای مثال محدودیت منابع در زمان فردوسی یک از دلایل به شمار می رود. یک دلیل اصلی اش هم می تواند تغییرات فرهنگی و مذهبی در دوران ساسانیان و سپس ظهور اسلام باشد. با این همه این اسطوره جاودانه همچنان در قلب ادبیات ایران زنده است و در طول قرن ها الهام بخش نسل های مختلف بوده است.»

دیگر منابعی که تاکید می کنند نام آرش کمانگیر در شاهنامه آمده است

اما در منابع دیگر، تاکید شده که «فردوسی آرش کمانگیر را نادیده نگرفته و چندین بار از او به نیکی یاد کرده است.» در سایت «خردگان» که در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران زمین به تولید محتوا می پردازد آمده است: «ماجرای آرش و تیراندازی او آن گونه که ثعالبی، ابوریحان بیرونی و گردیزی گفته اند در شاهنامه فردوسی نیامده، اما در ابیاتی از نامداری آرش و تیر آرش و حتی ماجرای آرش را یاد کرده است که نشان از آن دارد که حکیم توس با ماجرای آرش به خوبی آشنایی داشته است.»

در اینجا برخی از این اشارات فردوسی به آرش را می‌آوریم:

در گفتار اندر رزم ارجاسپ با گشتاسپ:

از آن  زخمِ  آن  پَهلَوِ  آتشی
که سامیش گرزست و تیر آرشی

(شاهنامه، خالقی مطلق، ۱۳۹۳: ج ۵، ص ۱۲۹).

در ماجرای خسرو پرویز و بهرام که به شاه زمان آرش اشاره می‌کند:

که بُد شاه هنگام آرش؟ بگوی!
سرآید مگر بر من این گفتگوی!

چُنین گفت بهرام کانگاه شاه
منوچهر بُد با کاه و سپاه!

(همان: ج ۸، ص ۳۳).

یا در پاسخ خسرو به شیرویه که به مسافت طولانی پرتاب تیر آرش اشاره دارد:

چو آرش که بردی به فرسنگ تیر
چو پیروزگر قارن شیرگیر!

(همان: ص ۳۵۰).

 آن گونه که محققان دیپ استوریز از کتاب ساقی گازرانی در باره آرش کمانگیر نقل و تاکید می کنند که فردوسی از آرش کمانگیر آن گونه که باید نامی نبرده، حداقل در موارد ذکر شده در سایت خردگان، نظریه مذکور را ابطال می کند. اما نباید از یاد برد که حتی اگر فردوسی آن گونه که باید از آرش کمانگیر همانند رستم دستان سخن به میان نیاورده ولی باید گفت از منظر اندیشه ملی و تفکر ایرانی خود یک آرش کمانگیر دیگری است که راه انسانیت، جوانمردی و شجاعت و میهن دوستی را در ابعاد و قالب زبان شعر احیاء کرده و به نوعی ایران را زنده می کند.  

بیشتر بخوانید:
هوش مصنوعی ایران ۲۵۰۰ سال پیش را بازسازی کرد /فیلم
حکمرانی هخامنشیان و ساسانیان؛ مغزها از کدام فرار می کردند و به کدام پناه می بردند؟/ هنر یونانی و رومی در تخت جمشید و مهاجرت مذهبی در ساسانیان
فارسی هخامنشیان، فارسی میانه و فارسی مدرن / دشمنی استعمار انگلیس با زبان فارسی / جهان شهر فارسی زبان چگونه شکل گرفت؟

۲۱۶۲۱۶

کتاب آرش کمانگیر | ساقی گازرانی | سیما سلطانی | ادبیات | تاریخ و اسطوره |  نشرمرکز Stream برای ماه تیر: آرش کمانگیر با صدای سیاوش کسرایی - Arash kamangir -  Siavash Kasraie by eArmin | Listen online for free on SoundCloud