به گزارش ایکنا، دیدار این هفته اعضای کمیته شهدای قرآنی سازمان قرآن و عترت بسیج تهران اختصاص به خانواده شهید «مجید قاری» داشت. جوان 20 سالهای که در قامت یک ارتشی مبارز در جبهههای حق علیه باطل حضور یافت و 23 مهرماه سال 59 در منطقه سوسنگرد براثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
مجید اردیبهشتماهی بود و سال 39 در خانوادهای مذهبی و تحت لوای پدری متدین پرورش یافت و تربیت شد. از همان دوران کودکی به سبب آیند و روند پدر به مسجد، پای او نیز به محافل مذهبی و قرآنی باز شد و از آنجا که پدر خود از قاریان قرآن بود، تحت تعالیم پدر و با توجه به مشاهداتش نسبت به امر قرائت قرآن و فراگیری و سپس آموزش قرآن اهتمام ویژهای داشت.
آن زمان محمدتقی مروت؛ استاد فقید و حاذق تلاوت قرآن در محله بنیهاشم جنوبی و در مسجدی موسوم به «سیدسجاد» آموزش تجوید قرآن میداد و شهید مجید با وجود آنکه مسلط به قرائت و روخوانی قرآن بود اما عطش و میل بیش از حد او تا به آنجا پیش رفت که هر روز جمعه پس از برگزاری مراسم مذهبی که پدرش در حسینیه جاننثاران حسینی متولی آن بود، راهی تقریباً طولانی را برای شرکت در محفل استاد مروت طی میکرد.
آنچه از سنت شرکت در محفل و جلسات قرآنی شهید مجید قاری در این دیدار نقل میشود از زبان برادر کوچکترش؛ مسعود قاری است که اغلب با او برای شرکت در این مجالس همراه میشد.
دیری نمیپاید که شهید مجید با هوش سرشار و پشتکاری که دارد، خود محفلدار قرآنی میشود و با وجود سن و سال کم اما عهدهدار آموزش قرآن به همسن و سالها و هم محلهایها میشود که از جمله آنها پسرعمویی است که در این دیدار حضور دارد. عمده این فعالیتها و کنشگریهای قرآنی شهید مجید در زمانی اتفاق میافتد که به سبب سیطره فرهنگی رژیم طاغوت در لایههای گوناگون اجتماعی، کمتر خانوادهای را میتوان سراغ گرفت که نسبت به اینگونه فعالیتها از خود رغبتی نشان دهد و اساساً چنین برنامههایی در اولویت زندگی ایشان باشد.
در این اوضاع و احوال شهید مجید به جهت جوهره وجودی خالصی که در اختیار دارد و البته منش و وقاری که از پدر و مادر متدین خود به ارث برده و آن را از محضر پدر اکتساب کرده است، در کمتر مواردی بنا به گفته برادرش نوجوانی و جوانی همچون سایر همسن و سالان خود داشته و بیشتر در مسیر و امتداد خط آموزش و انس با قرآن گام برمیداشته است.
نمونهای از تلاوت شهیدمجید قاری
به همین دلیل است که آقای گلشن از دوستان همسن و سال و همکلاسی شهید در این مورد اعتقاد دارد که شهید مجید در سه برهه از زندگی خود یعنی کودکی و نوجوانی و جوانی همواره منش و اخلاق منحصر به خود را داشت و به شکل تیپیکال و عمومی به مانند همسالان خود روزگار نمیگذراند.
مردمداری پدر به واسطه گرداندن یک حسینیه از جمله خصایصی است که مجید آن را نیز به ارث برده بود، خصوصیتی که بنا به گفته آقای قدیمی یکی دیگر از دوستان شهید مجید نقش محوری و مرجع را در محلات بازی میکرد، یک حسینیه و یا یک تکیه صرفاً جایی نبود که در اقامه عزای معصومین(ع) رخ دهد، بلکه مکانی بود که در آن مردم محله اجتماع کرده و با طرح معضلات و مشکلات خود، تعاون و برادری صورت میگرفت و در نهایت مشکل حل و فصل میشد. پرورش در چنین محیطی است که شهید مجید را تبدیل به یک انسان قابل اعتماد و مرجع میکند تا جایی که در امر آموزش قرآن به هممحلهایهای خود سر از پا نمیشناخت.
رغبت و شیدایی زایدالوصف نسلی که مجید نیز به آن تعلق داشت آن هم به سبب مواجهه با قرائت قاریان شهیر جهان اسلام و انس بلافصل آنها با اصوات تلاوت ایشان به شکل مکرر موجب میشود که بنا به گفته پسرعموی شهید مجید، او سبک تلاوتی تلفیقی از سعید مسلم و مصطفی اسماعیل را برای خود برگزیند.
اما مشی و مرام بزرگوارانه شهید مجید صرفنظر از اینکه زنجیره پیوسته و موروثی قاری بودن قرآن را با عملکرد درخشان خود منقطع نمیکند تا به آنجا پیش میرود که او دمی از صله ارحام، دیدار با نزدیکان و اعضای فامیل غافل نشده و آن را به عنوان یک فرض در زندگی خود نصبالعین قرار دهد. او حتی آنجایی که پس از انقلاب کمیته انقلاب اسلامی تشکیل میشود، به جای آنکه اقدام به برخی فعالیتهای نظامی کند، در جوارد پدر خود به دنبال رفع مشکلات معیشتی مردم، تأمین حوائج مالی و اقتصادی آنها بوده است.
نکته دیگری که باید در مورد خانواده شهید مجید قاری و سایر شهدا به آن اشاره شود، بیریا و کمتوقع بودن آنهاست که با وجود آنکه میتوانند از حمایتهای دولتی که برای این خانوادهها در نظر گرفته شده است استفاده کنند، اما کوچکترین چشمداشتی به آن ندارند و از اموال حتی مشروع و آنچه که به آن مستحق هستند چشمداشتی ندارند و به آنچه در اختیار دارند راضیند که اغلب زندگی محقرانه و سادهای را نیز در پیش گرفتهاند که این نشان از پیوند میان مفهوم شهادت و آموزههای قرآن دارد.
انتهای پیام