شناسهٔ خبر: 70501961 - سرویس فرهنگی
منبع: ایبنا | لینک خبر

سیصدوشصت‌وچهارمین شب خاطره حوزه هنری برگزار شد؛

دروس آموزش خاصی را در «تبسم کلارا» طراحی کردیم

سیصدوشصت‌وچهارمین شب خاطره با حضور فاطمه خطیب مسئول طرح جهادی تبسم و آقای ملک، فعال در حوزه حمایت از کودکان رنج‌دیده جنگ در حوزه هنری برگزار شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیصدوشصت‌وچهارمین شب خاطره با حضور فاطمه خطیب مسئول طرح جهادی تبسم و آقای ملک، فعال در حوزه حمایت از کودکان رنج‌دیده جنگ در سالن سوره برگزار شد.

فاطمه خطیب در این شب خاطره اظهار کرد: اسفند سال ۱۳۹۱ برای اولین بار افتخار پیدا کردم تا به بهشتی‌ترین نقطه زمین یعنی جنوب کرمان بروم این منطقه شامل شهرستان‌های مختلفی چون رودبار جنوب، قلعه گنج و کهنوج است که در آن برهه ضعف آموزشی شدید داشت. در آن زمان به مدارس مختلف می‌رفتیم و با مدیران و معلمان مدارس برای حمایت از دانش‌آموزان صحبت می‌کردیم. به یاد دارم زمانیکه به یکی از مدارس شهرستان رودبار جنوب رفتیم از مسئولان مدرسه خواستم لیست دانش‌آموزان را در اختیار ما قرار دهد تا با ثبت‌نام در قلم‌چی و ارسال کتاب از آنها حمایت کنیم که مشاور مدرسه من را کنار کشید و گفت این بچه‌ها خنگ هستند، اذیت‌شان نکنید، بگذارید خوش باشند، آنها درس نخوانده‌اند و نمی‌خوانند. با تمام این حرفها ما کارمان را شروع کردیم و حمایت‌های خرد را در حد مشاوره تلفنی و ارسال کتاب تست داشتیم.

مسئول طرح جهادی تبسم ادامه داد: چهارماه بعد از این حمایت یک معجزه در جنوب کرمان اتفاق افتاد و یکی از دانش‌آموزان ما رتبه ۴۰۰ کنکور را به دست آورد. کتاب تست دو هفته مانده به کنکور به دست او رسیده بود و او توانسته بود در زمان محدود چنین رتبه‌ای را کسب کند. در سال ۱۳۹۳ تعداد دانش‌آموزانی که رتبه زیر ۱۰۰۰ کسب کردند به ۳ نفر رسید و در سال بعد ۵ نفر رتبه زیر ۱۰۰۰ داشتند. در سال ۱۳۹۶ دانش‌آموزان غوغایی کرده بودند به طوریکه به هر روستا که سرک می‌کشیدیم بچه‌های رتبه زیر ۱۰۰۰ موج می‌زدند. ما رتبه ۲۶ کنکور رشته تجربی، رتبه ۸۸ کنکور رشته تجربی و رتبه ۱ کنکور رشته علوم انسانی داشتیم.

وی افزود: اتفاقی که افتاد این بود که با شکستن سد توسط اولین دانش‌آموز حائز رتبه این باور در ذهن دانش‌آموزان شکل گرفت که دیگر هیچ‌کس حق نداشت به آنها بگوید که شما خنگ هستید و نمی‌فهمید.

خطیب پس از خواندن متنی که یکی از دانش‌آموزان نوشته بود تاکید کرد: بچه‌هایی که با مشکل توانسته بودند وارد دانشگاه شوند حالا اداره شهرشان را به دست گرفته بودند و معلم‌های شهرشان شده بودند و نمی‌گذاشتند نسل‌های بعدی‌شان محرومیتی که خودشان با آن مواجه بودند را درک کنند. وضعیت این شهر امروز به گونه‌ای است که اگر کسی به رودبار جنوب برود می‌بیند که شهر، شهر دیگری شده و بچه‌ها حتی چهره شهر را عوض کرده‌اند.

حمایت با دست بسته

مسئول طرح تبسم ادامه داد: سال ۱۳۹۴ از سال‌هایی بود که ما با بچه‌های «اتحادیه بین‌المللی امت واحده» همکاری می‌کردیم و من در آن زمان برای همایش «بازگشت» که با حضور فعالان حوزه فلسطین در لبنان برگزار شده بود، دعوت شده بودم. من در خلال همایش خودم که به تازگی عربی را یاد گرفته بودم، از هتل به اردوگاه پناهندگان شتیلا می‌رفتم. این اردوگاه، اردوگاهی است که آوارگان فلسطینی از سال‌های قبل و در سال‌های جدید آوارگان سوری در آنجا سکونت دارند. آنجا ساختمان‌های مخروبه‌ای دارد که اجازه ساخت و ترمیم آنها هم داده نمی‌شود و شرایط سخت زندگی و کودکانی که نسل جدید آوارگان بودند، آزاردهنده بود. آنها از آموزش درستی برخوردار نبودند چون اجازه تحصیل در مدارس لبنان را نداشتند و در اردوگاه باید به مدرسه‌ای که چندان ساختار درستی نداشت، می‌رفتند. بر همین اساس دنبال راهی برای حمایت آموزشی بودم و یکسری صحبت‌ها را با دوستانم انجام دادم و یکسری آمار و اطلاعات به طور خاص درباره وضعیت آموزشی و به طور عام درباره فقر در جهان جمع‌آوری کردم. آمار بسیار وحشتناک‌تر از آنچه فکر می‌کردیم، بود. ما کارمان را با دستان بسته و امکاناتی که فقط یک کانال تلگرامی بود آغاز کردیم و برایم آن موقع سوال بود که آیا امکان دسترسی به این بچه‌ها که آمارشان را در سایت یونیسف می‌بینیم، خواهیم داشت؟

وی بیان کرد: سال ۱۳۹۵ بود که طرحی به نام «تبسم» را برای حمایت از کودکان جنگ و کودکان غزه آغاز کردیم و رفته رفته تعدادی از اعضای خانواده تبسم افزایش پیدا کرد و کمی بعد توانستیم وارد فضای آفریقا و ساحل عاج شویم. ما در ساحل عاج با فردی ارتباط گرفتیم که «آدام» نام داشت. او ۱۵ کودکی که بخاطر فقر، امکان مدرسه رفتن نداشتند را به ما معرفی کرد و ما گفتیم آنها را حمایت خواهیم کرد.

خطیب یادآور شد: «آدام» در گفتگوهایی که با هم داشتیم تصویر پسر بچه ۹ ساله‌ای را برای من فرستاد که عصا به دست داشت و دچار یک بیماری شده بود. به من گفته شد که او برای حرکت روی زمین می‌خزد و نمی‌تواند راه برود. من از بیمارستانی در ساحل عاج وقت گرفتم. هزینه درمان او چیزی حدود یک میلیون بود و ما در کمتر از ۲۴ ساعت این مبلغ را تامین کردیم و هزینه عمل ارسال شد و زمان درمان مشخص شد. اینجا همان جایی بود که از قبل فکر می‌کردم و مدام از خود می‌پرسیدم که آیا امکان رسیدن به انتهای فقر و دسترسی به بچه‌هایی که درگیر با این شرایط هستند فراهم می‌شود؟ اینجا همانجا بود. مدتی بعد «آدام» تماس گرفت و گفت که دو روز مانده به عمل، کودک مورد نظر از دنیا رفت.

بخش دیگر صحبت‌های فاطمه خطیب به راه‌اندازی مدرسه‌ای برای آوارگان میانمار اختصاص داشت. وی در ادامه به جمع‌آوری مبلغ حمایتی ۳۰۰ میلیون تومانی و مراجعه به وزارت خارجه با هدف همکاری برای اعزام به بنگلادش و کمک به آوارگان میانمار اشاره کرد و سپس به برخورد تند مسئول حاضر در وزارت امور خارجه پرداخت.

چاه حسین

وی همچنین در اشاره به دیگر فعالیت‌های خیریه بین‌المللی انفاق به روستایی در ساحل عاج اشاره کرد که آب آشامیدنی بومیان آن از گودال آب تامین می‌شد و در فصول خشک، مردم این منطقه را با بی‌آب مواجه کرده بود.

خطیب انتشار فراخوان این خیریه در ۶ محرم سال ۱۳۹۹ و پرداخت هزینه حفر چاه در روز تاسوعای حسینی به نیت حضرت عباس (ع) را مطرح کرد و افزود: این چاه دارای تابلویی است که به عموم افراد یادآوری می‌کند که این چاه «چاه حسین» نام دارد و امام حسین (ع) چگونه به شهادت رسیده است.

در بخش دیگر این «شب خاطره» آقای ملک، فعال در حوزه حمایت از کودکان رنج‌دیده جنگ، از فقر و نابرابری در دنیا و طرح تبسم سخن گفت.

وی اظهار کرد: ما به واسطه رابطان با مناطق مختلف در ارتباط بودیم و با بخش‌هایی آشنا شدیم که از مناطق محروم ایران هم ضعیف‌تر هستند بنابراین باید کار کوتاه مدت و اثرگذار مقطعی که در درازمدت بتواند ما را به نتیجه برساند، را شروع می‌کردیم. بر همین اساس بعد از همفکری، تیم ما ایده مسابقات را مطرح کرد. شروع مسابقات اینگونه بود که می‌توانستیم در کشورهایی که با آنها در ارتباط بودیم یک یا دو مسابقه در سال را برگزار کنیم تا هم بچه‌ها چندساعتی در مسابقه شرکت کنند و چیزی بیاموزند و هم استعدادهای خاص را که دیده نمی‌شدند، شناسایی کنیم و بتوانیم برایشان کار آموزشی بلندمدت تعریف کنیم یا حداقل آنها را تحت چتر حمایتی داشته باشیم.

وی عنوان کرد: ما برای مسابقه نیاز به درک از وضعیت آموزشی آن کشورها داشتیم بنابراین کتاب‌های آموزشی و دروس اصلی مثل ریاضی و علوم و مطالعات دینی کشورهای مختلف را خواندیم و سپس متوجه شدیم برخی از موارد آموزشی در رده‌های سنی یکسان هستند و این شد که دور اول مسابقات تبسم با یکسری سوال ریاضی برگزار شد. در ارزیابی دیدیم دانش‌آموزان سرآمد و خوبی وجود دارند که بخاطر فقر آموزشی که در نظام آموزشی است، دیده نمی‌شوند و همین باعث شد تا به ایده بلندمدت‌تری فکر کنیم.

الگویتان در زندگی کیست؟

وی در ادامه سخنانش به محدودیت‌هایی مثل گران بودن چاپ برگه‌های مسابقه یا عدم آشنایی شرکت‌کنندگان با سوالات تستی اشاره کرد.

ملک در بخش دیگری از سخنانش به طرح سوالات اجتماعی و پرسش‌هایی چون الگوی شما در زندگی کیست؟ و چه آرزوهایی دارید؟ پرداخت و تاکید کرد: این پرسش‌ها باعث می‌شد تا ما بتوانیم به نظام ارزشی و نظام مسائل دانش‌آموزان کشورهای مختلف پی ببریم و متوجه شویم چطور می‌توانیم زمینه آموزش بهتر را فراهم آوریم. نکته جالب این است که دانش‌آموزان کشورهای اسلامی در پاسخ به سوال معرفی الگوی خود می‌گفتند که الگویشان پیامبر اسلام (ص) است و برای آن آیه قرآن را می‌آوردند. در این مسابقه متوجه شدیم که دانش‌آموزانی که درگیر فقر شدید هستند در پاسخ به سوال آرزوها، عموماً جوابی نداشتند اما در کشوری چون کشور چاد در مرکز آفریقا، بیشتر بچه‌ها داشتن مدرسه را به عنوان آرزویشان در نقاشی‌ها نشان دادند.

وی در ادامه به شخصی به نام «ابراهیم» اشاره کرد که در حاشیه شهر چاد آلونکی برای تدریس ساخته و دانش‌آموزانش آرزوی داشتن مدرسه را دارند. آقای ملک همچنین به انتشار فراخوان برای تاسیس مدرسه در چاد که بعدها مدرسه ابراهیم نام گرفته را بازگو کرد.

حمایت از ۱۸ دانش‌آموز فلسطینی

این فعال در حوزه حمایت از کودکان رنج‌دیده جنگ عنوان کرد: سال ۱۳۹۵ برنامه‌ای در «اتحادیه بین‌المللی امت واحده» داشتیم که «هم‌قصه» نام داشت و با هدف روایت قصه‌هایی که ریشه، مدخل و مخرج یکسانی دارند، برگزار می‌شد. میهمانانی از کشورهای اسلامی برای این برنامه دعوت شده بودند و هرکدام قصه‌های خود را بازگو می‌کردند. میهمانی از فلسطین داشتیم به نام «خالد» و «ابوصهیب» که فعالیت رسانه‌ای، کار جهادی و کار آموزشی انجام می‌دادند. با «خالد» که درباره دغدغه مشترکمان صحبت می‌کردیم، مسئله آموزش و مدرسه تبسم مطرح شد و او اشاره کرد که چقدر فضای آموزشی در فلسطین ضعیف است و چقدر جای مجموعه‌ای که کار آموزشی کند، خالی است. از آنجا که همیشه ایده فلسطین را زنده نگه می‌داشتیم با شروع طرح تبسم ۱۸ دانش‌آموز فلسطینی را مورد حمایت قرار دادیم و بعدها با گسترش طرح، ما هم مدام پیش رفتیم و به فلسطین هم نظر و توجه می‌کردیم تا اینکه همه چیز به اکتبر ۲۰۲۳ و طوفان الاقصی و حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه منتهی شد. با تعطیلی مدارس و بسته شدن مغازه‌ها در درون ما حسرتی شعله می‌کشید که ای کاش می‌توانستیم کار آموزشی انجام دهیم. ما با همفکری نهایتاً به این ایده رسیدیم که کارگاه آموزشی در غزه برگزار کنیم.

در بخش پایانی سیصدوشصت‌وچهارمین «شب خاطره»، کتاب «تبسم کلارا» نوشته نرگس سادات مظلومی رونمایی شد. در این شب خاطره امیر حقیقت به اجرای دو قطعه موسیقی پرداخت.