شناسهٔ خبر: 70355203 - سرویس فرهنگی
منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

روایت اهالی از قتل لیلا کوچولو

اختلافات خانوادگی این بار جان دختری ۹ ساله‌ را در روستای پری‌بخش‌زند ملایر استان همدان‌گرفت. بر اساس اعلام فرمانده انتظامی ملایر، قاتل‌که برادر بزرگتر مقتول است، سه روز پس از ارتکاب جنایت دستگیر شد و به قتل او اعتراف‌کرد.

صاحب‌خبر -
 
حالا اهالی روستا در گفت‌و‌گو با جام‌جم جزئیاتی تازه‌ اما متفاوت از این جنایت هولناک را تشریح کردند. این در حالی است که انگیزه مرد میانسال از قتل خواهر ناتنی‌اش هنوز نامشخص است.سهم لیلای‌ کوچک از زندگی فقط ۹ بهار بود و خورشید زندگی‌اش خیلی زود غروب‌ کرد. یکی از بستگان مقتول در گفت‌وگو با جام‌جم در مورد این جنایت ‌گفت:«هنوز باورم نمی‌شود اکبر مرتکب قتل شده باشد، اما به آن اعتراف کرده است. پدر اکبر دو همسر داشت ‌که همسر اول و یکی از دخترانش در سال ۱۳۸۹ توسط یکی از همسایگانش به دلیلی‌که هرگز مشخص نشد، به قتل رسیدند و پس از آن پدر اکبر دوباره ازدواج‌کرد که لیلا حاصل ازدواج دوم اوست. پدر ۷۰ ساله اکبر مردی زحمتکش و حلال‌خور است. او از همسر اولش دو پسر و پنج دختر دارد و از همسر دومش یک دختر یعنی همان لیلا. اکبر مدتی به دلیل استفاده از لنزهای غیراستاندارد که آن هم به توصیه بیمارستان بود، بینایی‌اش را تا حد زیادی از دست داده بود و پدرش هم نسبت به درمان او بی‌تفاوت بود. در کل رابطه خوبی با اکبر نداشت. شب قبل از جنایت، پدر اکبر همراه همسرش قرار بود به مکه بروند و فامیل را برای حلالیت جمع ‌کرده بود. گویا در آن جمع بحثی مطرح‌ کرده بود که باعث ناراحتی اکبر شده و او گفته بود نمی‌گذارم به مکه بروی. فردای آن روز، برای این‌که مانع سفر پدر به مکه شود، یکی از فامیل‌های اکبر به در خانه لیلا رفت و او را همراه خودش ‌آورد تا چند روزی از او در جایی نگهداری کند و دوباره به خانه‌اش بازگرداند. مشخص نیست دقیقا چه اتفاقی رخ داده و‌ انگار لیلا قصد فرار داشته ‌که اکبر یا فامیلش دخترک را دنبال می‌کنند. گویا سر لیلا به جدول اصابت‌ می‌کند و جان می‌سپرد. بعد هم جسد بی‌جان لیلا را در کاهدان پنهان‌ می‌کند. یک روز پس از قتل و با اطلاع برادر کوچکتر اکبر از این جنایت به تصور این‌که به برادرش کمک ‌کند، جسد را از کاهدان خارج و در باغ دفن‌ کردند. دو ساعت پس از جنایت، مادر لیلا به مدرسه دخترش رفت‌ تا سفرشان را به مدرسه اطلاع دهد که مسئولان مدرسه به او گفتند دخترش اصلا به مدرسه نیامده است. پس از آن پلیس وارد عمل شد و با این‌که ابتدا به اکبر ظنین نشدند، اما در ادامه با مشکوک شدن به او در نهایت دستگیرش کردند. اکبر با این‌که‌ گفته قتل لیلا کار خودش بوده، اما هرگز ندیدم روی لیلا دست بلند کرده یا با او بداخلاقی‌ کند. هنوز جزئیات دقیق این حادثه مشخص نیست و پلیس در حال تحقیق‌است.»
یکی از اهالی روستا هم به ما گفت که پدر اکبر رفتار متفاوتی با فرزندان همسر اول و همسر دومش داشت و به لیلا توجه بیشتری داشت و همین باعث شد تا تخم کینه در دل فرزندان همسر اول او به خصوص اکبر کاشته شود. او در ادامه در مورد نحوه وقوع جنایت و پنهان کردن آن‌گفت: «صبح روز جنایت ‌که لیلا می‌خواست به مدرسه برود، جلوی در خانه ایستاد. ظاهرا اکبر به لیلا گفت که چون چشمانم نمی‌بیند دستم را بگیر. بچه هم دستش را گرفت و اکبر او را به حیاط خانه برد. آنجا لیلا را خفه ‌می‌کند و به چاه می‌اندازد. برادر کوچکترش در مخفی کردن جسد به اکبر کمک‌ کرد. با مطلع شدن پلیس از مفقودی لیلا، پلیس به افراد خانواده و زخم‌های دست اکبر به او مظنون شدند. پلیس ظاهرا برای بازکردن مچ اکبر به او گفته بود برادرکوچک‌تر‌ گفته که اکبر چطور لیلا را کشته است. همین‌کافی بود تا اکبر هم به جنایت خود اعتراف‌کند. اکبر قصد قتل لیلا را نداشت و از روی حرص و عصبانیت و جنون دست به قتل لیلا زد.»
احمد ساکی، فرمانده انتظامی ملایر در تشریح این پرونده گفت: «صبح روز ۱۹ آذر در پی اعلام خبر مفقودی لیلا دختربچه ۹ ساله یکی از روستاهای شهرستان ملایر، بررسی موضوع به صورت ویژه در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی این شهرستان قرار گرفت. پس از چهار روز تلاش شبانه‌روزی بی‌وقفه و جست‌وجوی کلیه محل‌ها و اماکن مشکوک و انجام اقدامات تخصصی و شیوه و شگردهای خاص پلیسی سرانجام جسد این دختربچه بچه ۹ ساله که در باغات اطراف روستا دفن شده بود شناسایی، کشف و تحویل پزشکی قانونی شد. در این رابطه دو نفر از اعضای خانواده مقتول به عنوان مظنون دستگیر شدند که در بازجویی‌های تخصصی و در مواجهه با مدارک و مستندات یکی از آنها صراحتا به قتل خواهرش با هم‌دستی دیگر عضو خانواده اعتراف کرد.»