شناسهٔ خبر: 70342957 - سرویس علمی-فناوری
منبع: جماران | لینک خبر

افشاگری نادال از روزهای سخت بیماری

برنده ۲۲ گرنداسلم توضیح داد که وقتی به بیماری نادری به نام سندرم مولر ویس مبتلا شد، چه احساسی داشت.

صاحب‌خبر -

ورزشی جماران، رافائل نادال، تنیسور پیشین اسپانیایی که 22 بار قهرمان گرنداسلم شده است، توضیح داد که وقتی به بیماری نادری به نام سندرم مولر ویس مبتلا شد، چه احساسی داشت. این بیماری دژنراتیو است و اغلب شامل تغییر شکل یکی از استخوان‌های قسمت میانی پا می‌شود.

رافائل نادال گفت: من در 17 سالگی مصدوم شدم و به من گفتند که احتمالاٌ دیگر هرگز تنیس حرفه‌ای بازی نخواهم کرد. فهمیدم که همه چیز می‌تواند در یک لحظه تمام شود. این فقط یک ترک کوچک در پا نیست، بلکه یک بیماری است. سندرم مولر ویس؟! این اصلا به چه معناست؟ از بزرگترین لذت تا بیدار شدن صبح روز بعد و ناتوانی در راه رفتن. روزهای زیادی را در خانه گذراندم و گریه کردم اما این درس بزرگی در فروتنی بود و من خوش‌شانس بودم؛ پدری دارم که همیشه مثبت‌اندیش بوده است. او گفت: ما راهی پیدا خواهیم کرد و اگر آن را پیدا نکنیم، پس چیزهای دیگری در زندگی به جز تنیس وجود دارند. با شنیدن این کلمات، آن موقع به سختی می‌توانستم آنها را هضم کنم اما خدا را شکر بعد از رنج، عمل، توانبخشی و اشک‌های فراوان، راه‌حلی پیدا شد و در تمام این سال‌ها توانستم بر آن غلبه کنم.

نادال همچنین گفت که  تونی نادال، مربی و عمویش او را به یک کمال‌گرا تبدیل کرده است. این تنیسور پیشین اسپانیایی خاطرنشان کرد: وقتی جوان بودم، درسی یاد گرفتم که هنوز هم در ذهنم مانده است. دقیقاً نمی‌دانم چند ساله بودم اما به 12 سالگی فکر می‌کنم. در آن سن عاشق ماهیگیری بودم. من عاشق دریا هستم، چون اهل مایورکا هستم و دریا بخشی از زندگی‌ام است. احساسی که وقتی کنار دریا هستید، با خانواده و دوستان روی صخره‌ها می‌نشینید یا روی قایق هستید، آرامشی که احساس می‌کنید، چیز خاصی است. یک روز به ماهیگیری رفتم که در عین حال می‌توانستم به تمرین بروم. روز بعد مسابقه‌ام را باختم. به یاد دارم که در راه خانه در ماشین گریه کردم و عمویم که در آن سن کم روی من تأثیر زیادی داشت و باعث شد من تنیس را دوست داشته باشم، گفت: «اشکالی نداره، فقط یک مسابقه تنیس است. آیا می خواهی برنده شوی؟ اگر می‌خواهی برنده شوی، ابتدا کاری را که باید، انجام بده!» این یک درس بسیار مهم برای من بود. اگر مردم مرا یک کمال‌گرا می‌بینند به خاطر همان صدای درونی است که در ماشین در راه خانه مرا صدا زد. این صدا هرگز مرا ترک نکرده است. هر روزی می‌توانم از دریا دیدن کنم اما امروز و فردا ... باید تمرین کنم.

 

اخبار مرتبط

انتهای پیام