به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آمریکای لاتین یکی از نقاط راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود. این منطقه بهدلیل قرابتهای فرهنگی، تاریخی و سیاسی با ایران میتواند در گسترش روابط دوجانبه نقش مهمی ایفا کند. یکی از دلایل این قرابت، تشابهات فرهنگی میان ایران و برخی کشورهای آمریکای لاتین است که بهویژه در زمینههای مذهبی و عدالتخواهی مشهود است. مردم بسیاری از کشورهای این منطقه، همچون ایران، تجربیات مشابهی از مبارزه با استعمار، استکبار و سلطهگری داشتهاند و بهطور طبیعی درک و همبستگی عمیقی با اهداف جمهوری اسلامی ایران در عرصه جهانی دارند. این اشتراکات میتواند بهعنوان زمینهای برای تقویت روابط فرهنگی و سیاسی میان دو طرف عمل کند.
از سوی دیگر، سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی ایران در زمینه مقابله با سلطهگری قدرتهای بزرگ و حمایت از عدالت اجتماعی، همراستا با جنبشهای اجتماعی و سیاسی در آمریکای لاتین است. بسیاری از کشورها در این منطقه همچون ونزوئلا، کوبا، بولیوی و نیکاراگوئه، بهدنبال استقلال از سلطه ایالات متحده و سایر قدرتهای غربی هستند. ایران بهعنوان کشوری که تاریخچهای از مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی دارد، میتواند بهعنوان الگویی برای کشورهای آمریکای لاتین عمل کند و به اشتراکگذاری تجربیات و همکاریهای سیاسی و اقتصادی با این کشورها بپردازد.
بنابراین زمینههای فرهنگی می تواند منجر به تقویت روابط تجاری و اقتصادی این دو منطقه حساس جهان شود. جمهوری اسلامی ایران میتواند با بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی در این منطقه و استفاده از روابط سیاسی مثبت، زمینههای همکاری در زمینههای مختلف اقتصادی، فناوری، انرژی و کشاورزی را با کشورهای آمریکای لاتین تقویت کند. این همکاریها میتواند بهویژه در مقابله با تحریمهای اقتصادی غرب و تنوعبخشی به مسیرهای تجاری ایران مؤثر باشد. در مجموع، سیاستگذاری صحیح و بهرهبرداری از این روابط میتواند به گسترش نفوذ ایران در این منطقه و تقویت موقعیت بینالمللی آن منجر شود.
علیرضا میرجلیلی، وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بزریل در گفتوگو با تسنیم ضمن اشاره به اشتراکات فرهنگی ایران با آمریکای لاتین، به گزارشی از تاریخچه این منطقه پرداخت.
وی معتقد است که عدالتمحوری و مبارزه با ظلم، از مهمترین اشتراکات فرهنگی میان ایران و کشورهای آمریکای لاتین است. روحیه استکبارستیزی و مبارزه با امپریالیسم در آمریکای لاتین ریشه در تاریخ این منطقه دارد؛ جایی که مردم آن دو دوره طولانی از سلطهطلبی قدرتهای خارجی را تجربه کردهاند.
سیطرهی اروپاییها بر کشورهای آمریکای لاتین
وی افزود: نخستین دوره، در سال 1492 پس از پایان جنگهای صلیبی آغاز شد، زمانی که کریستف کلمب قاره آمریکا را کشف کرد. در پی آن، کشورهای اروپایی بهویژه اسپانیا و پرتغال، بخشهای عمدهای از آمریکای لاتین را به تصرف خود درآوردند. اسپانیاییها بیشتر بر آمریکای جنوبی متمرکز بودند و پرتغالیها بر برزیل سلطه یافتند. سایر کشورهای اروپایی مانند انگلستان، فرانسه و هلند نیز بخشهایی از این منطقه را اشغال کردند. برای مثال، مناطقی از آمریکای مرکزی و کارائیب، نظیر گویان یا گایانا، هنوز تحت نفوذ قدرتهایی چون انگلستان و فرانسه قرار دارند.
استقلال تدریجی کشورهای آمریکای لاتین
میرجلیلی دومین دوره از سلطهطلبی قدرتهای خارجی بر آمریکای لاتین را مقارن با ورود آمریکاییها و تلاش برای گسترش نفوذشان در این منطقه دانست و گفت: کشورهای آمریکای لاتین، نظیر کوبا، ونزوئلا، بولیوی، برزیل، اکوادور و کلمبیا، همواره با این سلطه مقابله کردهاند. یکی از برجستهترین تلاشها برای استقلال این کشورها، انقلابهای ضد استعماری به رهبری سیمون بولیوار بود که حدود 150 سال پیش شکل گرفت و به استقلال تدریجی کشورهای آمریکای لاتین انجامید.
ریشه رویکرد عدالتخواهانه و ظلمستیزانه مردم آمریکای لاتین
وی درباره علت روحیهی ظلمستیزی در بین مردم کشورهای آمریکای لاتین را وجود همین پیشینههای تاریخی دانست و گفت: این پیشینههای تاریخی در تصرف سرزمینشان باعث شده تا مردم آمریکای لاتین که صاحبان اصلی این سرزمینها بودند، نسبت به بیعدالتی و سلطهطلبی قدرتهای خارجی حساس باشند. در واقع، غارت منابع طبیعی و ظلم اربابان اروپایی و سپس آمریکایی، مردم این منطقه را به عدالتخواهی و تلاش برای مدیریت مستقل سرزمینهای خود سوق داده است. این روحیه عدالتطلبی و استقلالخواهی، در ذات مردم آمریکای لاتین ریشه دوانده و بهعنوان یکی از نقاط مشترک فرهنگی میان آنها و ملت ایران محسوب میشود. با ورود استعمارگران اروپایی که عمدتاً بهدنبال غارت منابع و جستجوی طلا بودند، حقوق آنان پایمال شد و همین مسئله نارضایتی عمیقی در میان مردم منطقه به وجود آورده است.
استقبال مردم آمریکای لاتین از اقدامات فرهنگی
وی با تصریح بر اینکه در آمریکای لاتین، مسئلهی فرهنگ تعریفی متفاوت و گستردهتر دارد که اغلب با موضوعات سیاسی، اجتماعی و حتی دینی درهمتنیده است، گفت: این ویژگی موجب شده تا هرگونه تعامل فرهنگی با این منطقه، نیازمند شناخت عمیق از تاریخ و تنوع فرهنگی آن باشد. جریانهای مختلفی مانند جنبشهای جنبش فِیپولیتیک (Fey y Política) که ایمان و سیاست را با هم تلفیق میکنند، نشاندهنده این پیوند قوی میان ابعاد مختلف زندگی اجتماعی و فرهنگی در آمریکای لاتین است.
تنوع نژادی در آمریکای لاتین
وابسته فرهنگی ایران در برزیل افزود: فرهنگ این منطقه، اگرچه عمیقاً تحت تأثیر فرهنگ اروپایی قرار دارد، اما به دلیل تاریخ استعمار و مهاجرت، به شکل خاصی دچار التقاط و ترکیب فرهنگی شده است. حضور گروههای مختلف از مهاجران اروپایی، آفریقایی و آسیایی در کنار بومیان اصیل، ترکیب متنوعی از نژادها و فرهنگها را ایجاد کرده است. برای مثال، در کشورهای مختلف آمریکای لاتین، نژادهایی نظیر سرخپوستان بومی، سفیدپوستان اروپایی، سیاهپوستان آفریقایی و ترکیبات نژادی میان آنها مشاهده میشود.این تنوع نژادی و فرهنگی باعث شده تا مردم این منطقه بهطور کلی پذیرای فرهنگهای مختلف باشند. آمیزش فرهنگهای بومی و وارداتی در طول تاریخ، زمینهساز یک نگاه باز و پذیرش گسترده نسبت به سایر فرهنگها شده است.
ازاینرو، اقدامات فرهنگی که از سوی دیگر کشورها، از جمله ایران، در این منطقه انجام میشود، میتواند به دلیل این روحیه باز و پذیرش گسترده، با استقبال خوبی مواجه شود و این امر گذرگاهی برای رونق اقتصاد از طرق مختلف از جمله رونق اقتصاد فرهنگ باشد.
جایگاه شرقیها و عربزبانها در فرهنگ آمریکای لاتین
میرجلیلی یکی از نکات مهم در شناخت فرهنگی آمریکای لاتین را جایگاه ویژهای دانست که مردم این منطقه برای شرقیها و عربزبانها قائلاند و در این باره توضیح داد که نگاه به شرق در میان مردم آمریکای لاتین عموماً یک نگاه متعالی و مقدس است. این دیدگاه تا حد زیادی ریشه در باورهای مسیحی آنها دارد؛ چرا که مسیحیت خود از شرق سرچشمه گرفته و حضرت مسیح علیهالسلام در سرزمین فلسطین متولد شده است. این موضوع باعث شده تا شرق، بهطور کلی، بهعنوان یک سرزمین مقدس در نگاه مردم آمریکای لاتین شناخته شود.
وی افزود: با این حال، برخی جریانهای دینی در این منطقه، با استفاده از همین نگاه، اقدام به تقدیس اسرائیل کردهاند و فلسطین را بهدلیل اینکه زادگاه حضرت مسیح است، با صبغهای دینی معرفی کردهاند. اما در مجموع، اقدامات فرهنگی ایران در راستای معرفی تمدن شرقی و ارزشهای اسلامی، بهدلیل این پیشزمینه فکری مثبت، با استقبال خوبی مواجه میشود.
وابسته فرهنگی ایران در برزیل برخی جوامع در آمریکای لاتین را تحت تأثیر تبلیغات منفی و پروپاگاندای غرب، بهویژه در دو دهه اخیر دانست که سبب شده برداشتهای نادرستی از اسلام و ایران پیدا کردهاند. وی میگوید این تبلیغات که غالباً در قالب اسلامهراسی و ایرانهراسی ارائه شدهاند، در برخی مناطق سوءبرداشتهایی ایجاد کرده است. با این وجود، تجربه نشان داده است که حتی در این جوامع، با برگزاری نشستهای فرهنگی و اقدامات آگاهسازی، میتوان این سوءبرداشتها را تا حد زیادی اصلاح کرد. این مسئله نشاندهنده آن است که مردم آمریکای لاتین، بهدلیل نداشتن تعصبات عمیق و برخورداری از روحیه پذیرش، آماده شنیدن و پذیرش فرهنگها و ایدههای مختلف هستند.
انتهایپیام/