ولادت و نسب
زمان ولادت فاطمه کلابیه مشخص نیست؛ برخی تولد او را حدود سال پنجم هجری دانستهاند.
پدر ام البنین «حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب»[۱] است. او مردی شجاع، دلیر، راستگو، دارای منطق قوی و اهل اکرام به میهمان بود. و مادرش «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب»[۲] می باشد.
ازدواج با علی علیهالسلام
امام علی علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام، از برادر خود عقیل بن ابی طالب که در علم «اَنساب» معروف بود خواست که زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایش پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.[۳]
عقیل در پاسخ آن حضرت گفت: «با فاطمه کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست»؛ و سپس در مورد جد مادری ام البنین، ابوبراء عامر بن مالک، که در آن روز از جهت دلاوری و شجاعت کم نظیر بود گفت: ابوبراء عامر بن مالک جد دوم فاطمه کلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بی نظیر است و کسی را شجاعتر از او جز تو نمی شناسم، از این رو او را بازی کننده با نیزه ها (مُلاعِبُ الأسِنَّة) می نامند.[۴]
با توجه به تولد نخستین فرزند ام البنین، یعنی حضرت عباس در سال ۲۶ قمری، و وجود گزارشهایی درباره ازدواج حضرت علی با اُمامه -خواهر زاده حضرت فاطمه(س) بر پایه وصیت ایشان- به نظر میرسد ازدواج ام البنین حدود سال ۲۵ قمری رخ داده باشد.
ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با حضرت علی علیه السلام، چهار پسر به نام های عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان بود، که به دلیل داشتن همین پسران، او را «ام البنین»، یعنی مادر پسران می خواندند. این نام را خود او بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با امیرالمؤمنین علیه السلام، به ایشان پیشنهاد کرد، بدین خاطر که فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام با بردن نام او (فاطمه)، توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته در ذهنشان تداعی نگردد و رنج بی مادری آنها را آزار ندهد.[۵]
فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل علیه السلام ادامه یافت.
پس از واقعه کربلا
مورخان می نویسند: پس از واقعه کربلا، بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی می گوید: از حسین بن علی (علیه السلام) مرا خبر بده. بشیر می گوید: عباس را کشتند. ام البنین بازمی گوید: از حسین مرا خبر بده و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او می دهد. ام البنین با صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید: «یا بشیر اخبِرنی عن ابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداءٌ لابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ ای بشیر خبر از (امام من) ابا عبداللّه الحسین بده فرزندان من و همه آن چه زیر این آسمان مینایی است فدای ابا عبدالله علیه السلام باد».
و آنگاه که بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن علی علیه السلام را می دهد، آهی کشیده و با دنیایی از غم و اندوه می گوید: آه که بندهای(رگهای) قلبم را پارهپاره کردی.[۶]
آوردهاند که حضرت زینب(س) پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندان ایشان را به او تعزیت گفت؛[۷] و این از جایگاه بلند ام البنین حکایت دارد.
سوگواری ام البنین برای فرزندان:
پس از خبر شهادت فرزندان ام البنین، ایشان هر روز با نوهاش عبیدالله (فرزند حضرت عباس) به قبرستان بقیع میرفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، میخواند و میگریست. اهل مدینه گرد ایشان جمع میشدند و با او در گریستن همنوا میشدند. حتی گفتهاند مروان بن حکم نیز با آنان همراه می شد و میگریست.[۸] ایشان را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانستهاند.[۹] او در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و میخواند:
یا من رَاَی العباس کرّ *** علی جماهیر النقد
و وراه من ابـنـاء حیدر *** کل لیث ذی لبد
انبئتُ اَنّ ابنی اصیب *** برأسه مقطوع ید
ویلی علی شبلی اما *** ل براسه ضرب العمد
لو کان سیفک فی ید *** یک لما دنا منه احد[۱۰]
«ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله میکرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند. میگویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمیشد.»[۱۱]
وفات
وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام را ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ یا ۷۰ قمری گزارش کردهاند.[۱۲] او در قبرستان بقیع در کنار امام حسن علیه السلام و فاطمه بنت اسد به خاک سپرده شد.
سخن بزرگان درباره امالبنین
شهید ثانی درباره حضرت ام البنین(ع) میگوید: «ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آنها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتد. در روزهای عید، به احترام او به محضرش میرفتند و به ایشان ادای احترام میکردند.»[۱۳]
سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه مینگارد: «ام البنین(ع) شاعری خوش بیان و از خانوادهای اصیل و شجاع بود.»[۱۴]
سید عبدالرزاق موسوى مقرّم (م، ۱۳۹۱ ق) میگوید: «ام البنین از بانوان با فضیلت به شمار میرفت. وی حق اهل بیت را خوب میشناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت.»[۱۵]
سید محمود حسینی شاهرودی (م، ۱۳۹۴ ق) گوید: «من در مشکلات، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، ام البنین(ع)، میفرستم و حاجت میگیرم.»[۱۶]
علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار مینویسد: «عظمت این زن در آنجا آشکار میشود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او میدهند، به آن توجه نمیکند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین(ع) میپرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان.»[۱۷]
پانویس
قمر بنی هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص ۹.
همان، ص ۱۰.
قمر بنی هاشم، مقرم، ص ۱۵.
تنقیح المقال، علامه مامقانی، ج ۳، ص ۷۰ با ترجمه.
زندگی ام البنین، ص77
تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰ و منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ص ۲۲۶.
عبدالرزاق موسوی مقرم، قمر بنی هاشم، ص۱۶.
ابوالفرج اصفهانی، ص۸۵
حسون، ص۴۹۶-۴۹۷.
شبر، ادب الطف، ج۱، ص۷۱
ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج ۳، ص۲۹۴ و تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰
ام البنین، دانشنامه حج و حرمین شریفین.
ستاره درخشان مدینه؛ حضرت ام البنین، ص۷
اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.
مقرم،العباس(ع)، ص۱۸.
چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)، ج۱، ص۴۶۴.
العباس(ع)، ص۱۸.
منابع
"ام البنین مادر مهتاب"، ن-طیبی، فرهنگ کوثر، شماره ۲۱، تیر ۱۳۷۷.
"ام البنین"، دانشنامه حج و حرمین شریفین.
"ام البنین علیهاالسلام؛ بانوی مردآفرین"، راحله عطایی، مجله گلبرگ، مرداد ۱۳۸۲، شماره ۴۱.