شناسهٔ خبر: 70229709 - سرویس علمی-فناوری
منبع: جوان | لینک خبر

محمد‌رضا نیک‌نژاد، کارشناس حوزه آموزش:

تکلیف مدرسه نه صرفاً یک مشغولیت بلکه باید مهارت محور و کاربردی باشد

در روش‌های مشارکتی، دانش‌آموزان دور هم جمع می‌شوند، تحقیق و مطالعه و از اینترنت استفاده می‌کنند. این روش‌ها معمولاً موفق هستند. بهترین و مؤثرترین روش‌ها برای آموزش، روش‌های فعال و مشارکتی است که در آنها معلم به‌عنوان تسهیل‌گر عمل و روند آموزش را هدایت می‌کند

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: امروزه بسیاری از دانش‌آموزان آموزش و انجام تکالیف را مرحله‌ای برای رسیدن به دانشگاه می‌دانند و به نظر می‌رسد هدف نهایی آنها تن‌ها کسب مدرک باشد، اما پس از فارغ‌التحصیلی، بسیاری از آنها با چالش‌های بیکاری و عدم چشم‌انداز روشن مواجه می‌شوند که منجر به ناامیدی و سرخوردگی می‌شود. به گفته محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس حوزه آموزش، درس‌ها بیشتر به آینده مربوط می‌شوند و به جای حل مشکلات امروز، فشار زیادی بر دوش دانش‌آموزان می‌گذارند. در این شرایط، برای مؤثرتر و جذاب‌تر کردن فرایند آموزش نیاز است از فناوری‌های نوین استفاده و آن را به تجربه‌ای خلاقانه، مهارت محور و کاربردی تبدیل کنیم که هم به حل مشکلات زندگی روزمره کمک کند و هم مهارت‌های لازم برای مواجهه با بحران‌های امروز را در دانش‌آموزان تقویت نماید و صرفاً یک مشغولیت نباشد. گفت‌وگوی زیر با این کارشناس است. 

با توجه به شیوه‌های آموزشی از جمله سنتی، فعال و معکوس، کدامیک در نظام آموزشی ما بیشتر استفاده می‌شود؟ این شیوه‌ها چه محاسن و معایبی دارد؟ 
در حال حاضر، روش غالب تدریس در مدارس همان شیوه سنتی سخنرانی است، یعنی معلم به عنوان سخنران صحبت می‌کند و دانش‌آموزان به عنوان شنونده در کلاس حضور دارند. البته در برخی موارد و بسته به سلیقه معلم، تعداد دانش‌آموزان و امکانات کلاس، از روش‌های مدرن‌تری مثل شیوه‌های فعال، مشارکتی یا معکوس هم استفاده می‌شود. در برخی کلاس‌ها، معلم ترکیبی از این روش‌ها را به کار می‌برد؛ بخشی از کلاس به صورت سخنرانی است و بخش دیگر به صورت فعال و مشارکتی. با این حال، شیوه غالب هنوز سخنرانی است. البته معلمان در دوره‌های آموزشی خود با انواع روش‌های تدریس آشنا می‌شوند، اما متأسفانه امکانات لازم برای اجرای این روش‌ها در بیشتر مدارس حتی مدارس غیردولتی و برند، وجود ندارد. 
یکی از ویژگی‌های مهم این روش آن است که یک نفر صحبت می‌کند و تعداد زیادی از دانش‌آموزان را پوشش می‌دهد. حتی در دانشگاه‌ها هم گاهی یک استاد با چند صد دانشجو به شیوه سخنرانی تدریس می‌کند، اما هرچه روش‌ها مدرن‌تر می‌شوند، مثل روش‌های فعال، معکوس یا مشارکتی، نیاز به کلاس‌های کوچک‌تر و فضایی برای فعالیت‌های مختلف مثل مشاوره یا تشکیل گروه‌های کوچک پیدا می‌شود. در این روش‌ها، بچه‌ها باید بتوانند دور هم بنشینند و در گروه‌های کوچک با هم بحث کنند، بنابراین محیط کلاس باید با این شیوه‌ها هماهنگ باشد. متأسفانه در مدارس بزرگ و شهر‌های متوسط، تراکم کلاس‌ها بالاست و این شیوه‌های مدرن به سختی قابل اجرا هستند، به همین دلیل همچنان در این شرایط شیوه سخنرانی جواب می‌دهد، چون کلاس‌ها شلوغ هستند و معلم کنترل بیشتری بر کلاس دارد. حتی بعضی از معلمان که توانایی اجرای روش‌های جدید را دارند، انگیزه کافی برای این کار ندارند، چون در این شیوه‌ها معلم باید بخشی از کلاس باشد و در روند فعالیت‌ها مشارکت کند و این کار را کمی سخت می‌کند. 

نظر شما نسبت به روش‌های تدریس معلم محور و دانش‌آموز محور چیست؟ این روش‌ها چه اثرات مثبت و منفی‌ای در یادگیری دانش‌آموزان دارد و بهترین آنها کدام است؟
شیوه‌های تدریس معلم‌محور کمی قدیمی شده‌اند، هرچند در بسیاری از کشور‌ها هنوز از این روش‌ها استفاده می‌شود. معلمان در تمام جهان اغلب از روش‌های ترکیبی استفاده می‌کنند، یعنی گاهی به شیوه سخنرانی تدریس و گاهی هم به دانش‌آموزان اجازه می‌دهند در کشف موضوع کمک کنند. در روش‌های مشارکتی، دانش‌آموزان دور هم جمع می‌شوند، تحقیق و مطالعه و از اینترنت استفاده می‌کنند. این روش‌ها معمولاً موفق هستند، اما اینطور نیست که یک روش خاص همیشه کارساز باشد. به نظر من، بهترین و مؤثرترین روش‌ها برای آموزش، روش‌های فعال و مشارکتی است که در آنها معلم به‌عنوان تسهیل‌گر عمل و روند آموزش را هدایت می‌کند. این روش‌ها تأثیر بیشتری دارند و می‌توانند آموزش مؤثری ایجاد کنند. 
هدف آموزش و پرورش باید تربیت شهروندانی مستقل و توانمند باشد که بتوانند در زندگی شخصی، اجتماعی، ورزشی و خانوادگی خود تصمیم‌گیری و مسائلشان را حل کنند. بهترین روش برای رسیدن به این هدف، شیوه‌ای است که در آن بخشی از فرایند پژوهش و حل مسئله، خود دانش‌آموز باشد. در این روش، درس‌ها به صورت مسئله‌های واقعی مطرح می‌شوند و دانش‌آموز به تدریج و با کمک معلم، روش‌های حل مسئله را می‌آموزد. این مهارت‌ها در آینده به او کمک می‌کند تا در زندگی خودش با اعتماد به نفس تصمیم‌گیری کند. البته بخشی از این روش می‌تواند آموزش اطلاعات درسی هم باشد، ولی هدف اصلی این است که دانش‌آموز به یک شهروند مسئول تبدیل شود که بتواند در مسائل مختلف زندگی خود تصمیم بگیرد و مشکلاتش را حل کند. این روش‌های مدرن، تجربه‌ای جهانی و انسانی هستند که باید در آموزش ما استفاده شوند، اما متأسفانه در کشور ما هنوز به‌طور کامل به کار گرفته نمی‌شوند. 

آیا در نظام آموزشی آینده‌ای روشن و انگیزه‌بخش برای دانش‌آموزان ترسیم شده است؟ چه اقداماتی می‌توان انجام داد تا دانش‌آموزان احساس کنند تحصیل و تلاش‌هایشان به موفقیت‌های آینده آنها منجر خواهد شد؟
متأسفانه بسیاری از دانش‌آموزان آموزش را فقط یک مرحله برای رسیدن به دانشگاه می‌بینند و دانشگاه هم برایشان صرفاً ابزاری است برای به دست آوردن یک زندگی متوسط یا بهتر. اما پس از فارغ‌التحصیلی، وقتی می‌بینند بسیاری از فارغ‌التحصیلان بیکار هستند و چشم‌انداز روشنی برای آینده ندارند، ناامید می‌شوند. مشکل این است که درس‌ها به جای اینکه به حل مشکلات زندگی امروز کمک کنند، بیشتر به چشم‌انداز آینده مربوط هستند، در حالی که درس‌ها باید به دانش‌آموزان کمک کنند تا مشکلات امروزشان را حل نمایند، این حجم زیاد از مطالب درسی نه تنها به مشکلات فعلی آنها کمک نمی‌کند، بلکه فشار زیادی بر دوششان می‌گذارد. 
اگر می‌خواهیم آموزش برای دانش‌آموزان هم جذاب و هم مؤثر باشد، باید آن را طوری طراحی کنیم که با استفاده از فناوری‌های نوین مثل اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، به یک تجربه دلچسب و پر از خلاقیت و شادی تبدیل شود. این نوع آموزش باید حس کشف و یادگیری را در دانش‌آموزان تقویت کند و باعث شود آنها از درس خواندن لذت ببرند. از طرف دیگر، آموزش باید به حل مشکلات و چالش‌های زندگی امروز دانش‌آموزان کمک کند، زیرا شرایط امروزی و بحران‌های زندگی پیچیده‌تر شده‌اند، بنابراین آموزش باید به گونه‌ای باشد که گره‌های زندگی امروز و فردای دانش‌آموزان را باز کند. برای این کار باید پژوهش‌های لازم انجام شود تا نتایج آن به ما نشان دهد چه باید کرد و چگونه می‌توانیم برنامه‌ریزی کنیم تا مشکلات زندگی شخصی و اجتماعی دانش‌آموزان را برطرف کنیم. 

و، اما تکالیف خانگی که گلایه بعضی از خانواده‌هاست. چگونه می‌توان فشار ناشی از این تکالیف را کاهش داد تا ضمن حفظ کیفیت آموزش، انگیزه و خلاقیت دانش‌آموزان نیز تقویت شود؟
امروزه خانواده‌ها به لطف دسترسی به منابع اطلاعاتی مانند اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، آگاهی بیشتری پیدا کرده‌اند و فرزندانشان را با سایر دانش‌آموزان دنیا مقایسه می‌کنند. مثلاً در کشوری مثل فنلاند، تکالیف خانگی وجود ندارد و بسیاری از کشور‌های دیگر هم در حال حذف تکالیف خانگی هستند. وقتی خانواده‌ها فرزندانشان را تحت فشار زیادی می‌بینند، این مسئله برای آنها نگران‌کننده می‌شود. در سیستم آموزشی ما که بیشتر بر تکالیف خانه و مدرسه تأکید دارد، بسیاری از بچه‌ها فکر می‌کنند برای رسیدن به موفقیت باید بیشتر زحمت بکشند و این زحمت در تکالیف خانه و مدرسه بروز پیدا می‌کند، اما این فکر اشتباه است. البته این سیستم شاید در مسیر کنکور کار کند، اما کشور‌های پیشرفته آموزشی به این نتیجه رسیده‌اند که این روش اشتباه است و در حال اصلاح آن هستند. خانواده‌ها اکنون به این درک رسیده‌اند که فشار زیاد بر بچه‌ها نه تنها آن‌ها را خسته می‌کند، بلکه انگیزه‌شان را از بین می‌برد و اثربخشی آموزش طولانی مدت را کاهش می‌دهد. بیشتر این فشار‌ها باعث می‌شود دانش‌آموزان تنها به فکر گذراندن امتحانات و کنکور باشند و پس از آن همه چیز را فراموش کنند. این فرایند هم هزینه‌های مالی و زمانی زیادی دارد که در نهایت بی‌نتیجه می‌ماند، بنابراین باید به سمت روشی برویم که آموزش مفید و اثربخش باشد و به نهادینه شدن یادگیری واقعی در ذهن دانش‌آموزان کمک کند.