جوان آنلاین: مردی که متهم است پس از قتل همکار سابقش، جسد او را در بیابان‌های پردیس آتش زده محاکمه و به قصاص محکوم شد. 
یک سال قبل به مأموران پلیس شهر پردیس خبر رسید جسد سوخته‌ای در حاشیه شهر پیدا شده است. با حضور پلیس در محل، مشخص شد جسد متعلق به مردی جوان است که در محل دیگری به قتل رسیده و جسدش در اینجا سوزانده شده است. با حضور بازپرس جنایی، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بررسی‌ها برای شناسایی عامل یا عاملان قتل به جریان افتاد. 
در شاخه دیگری از تحقیقات، مأموران پلیس با بررسی گزارش افراد ناپدید شده متوجه شدند اعضای خانواده مردی به نام میلاد گم شدن او را به پلیس گزارش داده بودند. خانواده میلاد بعد از حضور در پزشکی قانونی براساس بقایای کشف شده هویت مقتول را شناسایی کردند. با شکایت خانواده میلاد، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان قتل به جریان افتاد. خانواده میلاد در جریان تحقیقات گفتند چند روز قبل از کشف بقایای جسد او، پلیس را از ماجرای گم شدنش باخبر کرده بودند. یکی از آنها گفت: میلاد مدتی قبل از حادثه به مصرف موادمخدر اعتیاد پیدا کرد. همین موضوع باعث اختلاف ما شد تا اینکه متوجه شدیم با مردی به نام سامان دوست شده است. او مردی پولدار و در کار خرید و فروش ملک بود و وضع مالی خوبی هم داشت. امیدوار بودیم سامان به میلاد کمک کند، اما مدتی که گذشت، میلاد گفت با سامان اختلاف پیدا کرده است و دیگر با او کار نمی‌کند و بعد هم گم شد. 
با اطلاعاتی که خانواده میلاد در اختیار پلیس قرار دادند، سامان به اداره پلیس دعوت شد. او گفت: از ماجرای قتل خبر ندارد، اما در تحقیقات فنی پلیس به قتل اعتراف کرد. سامان گفت: مدتی قبل از حادثه با میلاد آشنا شدم. من در کار خرید و فروش املاک هستم. املاکی در شمال تهران دارم و وضع مالی‌ام خوب است. میلاد خواست که با من کار کند، مدتی از همکاری‌مان گذشت تا اینکه تصمیم گرفتم در پردیس هم سرمایه‌گذاری کنم. در همان زمان بود که با هم اختلاف پیدا کردیم و رابطه‌مان قطع شد. مدتی بود از هم خبر نداشتیم تا اینکه میلاد تماس گرفت و گفت می‌خواهد آشتی کند. او به دفترم آمد و از من دلجویی کرد و دوباره رابطه‌مان برقرار شد. 
متهم در شرح حادثه گفت: چند روز قبل از حادثه، میلاد تماس گرفت و گفت زمین خیلی مناسبی در پردیس پیدا کرده است و اگر زمین را بخرم و روی آن سرمایه‌گذاری کنم سود خوبی نصیبم می‌شود. او از من خواست با خودم پول نقد ببرم که خام حرف‌هایش شدم و با کیف پول سر قرار رفتم و سوار ماشینش شدم. میلاد دو نفر از دوستانش را هم با خودش آورده بود و گفت که دوستان قدیمی‌اش هستند و می‌توانند به ما کمک کنند. به هر حال ما به سمت پردیس حرکت کردیم که در محلی خلوت آن دو نفر به من حمله کردند. سپس همه پول‌هایم را برداشتند و از من چک سفیدامضا و سفته گرفتند و گفتند اگر شکایت کنم، حسابم را می‌رسند. بعد از آن بود که کینه میلاد را به دل و تصمیم به انتقام گرفتم تا اینکه در فرصتی مناسب به سراغش رفتم و او را به قتل رساندم. بعد جسدش را به خارج از شهر منتقل کردم و آتش زدم تا اینکه بازداشت شدم. 
با کامل شدن تحقیقات، بازپرس سامان را به اتهام قتل عمد مجرم شناخت و پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. در جلسه رسیدگی به پرونده، اما سامان حرف‌هایش را تغییر داد و گفت که نقشی در جریان قتل نداشته و به دلیل اینکه مردی پولدار است، این اتهام به او وارد شده است. متهم همچنین گفت که اعتراف‌هایش تحت فشار پلیس انجام شده است. 
 هیئت قضایی بعد از شنیدن دفاعیات متهم چند نفر از شاهدان را برای جلسه بعد به دادگاه احضار کرد. بعد از رسمیت یافتن جلسه دادگاه یکی از شاهدان گفت: من در حال عبور بودم که متهم را دیدم که از داخل خودروی سواری جسمی نایلون پیچ را خارج می‌کرد. من دیدم که از داخل نایلون پای یک انسان بیرون زده است. 
شاهد دیگر هم گفت که متهم را در حال آتش زدن دیده است. 
متهم، اما بعد از شنیدن اظهارات شاهدان در جایگاه حاضر شد و گفت که حرف آنها را قبول ندارد. 
هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم وارد شور شد و متهم را به قصاص محکوم کرد.