از رييسجمهور امريكا تا شاهزاده ولز، به پاريس آمدند تا پس از پنج سال شاهد بازگشايي كليساي نوتردام و نواختن دوباره ناقوس آن باشند. آوريل ۲۰۱۹ بود كه آتش به جان بناي 800 ساله پاريس افتاد و نگاههاي نگران سراسر جهان را به خود جلب كرد. ترامپ از اتاق بيضي كاخ سفيد نسبت به بروز حادثه ابراز نگراني كرد و مكرون مقابل دوربينهاي تلويزيون ايستاد و نسبت به حادثه واكنش نشان داد. مكرون كه آن روزها هم كشورش شرايط سياسي مطلوبي نداشت و شنبههاي سياه اعتراض، آرامش را از شانزه ليزه گرفته بود، آسان از كنار اين اتفاق نگذشت، ساعاتي بعد از شروع آتشسوزي مقابل دوربينها ايستاد و قول داد كه ظرف 5 سال كليسا بازسازي شود، او آن شب گفت: «اين كليسا براي ما همه چيز است. ما در حال از دست دادن بخشي از تاريخ، فرهنگ و روحيه خود هستيم. اما اين كليسا بازسازي خواهد شد. اين يك وظيفه براي نسلهاي آينده است.» او پروژه مرمت كليسا را پروژهاي ملي دانست و تاكيد داشت كه اين كار نه تنها به ترميم يك بناي مذهبي بلكه به ترميم «روح فرانسه» كمك خواهد كرد. بهرغم تمام مسائل سياسي كه دولت مكرون با آن درگير است، وعده او براي بازسازي كليسا بعد از 5 سال محقق شد. دولت او اين روزها هم وضعيت خوبي ندارد و به باور بسياري از تحليلگران در آستانه فروپاشي است و او تلاش دارد تا به هر وسيلهاي شرايط را به ثبات نزديك كند. اما تمام اينها تاثيري در روند بازسازي يك بناي تاريخي نداشت. هر چند مراسم باشكوه بازگشايي نوتردام، بيشتر چهرهاي سياسي به خود گرفت، اما روند اين مرمت با نگاهي تخصصي و به دور از بحرانها و تمام اتفاقاتي كه در فرانسه در حال وقوع است، به عنوان يك امر فرهنگي پيش رفت و به سرانجام رسيد. بازسازي كليساي نوتردام براساس اخبار رسمي منتشر شده، با هزينهاي حدود ۷۰۰ ميليون يورو (۷۵۰ ميليون دلار) كه بخشي از آن از طريق كمكهاي مالي تامين شده، انجام گرفت. مرمت و بازسازي نوتردام كه به گفته متخصصان يكي از گرانترين و پيچيدهترين پروژههاي مرمت بناهای تاريخی محسوب ميشود، شامل بازسازي ساختار كليسا، تعمير آثار هنري درون بنا، مرمت شيشههاي رنگي كه بخشي از هويت بنا هستند، بازسازي برج مخروطي و تقويت سيستمهاي ايمني است.
پروژه مرمت نوتردام به عنوان يك نمونه از چالشهاي جهاني در حفظ ميراث فرهنگي و تاريخي شناخته ميشود. اين پروژه تنها محدود به بازسازي يك بناي تاريخي نميشود، بلكه نشاندهنده اهميت حفظ و احياي تاريخ و فرهنگ بشري است. حالا نوتردام علاوه بر يك نماد شاخص تاريخي در پاريس، به عنوان نمادي از توان احياي دوباره ميراث بشري شناخته ميشود. در سالي كه نوتردام در آتش سوخت (26 فروردين 1398) و بخشي از آن به كلي ويران شد، دو آتشسوزي در بناهاي تاريخي ايران هم اتفاق افتاد، 19 ارديبهشت 1398 بازار جهاني تبريز طعمه آتش شد و 26 تير ماه 1398 ميدان تاريخي حسنآباد تهران دچار آتشسوزي شد و بخشهايي از آن تخريب شد. قصد اين نوشته مقايسه اين بناهاي تاريخي نه به لحاظ وسعت آتشسوزي و تخريب و نه به لحاظ قدمت و اهميت نيست، بلكه مقايسه دو نگاه و دو عملكرد در قبال يك حادثه مشابه (آتشسوزي در بناي تاريخي) است. 5 سال از هر سه حادثه گذشته؛ نوتردام به نحوي شايسته و تخصصي بازسازي شده است. بازار جهاني تبريز و تمام بازارهاي تاريخي ايران، هنوز با پديده شومي به نام سيمهاي رها شده برق كه حكم بمب ساعتي در اين بازارها را دارند، دست و پنج نرم ميكنند و هر لحظه ميتوانند محل وقوع فاجعهاي بزرگ باشند. ميدان حسنآباد تهران در شكل و شمايلي زننده به حال خود رها شده و مديران شهري هر بار بهانهاي براي بهتعويق افتادن مرمت اين محدوده، ميآورند و بعد از پنج سال هنوز ردپاي آتشسوزي از اين بنا پاك نشده و حتي شيشههاي طبقه اول بنا تعويض نشده است، تنها جدارههاي آن به شكل نيمه كاره بازسازي شده. ديگر بناهاي تاريخي بازار هم كه اغلب تبديل به انبار شدهاند، ميتوانند سرنوشت ضلع شمال غربي ميدان حسنآباد را پيدا كنند. مديران ميراث فرهنگي و مديران شهري كه پس از هر دو حادثه وعده دادند و از بيان مكرر لزوم پيشگيري حوادث مشابه گوش رسانهها را پر كردند، حالا نيستند تا درباره چگونگي عملكرد خود توضيح دهند، اما نهاد شهرداري، وزارت ميراث فرهنگي و سازمان زيباسازي به عنوان متوليان اين امر همچنان پابرجا هستند اما پاسخگو نيستند و همچنان آنچه جاي خالي آن بلاي جان آثار و بناهاي تاريخي كشور است، نبود نگاه تخصصي و دغدغهمندانه مديران به مقوله حفاظت و احيا و نگهداري از نمادهاي هويتي كشور است.