به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تشکیل سازمان اوج در سال 1390 به عنوان یکی از رویشهای ارزشمند انقلاب اسلامی، در حقیقت پاسخ به یکی از ضروریترین نیازهای انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ و هنر بود. نیازی از جنس نیاز صدر انقلاب که باعث تشکیل حوزه هنری شد.
خصوصاً آنکه دستگاههای رسمی و متولی امر فرهنگ و هنر به دلیل مشکلات عدیدهای که با آن روبرو بودند یا نمیخواستند و یا نمیتوانستند چنین باری را بردارند که اگر در طول دو دهه تهاجم فرهنگی دشمن برداشته بودند چنین نیازی در جبهه فرهنگی انقلاب احساس نمیشد.
تشکیل و راهاندازی ظرفیتهایی همچون خانه طراحان انقلاب اسلامی، مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی، خانه مستند انقلاب اسلامی، خانه فیلم داستانی انقلاب اسلامی، خانه انیمیشن انقلاب اسلامی و خانه سرود انقلاب اسلامی (مرکز مأوا) از فعالیتهای این سازمان به شمار میرود.
اوج همچنین به تولید آثار تجسمی، سینمایی و حتی تلویزیونی پرداخت و با گسترش تولیدات خود در این عرصه برای نمایش تولیدات تلویزیونی خود، طرح تأسیس شبکه افق را در دستور کار قرار داد و آن را در سال 1393 در حالی که تنها سه سال از تأسیس سازمان اوج میگذشت، راهاندازی کرد.
فعالیتهای اوج به شبکه افق محدود نماند و بسیاری از آثار نمایشی آن از شبکههای مختلف دیگر پخش شد و حتی تجربهای موفق در سریالسازی با «پایتخت5» را به نمایش گذاشت. رفته رفته با استفاده از ابراهیم حاتمیکیا، آثاری همچون «بادیگارد» و «به وقت شام» را در عرصه سینما تجربه کرد.
البته در این مسیر کارهای خوبی همچون «غریب» و «منصور» که به زندگی شهیدان بروجردی و ستاری پرداختند در پرده نقرهای سینماها نقش بست. اما رفته رفته یک موضوع، قدری رسانهها را منتقدِ اوج کرد؛ وقتی مسیرِ فاخرسازی به سمت آسیب و آفت عادیسازی و سطحیسازی رفت. این اتفاق با «گیلهوا» و ایراداتی که به پژوهشهای تاریخی و ضعف در فیلمنامه این سریال وارد شد و در ادامه این انتقادات نصیبِ «مستوران» شد. سریالی که به تعبیرِ بسیاری از کارشناسان و منتقدان با رسالتهای فرهنگی و انقلابی اوج فاصله زیادی داشت.
این انتقادات به مرور مسیر راهبردی اوج را هم فرا گرفت و موضوع آموزش و تربیت نیروی حرفهای در عرصه فرهنگ و هنر مورد غفلت واقع شد.
همانطور که از برخی نهادهای فرهنگی و هنری انتظار میرود به موازیکاری و عادیسازی دچار نشوند از اوج هم این انتظار میرود به سمت تولید آثار فاخر بروند. جامعه و نسل جدید نیاز به ابهامزدایی از تاریخ انقلاب و دفاعمقدس دارند. اگر اسطورههای انقلابی و ملی ما تبدیل به فیلم و سریال شوند شاید تا بخش عمدهای از نگرانیها نسبت به شبههپراکنیهای دشمنان ما برطرف شود. (همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها درباره دفاعمقدس و تحریفها و شبههپراکنیهای معاندین و دشمنان گفتهاند.
روزهایی که بیش از هر موقعِ دیگر نیاز است به زندگی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید حسن طهرانی مقدم، شهید همدانی، شهید همت و قهرمانان مذهبی و دینی مثلِ عماریاسر پرداخته شود. البته درباره شهید همدانی گفته میشد کاری در دستور کارِ اوج قرار گرفته که هنوز از جزئیات آن نکتهای مطرح نشده است.
یا در بخشِ حرفهای و بدنه سینمای ایران، نیاز به ورود اوج و امثالِ این نهادهای تأثیرگذار فرهنگی و هنری است که سینمای تکژانره مملوء از کمدیهای عوامانه و سطحی را نجات دهد و این سینما را به سمت ساخت آثار فاخر در حوزه اجتماعی، مشکلات اقتصادی و داخلی و به روز در منطقه و بسیاری از سوژههای دیگر هدایت کند.
«مستوران»، «گیلهوا» و امثالِ این کارها برای تماشایِ مخاطبان لازم است اما اولویتِ سازمانهایی همچون اوج نیست؛ این جنس از آثار باید در بسترهایی غیر از این نهادها ساخته شوند.
عملکرد و کارنامه اوج سطح توقع از این سازمان را در مرتبهای قرار داده است که در مسیر رشد و تعالی آن ساخت آثاری در تراز «ابن سینا»، «سربداران» و حتی «مختارنامه» را باید توقع کرد و برخی از آثار سطحی در این مسیر یک عقبگرد برای اوج محسوب میشود که بعضاً از آن به عنوان یک انحراف از رسالت فرهنگی این سازمان هم یاد کردند.
در حوزه تئاتر هم کارهای میدانی انجام شد که نیاز است این میدانها هم سازماندهی شدهتر مطابق با رسالتهای اصلی اوج پیش برود. شاید لازم باشد اوج در سینما، تلویزیون و نمایشخانگی گامهایی فراتر از ساخت «آقازاده»، سرمایهگذاری رویِ سریالهایی همچون «محرمانه» و برخی از این اتفاقات، بردارد.
سیدمحمد هاشمی که امروز رسماً سکانِ هدایت سازمان هنری رسانهای اوج را عهدهدار شده در آخرین مسئولیت خودش قدری با فضایِ ساخت آثار نمایشی و تعامل با اهالی فرهنگ و هنر آشنایی پیداکرده و وقتِ آن فرا رسیده شاهدِ یکسری تحولات در عرصه سرمایهگذاری، ساخت و تولید آثار فاخر در حوزه سینما، تلویزیون، شبکه نمایشخانگی و حتی تئاتر باشیم.
انتهای پیام/