شناسهٔ خبر: 70145245 - سرویس بین‌الملل
منبع: ایسکانیوز | لینک خبر

کارشناس آمریکایی در گفتگو با ایسکانیوز:

سوریه ابزاری برای تحقق اهداف سیاست خارجی ترکیه / تروریست‌ها بدون کمک خارجی نمی‌توانستند کاری از پیش ببرند

استاد دانشگاه نورویچ آمریکا با تاکید بر اینکه پیشروی تروریست‌ها در سوریه بدون کمک خارجی غیرممکن بود، اظهار کرد: تصور اردوغان این است که اسرائیل در درازمدت برنده تحولات خاورمیانه و درگیری‌های اخیر خواهد بود و از همین‌رو می‌خواهد در طرف برنده باشد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار بین‌الملل ایسکانیوز، اخبار میدانی جنگ سوریه حاکی از شکست‌های پی در پی ارتش سوریه در مقابل تروریست‌هاست. حداقل تا اینجای کار شواهد امر نشان می‌دهد که مقاومت جدی در برابر تروریست‌های تحریر الشام وجود ندارد و آنها پس از در دست گرفتن کنترل حلب، سایر استان‌ها و مناطق راهبردی سوریه را یکی پس از دیگری فتح می‌کنند.

تنها چیزی که تا اینجا با قاطعیت می‌توان از آن صحبت کرد، هماهنگی کامل ترکیه با رژیم صهیونیستی برای سرنگونی نظام سیاسی سوریه است. اردوغان که به نظر می‌رسد رویای خود را بیش از همیشه قابل تحقق یافته است، در روزهای اخیر به وضوح از تروریست‌ها حمایت می‌کند. در مقابل، محور مقاومت به طور کلی واکنش جدی در قبال تحولات سوریه نشان نداده است.

بیشتر بخوانید:

اسرائیل خود را برای رویارویی مستقیم با ایران آماده می‌کند/ عملیات پوششی تروریست‌های تحریر الشام مقدمه الحاق جولان

به منظور ارزیابی وضعیت کنونی تحولات سوریه و به طور خاص انگیزه‌های ترکیه، گفتگویی با «دکتر لاشا چانتوریدزه» -استاد روابط بین‌الملل دانشگاه نورویچ و کارشناس مسائل بین الملل- انجام شد.

متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:

- فکر می‌کنید مهمترین دلایل حمایت ترکیه از گروه‌های تروریستی معارض سوریه چیست؟

ترکیه از همان ابتدای شکل‌گیری از مخالفان مسلح سوری حمایت کرده است. این کشور در تابستان 2011 میزبان ستاد ارتش آزاد سوریه بود. آنکارا از آن زمان به بعد با توجه به دیدگاه و جهت گیری درگیری، مشارکت خود در جنگ داخلی سوریه را افزایش یا کاهش داده است. این واقعیت نشان می‌دهد که ترکیه از جنگ داخلی سوریه به عنوان ابزاری در سیاست خارجی خود برای دستیابی به اهداف سیاسی خود استفاده می‌کند.

به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد اینکه در درگیری سوریه چه کسی پیروز یا بازنده می‌شود برای آنکارا اهمیت ثانویه دارد. در عوض، آنکارا از سوریه به عنوان وسیله‌ای برای دستیابی به اهداف دولتی خود استفاده می‌کند. تنها می توان حدس زد که آن اهداف در هر نقطه مشخص چه می تواند باشد. با این حال، حمایت از گروه‌های تروریستی حتی اگر خود را تغییر یافته، اصلاح شده و میانه رو معرفی کنند، اشتباه است.

- آیا معارضین تحت حمایت ترکیه شانسی برای پیروزی در این جنگ و اشغال کامل سوریه دارند؟

ارتش عربی سوریه به دلیل تجربیات حرفه‌ای خود و همچنین کمک متحدان از جنگ داخلی [قبلی] جان سالم به در برد. اگر به دلیل راه اندازی حرفه‌ای این نیرو نبود، حتی با وجود حمایت روسیه این نیرو از سال 2011 به امروز نمی‌رسید. با این حال، به نظر می‌رسد که اکنون ارتش سوریه با مشکل مواجه شده است؛ زیرا پس از بیش از 13 سال درگیری، تعداد قابل توجهی از رهبران و مبارزان شایسته را از دست داده است.

درست است که ارتش سوریه تا کنون زمین زیادی را از دست داده است، اما باید اذعان کرد که دستاوردهایی که شورشیان تاکنون به دست آورده‌اند، بدون کمک خارجی غیرممکن بود. در عین حال، گروه‌های مخالف دولت نیروی انسانی و تخصص کافی برای تحکیم دستاوردهای خود ندارند اما به هر ترتیب تمام تلاش‌ خود را برای تصرف دمشق به کار گرفته‌اند.

- به نظر می‌رسد ماهیت ریاکارانه اردوغان برای همه کشورهای منطقه مشخص شده است. در حالی که او در حمایت از مردم غزه سخنرانی می‌کند، کشتی‌های تجاری این کشور حامل آذوقه و مهمات برای اسرائیل هستند. دلیل این دو رویی را چه می‌دانید؟

من تا کنون نمی‌دانستم که ترکیه به اسرائیل کمک می‌کند، اما احتمالل دلیل این کار فقط می‌تواند به این معنا باشد که آقای اردوغان معتقد است که اسرائیل در درازمدت برنده این درگیری خواهد بود و می‌خواهد در طرف برنده باشد. در عین حال، او باید بداند که بسیاری در ترکیه به دلیل فاجعه انسانی غزه خشمگین هستند و او سعی می‌کند با سخنرانی‌های نمایشی و آتشین در محکومیت اسرائیل، آنها را آرام کند.

- تحولات منطقه خاورمیانه حاکی از وقوع تغییرات بلندمدت جدی در آن دارد، فکر می‌کنید امکان کشیده شدن این درگیری‌ها به مناطق پیرامونی از جمله قفقاز وجود دارد؟

من نگرانم که درگیری‌های خشونت‌آمیز و تنش‌های بین المللی به یک هنجار در امور بین المللی معاصر تبدیل شده باشد. در حال حاضر جنگ در خاورمیانه و اوکراین مهم‌ترین جنگ‌ها هستند، اما علاوه بر این، درگیری‌های داخلی بزرگی در سودان، یمن و برمه وجود دارد. گروه‌های شورشی در لیبی، غرب آفریقا و افغانستان فعالیت می‌کنند. تنش‌های جدی و مزمنی در اطراف دریای چین جنوبی وجود دارد. چندین دولت در اروپا بی‌ثبات هستند و جنگ‌های تجاری در سرتاسر جهان در حال وقوع است.

چنین رویدادهای مهمی ممکن است به تنهایی برای نظام بین‌الملل اهمیت چندانی نداشته باشند، اما در کنار هم، نشانه‌ای از تضعیف نظم بین‌المللی هستند. بسیاری از کشورها دیگر نظم بین المللی که پس از پایان جنگ جهانی دوم ایجاد شد را نمی‌پذیرند و برخی فعالانه با آن مبارزه می‌کنند. مطمئنا امکان تغییر آن وجود دارد، اما این روند شاهد خشونت و هرج و مرج بسیار خواهد بود. مهمتر از آن، آنچه پس از چنین تغییرات دردناکی ظاهر می‌شود، ممکن است بهتر از تغییرات فعلی نباشد.

انتهای پیام/