جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، زندگــــینامه داســـــــتانی شهید آیتالله ســیدحســن مدرس را در بر دارد. این مجموعه از سوی حمیدرضا شاهآبادی به نگارش درآمده و انتشارات سوره مهر به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در بازنمایی محتوای این کتاب، نکات ذیل را مورد اشاره قرار داده است: «حبیبالله خلج که به او میگفتند حبیب شمر، اولین راوی کتاب است. راوی پشیمانی که قصه را از مرگ سید حسن مدرس و گفتوگوی درونی با او آغاز میکند. او نماینده شاه برای کشتن مدرس بوده است که به همراه مستوفیان رئیس شهربانی کاشمر او را مسموم میکند. حمیدرضا شاهآبادی، یکی از خواندنیترین کتابهای مجموعه مفاخر را با روایت زندگی شهید سیدحسن مدرس شکل داده است. کتابی که در عین بازگویی وقایع تاریخی، نثری شاعرانه و گیرا دارد و انتخاب راویهای متعددش داستان را از یکنواختی و تک صدایی رهانیده است. شاهآبادی در کتابش به دوران کودکی و جوانی مدرس، تحصیل و ازدواج و به دنیا آمدن فرزندانش میپردازد، اما بخش اعظم داستان، زندگی سیاسی وی ازجمله حادثه به توپ بستهشدن مجلس توسط محمدعلیشاه، ارتباط با سران ایل بختیاری، حوادث دوره سوم مجلس، دیدار با سلطان محمد پنجم پادشاه وقت عثمانی و نتایج این دیدار، سرگذشت شهید مدرس در مجلس چهارم، دستگیری وی بههمراه چند تن از مخالفان همچون محمدتقی بهار از سوی سیدضیاءالدین طباطبایی و مخالفتهای وی با رضاخان را شامل میشود. شاهآبادی، ساختارشکنی هنرمندانه در شیوه روایتش را که با مرگ مدرس در ابتدای داستان آغاز شده، با فصل زیبا و درخشان تولدش در انتهای کتاب به پایان میبرد. تاریخ خوانده، تجربههای پراکندهای در حوزه سینما و تئاتر دارد، معلم بوده و گاه در مطبوعات فعالیت کرده است، اما داستاننویسی همراه دیرینه و همیشه اوست. حمیدرضا شاهآبادی، متولد ۱۳۴۶ در تهران است و در سالهای مسئولیتش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مجری طرح رمان نوجوان امروز بود. داستانهای شاهآبادی، اغلب ویژگیهای تاریخی دارند. او داستاننویسی را به طور جدی از سال ۱۳۶۷ آغاز کرده است. او در این نوبت به روایت شخصیتی نشسته که ملکالشعرای بهار (شاعر و پژوهشگر ادبی) درباره او میگوید: یکی از شخصیتهای بزرگ ایران که از فتنه مغول به بعد، نظیرش بدان کیفیت و استعداد و تمامی از حیث صراحت لهجه و شجاعت ادبی و ویژگیهای فنی در علم سیاست و خطابه و امور اجتماعی دیده نشده، سیدحسن مدرس (اعلی الله مقامه) است. ما رجال اصلاحطلب و شجاع و فداکاری مانند امیرکبیر، سیدجمال، امین الدوله، سیدعبدالله بهبهانی، سیدمحمد کاظم طباطبایی، سیدجمال اصفهانی و ملکالمتکلمین (اعلی الله مقامهم) و غیر ایشان بسیار داشته و داریم، اما مدرس از حیث تمامی، چیز دیگری بود. در مدرس جنبه فنی و صنعتی و هنری بود که او را ممتاز میکرد. علاوه بر آنکه از جنبه علمی و تقدس و پاکدامنی و هوش و فکر نیز دستکمی از هیچ کس نداشت. سرآمد تمامی این خصال، سادگی بساطت و شهامت آن مرحوم بود...».
در بخشی از این روایتگری، واگویه حبیبالله خلج با خویش اینگونه روایت شده است: «هیچ کس حاضر نشد تنها بیاید پیش تو. پیش تو که نه اسلحه داشتی و نه چوب تعلیمی که مثل رئیس حوزه شهربانی آن را توی سرمان خرد کنی، اما میترسیدیم وقتی نگاهمان کردی، فهمیدیم که میدانی برای چه آمدهایم. اما چقدر مهربان بودی آقا! چقدر احتراممان کردی....»
گذری بر یک زندگینامه داستانی از شهید آیتالله سیدحسن مدرس
مروری متفاوت بر «حکایت مرد تنها»
«حبیبالله خلج که به او میگفتند حبیب شمر، اولین راوی کتاب است. راوی پشیمانی که قصه را از مرگ سید حسن مدرس و گفتوگوی درونی با او آغاز میکند
صاحبخبر -
∎