پنجشنبه یک آذر 1403 اولین سفر استانی آقای رئیس جمهور از محرومترین استان ، سیستان و بلوچستان آغاز شد ، در این سفر ابتکاری برخلاف روال سابق و اسبق ؛ مراسم استقبال آنچنانی که ادارات و مدارس تعطیل می شد و کارمندان و دانش آموزان از اطراف به صورت اتوبوسی و احیانا با اکراه به استقبال آورده می شدند و بعضی به دنبال ماشین رئیس جمهور می دویدند ، حتی در زمان معجزه هزاره سوم میان استقبال کنندگان اسکناس پانصد تومانی توزیع می شد و مردم را تشویق به نامه نویسی می کردند و نامه ها را در گونی های بزرگ پر می کردند و می بردند.
گاهی ساعت ها زن ، بچه ، پیر ، جوان و میانسال سرگردان در کوچه و خیابان ها منتظر آمدن او می شدند ، علاوه برخورد های نامناسبی که گاهی اطرافیان و تیم حفاظت به بهانه رعایت پروتکل با حاضران داشتند که همه اینها درعمل تحقیر توده مردم ، منافی کرامت انسانی و خلاف مکتب نهج البلاغه بود.
در این سفر دکتر پزشکیان به جای آن که مردم به استقبال بیایند ، خادم جمهور به استقبال آنان رفت؛ خود مسعود پزشکیان در نشست خبریِ پایان سفر به این نکته تصریح کرد و گفت: در این سفر با حذف مراسم استقبال، تلاش کردم کرامت مردم را حفظ کنم. دوست نداشتم برای دیدن ما کسی به زحمت بیافتد در نتیجه برای شنیدن دغدغه و مشکلات مردم ، ما به استقبالشان رفتیم.
همه اینها ریشه در مکتب نهج البلاغه دارد و از یک حقیقت خبر می دهد که همچنان آقای پزشکیان در عمل نیز به این ارزش ها پایبند است و امیدواریم با همین سبک و سیاق علوی به وظایف سنگین خویش در عرصه های گوناگون ادامه دهد و در این راه پر فراز و نشیب موفق و پیروز باشد.
پس از جنگ صفین وقتی امام علی علیه السلام وارد کوفه شد ، حرب بن شرحبیل از بزرگان کوفه به استقبال آمد و در حالی که امام سواره بود ، او پیاده به دنبال حضرت راه افتاد. امام خطاب به او فرمود: برگرد که پیاده آمدنِ مثل تو با مثل من، برای والی فریبنده و خسارتبار است و برای مؤمن، مایه خواری و مذلت می باشد »( نهج ، حکمت ، 322 )
روز دیگر در مسیر حرکت به سوی شام ، عده ای از دهقانان شهر انبار وقتی با امام علیه السلام روبرو شدند، از اسبان و شتران خود پیاده شدند و پیشاپیش آن حضرت(ع) می دویدند. حضرت فرمود: به خدا سوگند که حکمرانان شما از این کار سودی نبردند و شما نیز با این کارها در دنیا ، خود را به زحمت می اندازید و در آخرت، دچار زحمت می شوید و چه زیان بار است رنجی که عذاب در پی داشته باشد و چه سودمند است آسایشی که با آن، امان از آتش جهنم باشد. ( نهج ، حکمت ، 37 )
آقای پزشکیان با الهام از مکتب علوی، حفظ کرامت انسانی و احترام و رجوع به خواسته های معقول مردم را از اولویت های ویژه ای حاکمیت می داند، خود بارها گفت: در شأن مردم ایران نیست که در قفس نگه داشته شوند.
امروز پدیده شوم « فیلترینگ » یکی از مصادیق همین قفس ظلمانی است که توده مردم ، به خصوص قشر تحصیل کرده حوزوی و دانشگاهی اعم از دانشمندان ، پژوهشگران ، نویسندگان و دانش آموختگان گرفتارش شدند، اما آنها هرگز زیر بار این دیوارکشی غیرعُقَلائی نرفتند و به گفته متخصصان فن 85 در صد مردم به وسیله فیلترشکن خود را از این قفس تنگ رهایی ساختند. اما آقای پزشکیان عزیز! حرف این است تا کی کرامت انسانی در نظام جمهوری اسلامی ایران به خاطر نفوذ تفکراقلیتی که چندان سنخیت و مناسبتی با تفکر امام ، رهبری و حواریون امام ندارند ، این گونه تحقیر شده به تمسخر گرفته خواهد شد؟
از همان نخست روشن بود ماجرای فیلترینگ در نهایت به همان سرنوشت نا خوشایند مبارزه با ماهواره و رایتل دچار خواهد شد؛ اخیرا یکی از اهل اطلاع نوشته: قانون ممنوعیت ماهواره هنوز لغو نشده است ، ولی رهبر معظم انقلاب سال ها قبل دستور دادند که برخورد با مردم و رفتن مامورین به خانه ها متوقف شود ، چون وقتی قانونی که اکثریت و غالب مردم ، عملا آن را نپذیرند و به آن عمل نکنند ، خود به خود منتفی است. و این همان اصل اهتمام به کرامت انسانی و تسلیم در برابر خواسته های مردم و تجلی مردم سالاری دینی است.
البته هیچ کس منکر منکرات فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نیست ، اما هنر آن است از داده های مثبت آن بهره گرفته شود و منفی هایش نیز مدیریت گردد ، مضافا هدف از فیلترینگ که ممانعت از فساد و فحشا بوده ، امروز به گفته اغلب کارشناسان نه تنها به آن هدف نرسیده ، خودش منشأ بسیاری از فساد های مالی ، رانتی ، اجتماعی ، فرهنگی ، دینی و انواع فحشا شده است. پس چه منطقی پشت این ماجرا هست و کدام مبنای عقلی ، شرعی و عرفی به ادامه آن اصرار می ورزد؟
3 آذر 1403