سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفته گذشته مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را مرور میکنیم.
فیلترینگ دسترسی به مسائل غیراخلاقی را سادهتر کرده است
حجتالاسلام سیدابوالفضل موسویان:
در شرایط کنونی وضعیت ما مانند صد سال و دویست سال پیش نیست؛ در آن زمان اگر یک کتاب ضاله را آتش میزدند کسی مطلع نمیشد و در همانجا این کتاب از بین رفته بود ولی امروزه با این سرعت انتقال اطلاعات و محتوا اگر چیزی منع شود و یا با چنین برخوردی مواجه شود قطعا افراد زیادی در سراسر دنیا دنبال خواهند کرد تا ببینند این محتوا چه بوده است که آن را آتش زدهاند لذا خوانندگان آن چندین برابر میشود.
الان در بحث فیلترینگ هم کارشناسان معتقدند که برخی از این موارد و نوع برخوردها سبب شده است که دسترسی مردم و به خصوص جوانان به صفحات فیلترشده بیشتر شده است چون فیلترشکن به صورت رایگان و با هزینه اندک برای همه وجود دارد و این ممنوعیت حتی سبب شده که دسترسی به صفحات غیراخلاقی هم بیشتر شود لذا این کار باعث ترویج بیشتر منکر میشود. همه فقها تصریح دارند که امر به معروف و نهی از منکر زمانی واجب است که تاثیر مثبت داشته باشد و اثرگذار باشد وگرنه باعث قبحشکنی بیشتر میشود.
از سوی دیگر فیلترینگ باعث میشود تا ارتباطات درست علمی و اجتماعی و فرهنگی هم با اختلالاتی مواجه شود؛ الان دانشگاهیان و دانشجویان دوست دارند از دستاوردهای علمی در دنیا بهرهمند شوند ولی فیلترینگ محدودیت ایجاد کرده است مضاف بر اینکه افراد زیادی امکان کسب و کار اقتصادی خود را از دست دادهاند؛ بنابراین آیا از لحاظ شرعی درست است که دولت به بهانه مسائل امنیتی و جاسوسی و ... باعث اختلال در سایر امور مردم شود و به صورت کلی فیلترینگ را اعمال کند؟ البته فیلتر مطلق امکانپذیر نیست و مردم با تحمل هزینهها به صفحات مدنظر خودشان دسترسی پیدا میکنند بنابراین اگر فیلترینگ در جایی لازم هم بود باید بسیار محدود باشد.
زیست اخلاقی علامه طباطبایی مهمترین عامل برتری ایشان است
سهراب مروتی:
مسئلهای که باعث برجستگی المیزان است، زیست اخلاقی خود علامه و نمودار شدن آن در این تفسیر است که ریشه در مبانی تفسیری ایشان دارد؛ علامه کتابی به نام «قرآن در اسلام» دارد که در حقیقت مانیفست تفسیر المیزان و پایه و مبنا برای این تفسیر است و ایشان بر این مبنا، المیزان را استوار کرده است؛ علامه در این مانیفست بر این نکته تاکید دارد که قرآن در دلالتهای خودش مستقل است.
مرحوم علامه در جای جای تفسیر المیزان تاکید دارد که اگر کسی قصد دارد به مراحل متعالی کمال برسد علاوه بر عبودیت و بندگی باید در کنشگری اجتماعی واجد رفتارها و احکام اخلاقی باشد؛ این احکام هم به نظر بنده واجب هستند ولی ما این مسئله را برای مردم چندان محسوس نکردهایم و در فقه هم به آن توجه لازم صورت نگرفته است.
اخلاق از منظر علامه طباطبایی هم مربوط به حوزه باورهای ماست یعنی باورهای ما باید قرآنی باشد و باورهای مرکزی خود را باید از قرآن بگیریم و هم به حوزه اعمال و رفتارها و خواستهها؛ مؤمن باید قویترین اراده را داشته باشد و قشر پیشرو جامعه باشد و به خصوص دانشجویان علوم قرآن و حدیث باید بدانند چون علوم قرآن و حدیث یک سر و گردن از سایر علوم بالاتر است دانشجویان این رشته هم باید یک سر و گردن از افراد دیگر در رشتههای دیگر بالاتر باشند.
نیازمند نگاه فلسفی به رویدادهای تاریخی هستیم
حجتالاسلام محمدهادی مفتح:
یکی از مشکلاتی که در دنیا وجود دارد این است که افراد از ابن رشد به بعد فیلسوفان دیگر را نمیشناسند یعنی ملاصدرا و ملاهادی سبزواری در دنیا ناشناخته هستند که باید برای معرفی این افراد و سایرین تلاش کرد اما همین فلسفهای که به نام فلسفه اسلامی در دنیا مشهور است حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. آقای جوادی آملی تلاش کردند تا مباحث هستی شناسی را از قرآن استخراج کنند و اگر این تلاشها به ثمر بنشیند در آن وقت میتوان از فلسفه اسلامی صحبت کرد.
در دنیای پست مدرن، عقل نیز زیر سوال رفته است و اکنون نیز باید در مباحث عقلی، فکری هم برای پست مدرن کنیم که آیتالله جوادی آملی فرمودند کارهایی را در این رابطه انجام دادهاند.
زمانی اینگونه بود که مکاتب فکری و ایسمهای گوناگون وجود داشت اما اکنون اینگونه نیست و این مباحث بیشتر در دانشگاهها بحث میشود. در اتفاقاتی که امروز در دنیا رخ میدهد، بیان میشود که باید طرف درست تاریخ بایستیم؛ سوالی که پیش میآید این است که کدام طرف درست است؟ برای پاسخ به این سوال نیازمند فلسفه تاریخ هستیم که با نگاه فلسفی به رویدادهای تاریخی نگاه کنیم. باید دید که تاریخ به چه سمتی میرود. تاریخ رودخانه در حال حرکت است و با فلسفه باید دید که به کدام سمت خواهد رفت.
فدک طبق نقل علمای شیعه و سنی ملک شخصی پیامبر(ص) بود
حجتالاسلام والمسلمین محمد امین پورامینی:
فدک زمین بسیار بزرگی است که بیش از ۱۰۰ کیلومتر با مدینه فاصله دارد و قضیه هم برمیگردد به جریان غزوه خیبر و درگیری پیامبر(ص) با یهودیان. اینجا مسئله فقهی مطرح است و آن اینکه اگر جنگی بین مسلمین و کفار رخ دهد و غلبه با مسلمین باشد و غنائمی باقی بماند آیا مسلمین از آن حظ و بهره دارند؟ طبیعتا از نظر فقهی این غنائم بین مسلمین و سربازان جنگ تقسیم میشود.
بعد از جنگ خیبر، منطقه فدک براساس پیمان صلح به پیامبر(ص) واگذار شد؛ ممکن است پرسیده شود مطلبی که شما نقل میکنید که مسلمین حظ و بهرهای از این مال ندارند مورد اتفاق همه مسلمین است یا فقط فقهای شیعه گفتهاند؟ و جواب این است که همه فقهای مسلمین قبول دارند در جایی که دشمن در مقام ضعف مصالحه میکند چیزی را که چشمپوشی کرده است در اختیار رسول خداست. نزد شیعه این مسئله واضح است ولی در بین اهل سنت هم ابوبکر کاشانی، سرخسی که معاصر شیخ طوسی است در کتاب مبسوط، صفحه ۲۹ جلد ۱۲ تصریح کرده است همچنین ابن ابیالحدید معتزلی در شرح نهجالبلاغه جلد ۱۶ صفحه ۲۱۲ بر این مسئله که فدک ملک شخصی پیامبر(ص) بوده است تاکید دارد.
ممکن است باز برخی بپرسند که ما نظرات فقهای شیعه و سنی را فهمیدیم ولی چه برهانی دارید که این مال باید برای پیامبر(ص) باشد؛ جواب این است که قرآن کریم در آیه ششم سوره حشر فرموده است: وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ یعنی هر چه را که خداوند از دارایی یهود به پیامبر داد چیزی نبود که شما برای آن اسب و شتری را تاخته و حرکت داده باشید و خداوند بر هر چیزی قادر است. این هیبت و قدرت را خدا به رسول الله(ص) داده و اثر این عظمت اینگونه شد که هیبت پیامبر(ص) در دل یهودیان قرار گرفت و دست از جنگ شستند و مصالحه کردند.
هویت زن امروز در میانه سنت و مدرنیته گرفتار است
زینب باقیات اصفهانی:
زن امروز با تعارضات و فشارهای زیادی روبرو است. از یک طرف میخواهد یک زن نمونه باشد و به تعبیری ابرزن باشد؛ کسی که هم بیرون از خانه کار میکند و در اجتماع فعال و کنشگر است و از طرف دیگر در منزل در جایگاه مادری، همسری و گاهی فرزندی ایفای نقش میکند؛ در عرصههای تصمیمگیری خانواده نقش مهم دارد و در مدیریت مالی هم تاثیرگذار است.
زن امروز در میانه سنت و مدرنیته گیر کرده است؛ همچنان نقشهای سنتی را دارد و نقشهای مدرن هم برای او تعریف شده است به همین دلیل زن امروز خیلی با فضای زندگی حضرت زهرا(س) انس ندارد و خیلی وظیفهمحور و تکلیفمحور و خدامحور نیست لذا باید برای این مسئله تدبیری بیاندیشیم. سرعت تحولات زمانه و پیشرفتمحوری سبب شده است تا زنان هم پا به پای مردان و زنان دیگر تلاش کنند از فضای امروز دنیا و تحولات عقب نمانند لذا به نظر میرسد جایگاه گروه مرجع و الگو و تاثیرگذار بودن از سمت الگوهای دینی به سمت سلبریتیها و برخی افراد مشهور تغییر پیدا کرده است.
به نظر بنده میرسد که مخالفت با ورود زنان به این عرصهها بیشتر منطبق بر سلیقه شخصی برخی افراد است تا اینکه منطبق با نظر دین باشد. طبق روایات متقن مطلبی دال بر ناتوانی زن در مدیریت کلان یا ضعف عقلی یا ناتوانی در ایجاد تعادل در زندگی برای زن وجود ندارد. در طول تاریخ این نگاه مردسالارانه بوده که زن را در این عرصه وارد نکرده است گرچه روایتهایی هم میتوان یافت که زن را از حضور در اجتماع باز میدارد که البته جای تامل و صحتسنجی برای این روایات وجود دارد.
به نظر بنده، ارتباط موثر زن با افراد خانواده، در تعامل با فرزندان، همسر، پدر، ارتباط درست زنان و مردان با همسایگان و همشهریان موضوعاتی است که میتوان از سیره آن حضرت نکاتی استخراج کرد و میتوانند الگوبخشی داشته باشند. در مورد حفظ حریم خانواده و دوستان و ایجاد صمیمیت در فضای زندگی.
سیر تحولات فلسفه از دیروز تا امروز
حمید وحیددستجردی:
ذهن بشر دارای خصوصیاتی است که بتواند از عهده آموختن و درک زبان برآید و عالم خارج دارای خصوصیاتی است که زبان با این مشخصات بتواند از عهده توصیف آن عالم برآید. در این صورت رابطهای که این اجزا با هم پیدا میکنند، رابطهای است که قلمروهای متفاوت فلسفی را تشکیل میدهند. برای مثال رابطه بین ذهن و عالم خارج را معرفتشناسی ایجاد میکند و رابطه بین عالم خارج و زبان از طریق تئوریهای صدق تعیین میشود. از طرف دیگر رابطه بین ذهن و زبان نیز از طریق تئوریهای معنیداری در فلسفه زبان مطرح است.
در دوران جنگ جهانی دوم فلسفه از حوزه کمبریج به حوزه آکسفورد میرود. افرادی که در آکسفورد گردهم آمدند، جامعه فلسفی خیلی مهمی را تشکیل دادند، البته در نیمه اول قرن بیستم فیلسوف بسیار مهم دیگری به نام ویتگنشتاین وجود داشت که شاگرد راسل محسوب میشد و دقیقا همان تعلقات فکری راسل را دنبال میکرد. او با آغاز جنگ جهانی اول به ارتش اتریش پیوست.
ویتگنشتاین بعد از پایان جنگ جهانی اول، سعی کرد که از فلسفه دوری کند؛ چراکه اینگونه میاندیشید که تمامی مباحث فلسفی را حل کرده است، اما بعد از پایان جنگ مجدداً به فلسفه علاقهمند شده و سعی کرد تا به کمبریج بازگردد، اما در دوره جنگ جهانی دوم و پایان جنگ، حوزه اصلی فلسفی در حوزه آکسفورد تشکیل شد و همچنان ویتگنشتاین در آن به اعتبار اینکه وارد دوره دوم فلسفی خود شده و بسیاری از اعتقادات گذشته خود را کنار گداشته بود، چهره متشخصی بود. ویژگی مهم مکتب فلسفی در بعد از جنگ جهانی دوم، توجه فلاسفه به فلسفه زبان عرفی یا زبان عادی است. از نظر آنها برای حل مباحث فلسفی لازم نیست که لزوما متدهایی را پیگیری کنیم که فلاسفه قبلا آنها را دنبال میکردند.
انتهای پیام