مهدی مطهرنیا استاد روابط بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در رابطه با احتمال صدور قطعنامه از سوی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آثار آن بر سیاستهای خارجی کشور، گفت: به نظر میرسد که نشانهها و پیشرانهها به دنبال ایجاد فضایی برای افزایش فشار بر تهران هستند، بهویژه در راستای گذر و حرکت ایران بهسمت شکلدهی به نظم آینده جهانی. به عبارت دیگر، بارها بر این نکته تأکید کردم که دهه ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰، دوره تثبیت نظم نوین جهانی خواهد بود که در آن سعی بر شکلدهی به هندسه آینده قدرت در لایههای مختلف بهویژه لایههای بالا است.
وی افزود: در لایههای زیرین هم شاهد تلاطمهایی هستیم. امروز در عرصه قدرت، شاهد رقابت شدیدی بین دو قطب مدرن و فرامدرن هستیم که تجلیگاه آن را میتوان در تقابل ایلان ماسک و قدرتهای کهن مشاهده کرد. فعالیت مدرنی که نسبت به فرامدرن در رژیم گذشته سرمایهداری قرار دارد، در مقابل تلاشهایی است که بهدنبال استمرار قدرت ایالات متحده آمریکا بهعنوان ابرقدرت باقیمانده قرن بیستم در قرن بیست و یکم میباشد. این روابط در جهت جهانی منتشر شده است.
دو راهی پذیرش مذاکرهای سختتر از مذاکرات برجام یا مواجهه با فشارهای بیشتر
وی ادامه داد: باید توجه داشت که ایران سعی در شکلدهی به نظم جهانی بر اساس قرائتی که ایالات متحده مطرح میکند، نداشته است. قرائت از نظم نوین جهانی اکنون در کنار مرزهای ایران و بهویژه با تمرکز بر اسرائیل حرکت میکند. با توجه به تحولات بینالمللی و بهویژه در ایالات متحده، روی کار آمدن دولت پست نئو محافظهکار ترامپ و نوع تحرکات هجومی اسرائیل نسبت به نیروهای نیابتی و نیروهای نظامی ایران و تاسیسات هستهای وضعیت به مراتب بغرنجتر خواهد شد. ایران اکنون در دوراهی پذیرش مذاکرهای سختتر از مذاکرات برجام و مواجهه با فشارهای گوناگون برای محدود ساختن توان مانور خود در منطقه و نظام بینالملل قرار دارد. در این شرایط، تلاطمهای ناشی از مسائل داخلی نیز بر پیچیدگی اوضاع میافزاید.
ایالات متحده آمریکا به مراتب ضعیفتر از دهههای گذشته به نظر میرسد
این استاد دانشگاه با اشاره به ریاست جمهوری ترامپ در دور جدید و نوع همکاری اروپا با ایلات متحده، عنوان کرد: در حالی که قرار بود این قاره بهعنوان رقیب اقتصادی ایالات متحده در نظم آینده جهانی ظهور یابد. اکنون، این ۲۷ کشور، توان چندانی در برابر ایالات متحده که قرار بود با سقوط اقتصادی مواجه شود، ندارند. این برداشت در تهران وجود داشت که با توجه به چالشهای ناشی از کووید-۱۹ و دیگر مسائل پیش روی ایالات متحده، موازنه قدرت به نفع تهران تغییر کند. در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا به مراتب ضعیفتر از دهههای گذشته به نظر میرسد. اگرچه این کشور با چالشهای بسیاری مواجه است و در درون آن تلاطمهای زیادی دیده میشود، اما هنوز هم ایالات متحده حتی بدترین ایالتهای آمریکا نسبت به وضعیت اقتصادی کشورهای اروپایی در موقعیتی بهتر قرار دارند.
وی ادامه داد: امروز اروپا با وجود تمامی تلاشها برای دوری از سلطه آمریکا بر این نیمکره، ناچار است که دوباره بهعنوان پذیرشگر قدرت آمریکا عمل کند. بسیاری از کشورهای اروپایی اکنون تلاش دارند تا نزدیکتر از گذشته حتی نزدیکتر از دوران ریاستجمهوری ترامپ با ایالات متحده هماهنگ شوند. آنها دریافتند که در کنار آمریکا میتوانند امنیت بیشتری را در برابر رقبای خود تأمین کنند.
آژانس بینالمللی انرژی هستهای با ابزاری مشروع فشارها را بر ایران تشدید میکند
مطهرنیا در پاسخ به این پرسش که دلیل رویکرد دوگانه آژانس بینالمللی انرژی هستهای در مواجه با ایران نسبت به سایر کشورها دنیا چیست، بیان کرد: آژانس بینالمللی انرژی هستهای، نهادی است که ایران عضویت آن را پذیرفته و خود یکی از اعضای آن محسوب میشود. ایران با پذیرش پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و مقررات ناشی از فعالیتهای هستهای خود، بهطور مستقیم مرجعیت این نهاد را پذیرفته است. بنابراین یا باید مانند کره شمالی و اسرائیل از آن خارج شویم، یا اینکه اگر مرجعیت آن را قبول میکنیم، باید بپذیریم که افکار عمومی در سطوح منطقهای و بینالمللی بر آن صحه میگذارد و این مسأله بهعنوان ابزاری مناسب برای بهرهبرداری آمریکا و دیگر کشورها در جهت تشدید فشار بر ایران عمل میکند.
این تحلیلگر روابط بین الملل با اشاره به سفر گروسی به ایران و تلاشهای او برای جلوگیری از صدور قطعنامه علیه ایران، اظهار کرد: باید بپذیریم که آقای گروسی چندین بار این تلاش را تجربه کرده است. زمانی که ایشان رئیس سازمان بینالمللی آژانس انرژی هستهای شد، همه او را یکی از عوامل و مهرههای ایالات متحده میدانستند. در حالی که از زمان تصدی رهبری توسط گروسی، ما شاهد ایجاد فضایی بودهایم که چندین بار او تلاش کرده است تا این مسیر را به گونهای هموار کند که بتواند زمینههای فشارهای بیشتر بر ایران از منظر سیاسی را کاهش دهد.
گروسی روغن ریخته را خرج امامزاده میکند
وی افزود: شاید این استدلال پیش آید که گروسی نیز در چارچوب اقدامی عمل کرده است که نشاندهنده عدم توانایی فشار بیشتر بر تهران بوده است. به طبع، چون انجام قطعنامههای گوناگون علیه تهران اثر نداشته است، گروسی نیز در حقیقت «روغن ریخته را خرج امامزاده» کرده است. اما آنچه که اکنون دیده میشود، نگرانی از ایجاد یک قطعنامه است. بنابراین یا او ضعیفتر از گذشته شده است یا اینکه گروسی به وظایف خود عمل میکند. در سیاست، آنچه که مهم است نتیجه است. نتیجه آن است که در وضعیت کنونی، احتمال صدور قطعنامه علیه ایران افزایش یافته و با صدور این قطعنامه، فشار حداکثری دولت ترامپ بر تهران از مشروعیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
در دنیای سیاست، مسئله حق و ناحق وجود ندارد
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در سیاست، دوست و دشمن بر مبنای منافع تشخیص داده میشود، گفت: هرچه شما منافع بیشتری را در چارچوب حرکتهای خود داشته باشید و از این منافع بهرهمندی بیشتری را متوقع باشید، به تبع باید بگوییم این معنا شکل میگیرد که تمایل به طرفی خواهید داشت که این منافع را با منابع کمتر برای شما حاصل کند. در دنیای سیاست، مسئله حق و ناحق وجود ندارد و مسئله دوگانهنگری و چندگانگی وجود دارد. این دوگانهنگری و چندگانگی همه در گرو ایجاد فضایی است که بتوان بر اساس آن بیشترین منافع را اخذ کرد. لذا دوستان در این چارچوب، از دشمنان تفکیک میشوند و یا کشورها ردهبندی دوستان خود را به نمایش میگذارند.
مطهرنیا در رابطه با تاثیر این قطعنامهها و جلوگیری از اثرات منفی آنها به ویژه در زمینههای اقتصادی، گفت: سالهاست از اقتصاد مقاومتی صحبت میشود، اما هنوز در تعریف این اقتصاد شاهد یک تعریف واحد نیستیم. لذا باید گفت که این مسئله اکنون یک چالش جدی برای ایران است. ایران دارای اقتصادی بسیار لغزنده و پرحادثه است. نرخ برابری ریال ایران در برابر دلار به مرزهای بالاتر از ۷۰ تومان نزدیک میشود و اگر این روند ادامه پیدا کند، احتمال دارد در سال جدید هجری شمسی، مرزهای بین ۸۰ تا ۹۰ تومان را به راحتی تجربه کند. اگر این منطق پیش بیاید و این تحولات صورت بپذیرد، آیا اقتصاد ایران تابآوری لازم را در برابر این مقدار تورم ناشی از نابرابری خواهد داشت؟ میزان شکیبایی مردم در برابر تورم و اثرات ناشی از این پرونده و تنشها تا چه اندازه خواهد بود؟ اینها پرسشهای جدی هستند که باید به آنها پاسخ داده شود.
وی خاطرنشان کرد: اینکه ما فکر کنیم در دو یا سه دهه اخیر، افزایشهای نوبتی توانسته است، با شکیبایی مردم، تابآوری را بالا ببرد، ممکن است در نهایت به انسداد منجر شود. آیا مردم ادامه این وضعیت را خواهند پذیرفت؟ آیا دولت توانایی خواهد داشت که در برابر افزایش ۴۰ درصدی تورم، حقوق را تنها ۲۰ درصد افزایش دهد و تا حدودی مردم را راضی نگه دارد؟ هرچه فاصله بین این دو افزایش بیشتر شود، احتمال ناشکیبایی در داخل کشور نیز افزایش مییابد و بروز ناشکیباییها میتواند معضلات زیادی را به همراه داشته باشد.