شناسهٔ خبر: 69767240 - سرویس اجتماعی
منبع: جوان | لینک خبر

گزارش «جوان» از علل و پیامد‌های پرخاشگری و خشونت در گفتگو با شهروندان و آسیب‌شناس اجتماعی

مدرسه و خانواده، مانع باب شدن رفتار‌های پرخاشگرانه شوند

پرخاشگری و خشونت از آن دسته ناهنجاری‌های اجتماعی است که با شدت و ضعف در جامعه وجود دارد و بعضاً زمینه بروز برخی آسیب‌ها و حوادث دیگری را ایجاد می‌کند، موضوعی که علل و همچنین پیامد‌های مختلفی دارد و باید مورد توجه قرار بگیرد.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: گاه و بی‌گاه با اخبار مربوط به خشونت در جامعه مواجه می‌شویم؛ اخباری که شاید اندک باشد، اما به دلیل فراگیر بودنش نیاز به بررسی، تأمل و کنترل دارد. یکبار چپ چپ نگاه کردن، دلیل دعوا می‌شود و بار دیگر راننده خودرویی که بی‌محابا مقابل خودروی دیگر پیچیده، درگیری را ایجاد می‌کند. فقط خدا می‌داند که این دعوا و درگیری به کجا ختم می‌شود، اینکه کار به کلانتری و بیمارستان می‌کشد یا ضربه‌ای ناخودآگاه، جان یکی از طرفین دعوا را می‌گیرد! حتی فکر کردن به آن هم ترسناک است، چه برسد که اتفاق بیفتد، اما وقتی افراد بلد نیستند خشم‌شان را کنترل کنند و یاد نگرفته‌اند در مواجهه با آنچه عصبانی‌شان می‌کند چه رفتاری داشته باشند، پس بدون فکر به عواقب کار خود، فحش و ناسزا می‌دهند و به طرف مقابل حمله‌ور می‌شوند! این یک زنگ خطر است؛ زنگ خطری که اگر توجهی بدان نشود، وضعیت را از آنچه هست، بحرانی‌تر می‌کند. 

پرخاشگری و خشونت از آن دسته ناهنجاری‌های اجتماعی است که با شدت و ضعف در جامعه وجود دارد و بعضاً زمینه بروز برخی آسیب‌ها و حوادث دیگری را ایجاد می‌کند، موضوعی که علل و همچنین پیامد‌های مختلفی دارد و باید مورد توجه قرار بگیرد. بروز رفتار‌های پرخاشگرانه از مسائلی است که افزایش آن در میان افراد جامعه به خصوص جوانان، نگران‌کننده است، چراکه بخش قابل‌توجهی از اخبار صفحه حوادث نشریات مختلف مربوط به نزاع‌های خونین و دیگر حوادثی است که ریشه در رفتار‌های پرخاشگرانه دارد. 

 آنهایی که عصبانی شدند، پشیمانند
عمده افراد که عصبانی می‌شوند و به اصطلاح از کوره در می‌روند، بعد از رفتار اشتباه‌شان، پشیمان می‌شوند. گاهی این پشیمانی قابل‌جبران است و گاهی هم نه. آقای پاشایی که ۳۵ سال دارد، در این رابطه به «جوان» می‌گوید: «شاید ۱۰ سال پیش با بوق ممتد یک ماشین هم عصبانی می‌شدم و هر کاری می‌کردم تا حساب طرف مقابل را کف دستش بگذارم، اما بعد از یک اتفاق تلخ دیگر برای همیشه عصبانیتم را کنترل کردم؛ روزی که یکی از بچه‌های محله‌مان به من فحش داد و من در کوچه‌مان با او درگیر شدم، همان موقع پدرم از راه رسید و تمام تلاشش را کرد تا این دعوا را تمام کند، اما نه من حاضر بودم کوتاه بیایم و نه آن طرف! تا اینکه پدرم در این درگیری به سمت پیاده‌رو هل داده شد و پایش شکست! دو ماه درگیر بیمارستان و جراحی استخوان پای پدرم بودیم و در تمام این مدت، احساس شرمندگی می‌کردم. از آن روز هم پشیمانم که چرا آن ناسزا را نشنیده نگرفتم و دعوا کردم.»
همچنین آقای مهدوی که یک جوان ۲۸ ساله است در رابطه با شرایطی که عصبانی می‌شود و کنترلش را از دست می‌دهد، می‌گوید: «اگر کسی به من زور بگوید، کنترلم را از دست می‌دهم. یکبار از خیابان یک‌طرفه می‌آمدم که یک ماشین از رو به رو آمد، او خلاف جهت خیابان حرکت می‌کرد، با این حال نور بالا می‌زد تا دنده عقب بگیرم! من هم نور بالا زدم و از جایم تکان نخوردم. چند دقیقه‌ای خودروهایمان متوقف بود تا اینکه او، سرش را از پنجره بیرون آورد و یک فحش داد! من هم می‌خواستم پیاده شوم و حسابش را کف دستش بگذارم که برادرم نگذاشت و قسمم می‌داد که پیاده نشوم. آن موقع از دست برادرم هم عصبانی بودم که چرا نگذاشت به حساب آن راننده برسم، اما راستش را بخواهید بعداً فکر کردم که اگر همین دعوا موجب قتل می‌شد، الان کجا بودم و چه کار می‌کردم.»

 کنترل رفتار‌های هیجانی یادگرفتنی است
عصبانیت، خشم و کج‌خلقی نوعی طغیان عاطفی هستند که در پاسخ به ناامیدی، خشم یا عصبانیت انباشته شده رخ می‌دهد و مهار کردنش در لحظه بروز نیاز به مهارتی پرورش یافته دارد. در این لحظه فرد به صورت تکانشی و خشونت‌آمیز واکنش نشان می‌دهد، زیرا حس می‌کند اوضاع از کنترل او خارج شده‌است. به تازگی سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به ضرورت یادگرفتن مهارت کنترل خشم اشاره کرد و گفت: «مقابله با استرس و کنترل رفتار‌های هیجانی امری یادگرفتنی است تا فرد بتواند در ناملایمات زندگی، شرایط خود را مدیریت کند و از بحران‌ها آسیب نبیند. این مهارت‌ها یادگرفتنی است و باید در سبد آموزش‌های فرد قرار گیرد تا چطور فرد خشم، ترس، غم و هیجان خود را مدیریت کند.»
او با بیان اینکه گاهی رفتار‌های خشونت‌آمیز به دلایلی، چون بیکاری، بیماری و مشکلات اقتصادی و اجتماعی بروز می‌کند، اظهار داشت: «اینکه چطور از فرد آسیب‌دیده حمایت کنیم که این شرایط آثار منفی کمتری روی فرد داشته باشد، مستلزم آموزش و فراگیری است.»
موسوی چلک معتقد است در کنار کسب مهارت‌های فردی، بی‌نیاز از دریافت مشاوره از متخصصان نیستیم. این آسیب‌شناس تصریح کرد: «اگر خودرو خراب شود، آن را نزد مکانیک می‌بریم، اما چطور است که در زمان بروز بحران اجتماعی به مشاوران و متخصصان اجتماعی که اهل فن هستند، مراجعه نمی‌کنیم؟!»
او ادامه داد: «گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز و انتخاب رویکرد سازنده برای حل تعارض کمک می‌کند تا به مرحله قتل و خشونت نرسیم.» این مددکار اجتماعی اظهار داشت: «مقابله با استرس و کنترل رفتار‌های هیجانی امری یادگرفتنی بوده و مستلزم آن است که فرد از دوران مدرسه بخشی از این مهارت‌ها را آموزش ببیند تا بتواند در شرایط ناملایم زندگی چطور شرایط و زندگی خود را مدیریت کند که اثر سوء بر زندگی او نداشته باشد.»

 اهمیت مهارت حل تعارضات 
کار به جایی رسیده که دیگر رفتار پرخاشگرانه به وجه مشخصه رفتار عمده افراد جامعه تبدیل‌شده و مصادیقی از خشونت اجتماعی مثل قتل، ضرب و جرح، نزاع، خشونت خانگی، همسرآزاری، کودک آزاری و حتی سالمند آزاری در جامعه به وجود آمده‌است؛ موضوعی که رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، آن را مطرح کرد و گفت: «باید بپذیریم که ما برای زیست اجتماعی نیازمند یادگیری مهارت‌هایی هستیم که بتواند ما را در شرایط بحرانی مراقبت کند و به گونه‌ای رفتار کنیم که در شرایط مختلف درگیر بحران‌ها نشویم و مواجهه منطقی‌تری با شرایط سخت داشته باشیم.»
این کارشناس اجتماعی با یادآوری اینکه افراد مختلف به دلیل تفاوت‌های فردی و اجتماعی رفتار‌های متفاوتی نیز در مواجهه با شرایط سخت و بحران‌ها دارند، افزود: «ما نیازمند حل تعارض به خصوص در مشاجرات خانوادگی هستیم.»
موسوی چلک ادامه داد: «بیش از تاب‌آوری، مهارت حل تعارضات است که اهمیت دارد؛ ممکن است در هر خانواده‌ای اختلافاتی به‌وجود آید، اما اینکه چگونه آن تعارض را مدیریت کنیم که تبدیل به بحران نشود، مؤلفه مهم در حل آن به شمار می‌رود.»
او یکی از راه‌های حل مسئله را گفتگو و بیان دیدگاه‌های دو طرف دانست و گفت: «باید با هم گفتگو کنیم؛ دو طرف نظر خود را در یک موضوع واحد بگویند و تبادل‌نظر کنند تا به یک نتیجه واحد برسند. در این صورت است که مشخص می‌شود چه تصمیماتی باید گرفت تا از بین آنها بهترین راه انتخاب شود.»
این مددکار اجتماعی اظهار داشت: «باید همه تلاش خود را به کار بست که مسئله به بحران تبدیل نشود؛ کسانی به مرحله بحرانی می‌رسند که فضای گفتگو و تبادل دیدگاه را ایجاد نمی‌کنند. در چنین رویکردی تعارض‌ها می‌تواند عاملی برای آموزش مهارت جدید باشد و فرد تلاش کند مهارت‌هایی، چون گفتگو، کنترل رفتارهایی، چون خشم، هیجان و استرس را فرا بگیرد.»

 نقش خانواده و مدارس
در همین رابطه، مجید ابهری، رفتارشناس و آسیب‌شناس اجتماعی به «جوان» می‌گوید: «پرخاشگری اصلی‌ترین نتیجه خشم و بالا رفتن نقطه جوش رفتاری انسان‌هاست. بنابر دلایل مختلف، وقتی پرخاشگری خودنمایی می‌کند، ممکن است نتایج بسیار تلخ و پشیمان‌کننده‌ای به بار آورده و باعث صدمه‌های بدنی و حتی مرگ افراد شود. مولا امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید «زنهار از خشم، زیرا آغاز آن دیوانگى و انجامش پشیمانى است»؛ این سخن بسیار ارزشمند که باید شعار اصلی در مکتب روانشناسی و رفتاری در راستای مدیریت کنترل رفتار‌های هیجانی و تسلط بر خشم و پرخاشگری باشد.»
او به نقش خانواده در آموزش مهارت کنترل خشم اشاره می‌کند و اظهار می‌دارد: «خانواده اولین کلاس آموزش کنترل بوده و پدر و مادر اصلی‌ترین الگو‌های این محور است. چه بسیار اتفاق می‌افتد که والدین در مقابل چشمان حیرت‌زده فرزندان، رفتار‌های ناخوشایند ناشی از خشم دارند؛ وقتی که بر سر جای پارک کردن ماشین یا عوامل دیگری که در طول روز بار‌ها در خیابان‌ها اتفاق می‌افتد، نزاع سر می‌گیرد، درگیری‌های زبانی به فیزیکی تبدیل می‌شود و فرزندان به عنوان دوربین‌های زنده ثبت وقایع شاهد این منظره‌های تلخ هستند و آنها را یاد می‌گیرند و چه بسا ممکن است به کار بندند.»
این رفتارشناس، نقش آموزش و پرورش را در این زمینه نیز مهم می‌شمارد و می‌گوید: «بعد از خانواده نهاد آموزش و پرورش و مدرسه محل تکمیل مدیریت کنترل هیجان‌های رفتاری است. فرزندان جامعه می‌توانند در مدرسه و از روی کتب آموزشی، صبر و کنترل هیجان‌ها را یاد بگیرند و تمرین کنند.»

 بازی‌های کامپیوتری و اسباب‌بازی‌های مخرب
ابهری تصریح می‌کند: «از نظر رفتارشناسی دو گروه از دلایل باعث بروز پرخاشگری و آسیب‌های بعدی آن می‌گردند. یک؛ عوامل بیرونی مثل گرانی، تورم، سرو صدا و آلودگی‌های هوا، ترافیک سنگین و دو؛ عوامل درونی که ناشی از فقدان مدیریت رفتارهاست و باعث بروز پرخاشگری می‌شود.»
به گفته او، گاه با یک عذرخواهی ساده و لبخند می‌توان از یک حادثه تلخ جلوگیری کرد، اما کمتر توجهی بدان می‌شود. 
ابهری درباره نقش بازی‌های مخرب کامپیوتری اظهار می‌دارد: «فرزندان ما با فیلم‌ها و بازی‌های کامپیوتری دچار هیجانات روحی می‌شوند، از طرفی ۷۰ درصد از اسباب‌بازی‌های موجود در بازار اقلام خشونت‌آفرین مانند تفنگ در انواع مختلف، شمشیر و خنجر و ابزار دیگر است. بنابراین باید بازی‌های فرهنگی و سنتی گذشته به مدارس آورده شوند و از ورود غیرعلمی و بدون کنترل و نظارت فرزندان به فضای مجازی جلوگیری شود.»
او در پایان تأکید می‌کند: «رسانه‌ها و به خصوص صدا و سیما، بهترین ابزار برای آموزش و تمرین، محور‌های مهم اخلاقی هستند و باید نقش خود را به درستی ایفا کنند.»