برخی از اقداماتی که آخوند خراسانی در اینجهت انجام داد، عبارت بودند از:
ارسال تلگراف برای پیگیری و مجازات عاملان انتشار مقاله جنجالبرانگیز «اذا فسد العالم فسد العالم» در روزنامه «حبل المتین» تهران در اواسط ماه رجب
نامه به مجلس در خصوص لزوم انحصار قضاوتهای شرعی به محاضر مجتهدین
ابراز نگرانی شدید از نفوذ عدهای منحرف در صفوف مشروطهخواهان و تبیین دقیق مشروطه از دیدگاه خود در اول ذیحجه ۱۳۲۷ هجری قمری
شکایت از افتتاح قمارخانه و مالیات بستن بر منکرات
تاکید بر اجرای حدود الهی
لزوم تهذیب مطبوعات از مسائل ضد دینی
حکم به فساد مسلک سیاسی سیدحسن تقیزاده و لزوم اخراج او از مجلس و تبعید به خارج کشور در ۱۲ ربیع الثانی ۱۳۲۸
معرفی بیست نفر فقیه به مجلس بهمنظور تحقق اصل دوم متمم قانون اساسی درباره نظارت فائقه فقها بر مصوبات مجلس در ۳ جمادی الاول ۱۳۲۸ هجری قمری
تلگراف بسیار مهم در نقد اهداف و برنامههای ضد دینی و ملی فرصتطلبان و غربگرایان در جمادیالثانی ۱۳۲۸ که در قسمتی از آن آمده است:«... بحمدا... ایران مملکتی است اسلامی و قاطبه امرا و سرداران عظام ملی و مجاهدین غیور و فداییان اسلام و قاطبه ملت با اتحاد عنصر غالب بر دیانت حقه اسلامیه ثابت و راسخ و امتیاز مشروطیت و آزادی این مملکت جز براساس قویم مذهبی که ابدالدهر خللناپذیر است، غیر ممکن و حفظ بیضه اسلام و صیانت وطن اسلامی، همان تکلیفی را که در هدم اساس استبداد ملعون سابق مقتضی بود، در هدم این اداره استبدادیه مرکب از مواد فاسده مملکت و دشمنان دین هم بهطریق اولی مقتضی است و عشاق آزادی پاریس، قبل از آنکه تکلیف ا... عزاسمه درباره آنها طور دیگر اقتضا کند، به سمت معشوق خود رهسپار و خود و ملتی را آسوده و این مملکت ویران را به غم خوارانش واگذارند تا به جبران آن شکستگی و تدارکات خرابی و سد ثغورش بپردازند... »
درواقع میتوان تلگراف یادشده را منشور اسلامیت کشور و نظام سیاسی تعبیر نمود. سرانجام آخوند خراسانی درحالی که پس از اولتیماتوم معروف روس در اواخر سال ۱۲۹۹ هجری قمری در تدارک حرکت بهسمت ایران برای دفاع از هجمه کفار اشغالگر و براساس برخی گزارشات درصدد اصلاح مشروطه بود در ۲۰ ذیحجه، بهصورت ناگهانی رحلت کرد. آقانجفی قوچانی در کتاب «برگی از تاریخ معاصر ایران» درباره فوت ناگهانی آخوند خراسانی مینویسد:«... نظر غالب اطبا و حدس غالب ناس براین بود که آن بزرگوار را مسموم کرده اند... »
اما گروهی از نویسندگان که از شاگردان و اطرافیان آخوند نیز بودند، علت مرگ مجتهد خراسانی را ناراحتیهای شدید وی از اشغال ایران به وسیله انگلیس و بهویژه روسیه دانستهاند. بعضی گزارشات نشان میدهد که آخوند خراسانی با مشاهده ناکارآمدی، هرجومرج و فضای ضد دینی در مشروطه دوم، بهتدریج از مشروطه روی برگردانده بود و حتی مبارزه با آن را توصیه مینمود اما آنچه از مکتوبات و سخنرانیهای مرحوم آخوند خراسانی مستفاد میشود، آن است که او قطعا به ولایت فقها و حکومت سیاسی و معنوی فقیه جامع الشرایط اعتقاد داشته ولی در زمان نهضت مشروطیت، از آنجاکه موقعیت چنان حاکمیتی موجود نبوده است و از طرف دیگر هم نهضتی به راه افتاده بوده که اولا تحدید استبداد شاهی و رفع ظلم از مظلوم و برقراری عدالت را مد نظر داشته و ثانیا در رأس آن گروهی از علمای اسلام قرار داشتند که برقراری احکام دین مبین را مد نظر گرفته بودند، حمایت از نهضت فوق را بر کنارنشستن و خنثیبودن ترجیح داد که بنا به نوشته خودش در تلگرافی در پاسخ به نامه اهل همدان:«... سلطنت مشروطه و عدالت و مساوات در کلیه امور حسبیه، به شرع اقرب از استبداد است... »
یعنی درواقع مرحوم آخوند خراسانی چون شرایط را مناسب برای طرح ایدهآل خود یعنی وانهادن حکومت به حکام شرع و به تعبیر ایشان سلوک با حکام شرع باشد، نمیدید، آن را کتمان کرده و فقط به بیان وظیفه فعلی اکتفا کرده است:«... نظر به مصالح مکنونه باید مطویات خاطر را به مصلحهالوقت، کتمان کرده و بیان موجز تکلیف فعلی عامه مسلمین را بیان میکنیم...»
نگاه آخوند خراسانی براساس گزارش آقانجفی قوچانی نسبت به بنیاد حکومت در زمان غیبت، نگاهی دومرحلهای است. ایشان با تصریح به مناسبنبودن شرایط زمانومکان برای طرح اصلی خود، فقط به بیان دیدگاه ثانوی و مصلحتی خود اکتفا کرده و براین اساس عقلای مسلمین و ثقات مومنین را مرجع حل موضوعات عرفیه و امور حسبیه معرفی نمود. بهسخن دیگر، میتوان و بلکه باید میان اندیشههای مبنایی و مواضع مبتنی بر آنها و مواضع اضطراری و عملی متناسب با زمان تفکیک کرد.
میتوان گفت که ایشان بهنوعی ولایت فقیه را محور اندیشه فقهی/سیاسی خود میدانست و شایان ذکر است که نقش فقیه در این طرح اولیه، ایجاد محوریت در تصمیمگیری در امور اجتماعی، تأمینکننده مشروعیت دینی برای مداخله در امور اجتماعی/سیاسی و بهمعنای نفی کارکرد عقلا و اندیشهورزی آنها نیست اما باید دانست که از نظرایشان جایگاه نهادی فقاهت باید محفوظ میماند. یعنی نگاه آخوند خراسانی و شیخ عبدا... مازندرانی به مشروطه در واقع دفع افسد به فاسد بوده است.
ارسال تلگراف برای پیگیری و مجازات عاملان انتشار مقاله جنجالبرانگیز «اذا فسد العالم فسد العالم» در روزنامه «حبل المتین» تهران در اواسط ماه رجب
نامه به مجلس در خصوص لزوم انحصار قضاوتهای شرعی به محاضر مجتهدین
ابراز نگرانی شدید از نفوذ عدهای منحرف در صفوف مشروطهخواهان و تبیین دقیق مشروطه از دیدگاه خود در اول ذیحجه ۱۳۲۷ هجری قمری
شکایت از افتتاح قمارخانه و مالیات بستن بر منکرات
تاکید بر اجرای حدود الهی
لزوم تهذیب مطبوعات از مسائل ضد دینی
حکم به فساد مسلک سیاسی سیدحسن تقیزاده و لزوم اخراج او از مجلس و تبعید به خارج کشور در ۱۲ ربیع الثانی ۱۳۲۸
معرفی بیست نفر فقیه به مجلس بهمنظور تحقق اصل دوم متمم قانون اساسی درباره نظارت فائقه فقها بر مصوبات مجلس در ۳ جمادی الاول ۱۳۲۸ هجری قمری
تلگراف بسیار مهم در نقد اهداف و برنامههای ضد دینی و ملی فرصتطلبان و غربگرایان در جمادیالثانی ۱۳۲۸ که در قسمتی از آن آمده است:«... بحمدا... ایران مملکتی است اسلامی و قاطبه امرا و سرداران عظام ملی و مجاهدین غیور و فداییان اسلام و قاطبه ملت با اتحاد عنصر غالب بر دیانت حقه اسلامیه ثابت و راسخ و امتیاز مشروطیت و آزادی این مملکت جز براساس قویم مذهبی که ابدالدهر خللناپذیر است، غیر ممکن و حفظ بیضه اسلام و صیانت وطن اسلامی، همان تکلیفی را که در هدم اساس استبداد ملعون سابق مقتضی بود، در هدم این اداره استبدادیه مرکب از مواد فاسده مملکت و دشمنان دین هم بهطریق اولی مقتضی است و عشاق آزادی پاریس، قبل از آنکه تکلیف ا... عزاسمه درباره آنها طور دیگر اقتضا کند، به سمت معشوق خود رهسپار و خود و ملتی را آسوده و این مملکت ویران را به غم خوارانش واگذارند تا به جبران آن شکستگی و تدارکات خرابی و سد ثغورش بپردازند... »
درواقع میتوان تلگراف یادشده را منشور اسلامیت کشور و نظام سیاسی تعبیر نمود. سرانجام آخوند خراسانی درحالی که پس از اولتیماتوم معروف روس در اواخر سال ۱۲۹۹ هجری قمری در تدارک حرکت بهسمت ایران برای دفاع از هجمه کفار اشغالگر و براساس برخی گزارشات درصدد اصلاح مشروطه بود در ۲۰ ذیحجه، بهصورت ناگهانی رحلت کرد. آقانجفی قوچانی در کتاب «برگی از تاریخ معاصر ایران» درباره فوت ناگهانی آخوند خراسانی مینویسد:«... نظر غالب اطبا و حدس غالب ناس براین بود که آن بزرگوار را مسموم کرده اند... »
اما گروهی از نویسندگان که از شاگردان و اطرافیان آخوند نیز بودند، علت مرگ مجتهد خراسانی را ناراحتیهای شدید وی از اشغال ایران به وسیله انگلیس و بهویژه روسیه دانستهاند. بعضی گزارشات نشان میدهد که آخوند خراسانی با مشاهده ناکارآمدی، هرجومرج و فضای ضد دینی در مشروطه دوم، بهتدریج از مشروطه روی برگردانده بود و حتی مبارزه با آن را توصیه مینمود اما آنچه از مکتوبات و سخنرانیهای مرحوم آخوند خراسانی مستفاد میشود، آن است که او قطعا به ولایت فقها و حکومت سیاسی و معنوی فقیه جامع الشرایط اعتقاد داشته ولی در زمان نهضت مشروطیت، از آنجاکه موقعیت چنان حاکمیتی موجود نبوده است و از طرف دیگر هم نهضتی به راه افتاده بوده که اولا تحدید استبداد شاهی و رفع ظلم از مظلوم و برقراری عدالت را مد نظر داشته و ثانیا در رأس آن گروهی از علمای اسلام قرار داشتند که برقراری احکام دین مبین را مد نظر گرفته بودند، حمایت از نهضت فوق را بر کنارنشستن و خنثیبودن ترجیح داد که بنا به نوشته خودش در تلگرافی در پاسخ به نامه اهل همدان:«... سلطنت مشروطه و عدالت و مساوات در کلیه امور حسبیه، به شرع اقرب از استبداد است... »
یعنی درواقع مرحوم آخوند خراسانی چون شرایط را مناسب برای طرح ایدهآل خود یعنی وانهادن حکومت به حکام شرع و به تعبیر ایشان سلوک با حکام شرع باشد، نمیدید، آن را کتمان کرده و فقط به بیان وظیفه فعلی اکتفا کرده است:«... نظر به مصالح مکنونه باید مطویات خاطر را به مصلحهالوقت، کتمان کرده و بیان موجز تکلیف فعلی عامه مسلمین را بیان میکنیم...»
نگاه آخوند خراسانی براساس گزارش آقانجفی قوچانی نسبت به بنیاد حکومت در زمان غیبت، نگاهی دومرحلهای است. ایشان با تصریح به مناسبنبودن شرایط زمانومکان برای طرح اصلی خود، فقط به بیان دیدگاه ثانوی و مصلحتی خود اکتفا کرده و براین اساس عقلای مسلمین و ثقات مومنین را مرجع حل موضوعات عرفیه و امور حسبیه معرفی نمود. بهسخن دیگر، میتوان و بلکه باید میان اندیشههای مبنایی و مواضع مبتنی بر آنها و مواضع اضطراری و عملی متناسب با زمان تفکیک کرد.
میتوان گفت که ایشان بهنوعی ولایت فقیه را محور اندیشه فقهی/سیاسی خود میدانست و شایان ذکر است که نقش فقیه در این طرح اولیه، ایجاد محوریت در تصمیمگیری در امور اجتماعی، تأمینکننده مشروعیت دینی برای مداخله در امور اجتماعی/سیاسی و بهمعنای نفی کارکرد عقلا و اندیشهورزی آنها نیست اما باید دانست که از نظرایشان جایگاه نهادی فقاهت باید محفوظ میماند. یعنی نگاه آخوند خراسانی و شیخ عبدا... مازندرانی به مشروطه در واقع دفع افسد به فاسد بوده است.