جوان آنلاین:نمایشگاه نقاشی سیدعلی میرفتاح با عنوان «چه سرسبز بود دره من» به مناسبت هفته دفاع مقدس سه شنبه سوم مهرماه، ساعت۱۶ در نگارخانه ابوالفضل عالی، حوزههنری افتتاح شد. در این نمایشگاه، ۱۲اثر از سیدعلی میرفتاح، با موضوعات مرتبط به دفاع مقدس و مقاومت فلسطین کشیده شدهاند و در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد. از اتفاقات جالب مراسم افتتاحیه علاوه بر حضور میهمانانی با گرایشهای سیاسی بعضاً متفاوت، این بود که تمامی آثار عرضه شده در جریان بازدیدهای اولیه در همین مراسم به فروش رسید. این موضوع از این جهت حائز اهمیت است که عمر فعالیتهای سیاسی، ادبی و هنری سیدعلی میرفتاح، مشحون از فرازوفرودهای بسیاری بوده و بهرغم برخی ناملایمات و بیمهریها، وی همچنان خود را وامدار انقلاب اسلامی و ارزشهای والای آن میداند که این امر در دیباچه نمایشگاه نیز منعکس شده است.
در ورودی گالری، یادداشتی از سیدعلی میرفتاح به عنوان طلیعه نمایشگاه به چشم میخورد که مرور آن خالی از لطف نیست:
چه سرسبز بود دره من...
میگویند فراموشی یک جور واکنش روان آدمی است در مواجهه با وقایع سهمگین و چه واقعهای سهمگینتر از جنگ...؟ از آن سهمگینتر دیدن گلایل سفید، جای همکلاسیات، جای رفیقت، جای بچهمحلت... بچههایی که هنوز پشتلبسبزنکرده، در کمال فروتنی و حیا، اعلامیهشدند، چسبیدند به دیوارهای سرد و سخت شهر: رضا، عباس، صفر، حسن، داوود، حمید...
اوایل فکر میکردیم شهدا رفتند و ما ماندیم؛ خدا رحمت کند سیدمرتضی آقای آوینی را که تذکر داد نه؛ شهدا ماندند و ما رفتیم. نرفتیم، باد فراموشی از جا کندمان و آوردمان به این جزیره سرگردانی؛ به این وادی حیرانی؛ به اینجا که به تعبیر عطار «دین ز دستم رفته، دنیا گمشده / صورتی نامانده، معنا گم شده...»
حالا که ریشومو سفید کردهام، خاطرات اصیل از هزارتوی ملالت بار روزمره، جلو میآیند، جلوه میکنند، رو نشان میدهند، هنوز به چشم نیامده میگریزند و در مکمن غیب پنهان میشوند. از غیب میآیند و به غیب باز میگردند. دست راستشان زیر سر ما... این نمایشگاه بیش از آنکه نقاشی باشد، بهانهای است برای قدردانی ناچیزی از مرام و معرفت بهترین فرزندان این آب وخاک؛ اظهار ارادتی است به رفقای باصفایی که بهرغم دوری و مهجوری، وامدار مهر و کرم آنها هستم الیالابد...
سیدعلی میرفتاح در تحریریه اول نشریه سوره به سردبیری شهیدسیدمرتضی آوینی، به عنوان نویسنده، نقاش و منتقد ادبی، صفحه آرا و طراح گرافیک فعالیت میکرد، با شهادت سیدمرتضی آوینی در ۲۰فروردین ۱۳۷۲ در فکه بر اثر انفجار مین، تحریریه اول سوره در فقدان سردبیر فقید، تا مهرماه به سردبیری سیدمحمد آوینی به کار خود ادامه میدهد و پس از انتشار شماره دهم آن سال در آذرماه ۷۲، پایان مییابد. پس از سه سال فترت، از سال ۱۳۷۵، ماهنامه سوره مجدداً و این بار به سردبیری سیدعلی میرفتاح، تحت مشاوره سیدمحمد آوینی و حسین معززینیا منتشر میشود. سوره میرفتاح شش شماره ـ و آنهم طی سه سال ـ بیشتر عمر نمیکند و پس از شماره ششم در زمستان ۱۳۷۸، پایان مییابد.
میرفتاح از سال ۱۳۷۶ سردبیر هفتهنامه مهر بود. در سالهای بعد سردبیری نشریاتی، چون هفتهنامه نگاه، هفتهنامه کرگدن، روزنامه روزگار و روزنامه اعتماد را نیز عهدهدار شد. خوانندگان روزنامه «اعتماد» با قلم شیرین و روان میرفتاح در صفحه ١٦ روزنامه در ستون «کرگدن» آشنایند. این ستون یکی از پرخوانندهترین ستونهای روزنامه است. هفتهنامه «کرگدن» نیز که از انتشارات روزنامه اعتماد است با سردبیری میرفتاح منتشر میشد.
سیدعلی میرفتاح، در زمینه طراحی گرافیک نیز تجربیات فراوانی دارد. از جمله طراحی پوستر فیلمهایی نظیر: «گاهی به آسمان نگاه کن» (کمال تبریزی، ۱۳۸۱)، «قدمگاه» (محمدمهدی عسگرپور، ۱۳۸۳)، «اسپاگتی در هشت دقیقه» (رامبد جوان، ۱۳۸۳)، «ماهیها عاشق میشوند» (علی رفیعی، ۱۳۸۳) و «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» (سیروس الوند، ۱۳۸۳)، «دیشب باباتو دیدم آیدا» (رسول صدرعاملی، ۱۳۸۳)، «مکس» (سامان مقدم، ۱۳۸۳) و «کافه ترانزیت» (کامبوزیا پرتوی، ۱۳۸۴.)
حالا میرفتاح پس از سالها به خانهاش، حوزه هنری، برگشته و از ایده خلق این آثار میگوید: وقتی اخبار غزه را میشنیدم شروع کردم به کار کردن و در فضای مجازی منتشر کردم، ولی جایی نمایش ندادم. از این آثار پنج اثر درباره غزه است. در فضایی که به غزه بیاعتنایی میشد، من سعی کردم به عنوان یک رسانه عمل کنم، پس در شبکههای مجازی منتشر کردم. چون نقاشی ماندگار است، فکر کردم به ماندگاری مظلومیتی که مردم غزه دارند کمک کند بهخصوص برای کودکان غزه که بیدفاع هستند و کاری از دستشان برنمیآید.
وی از سبک هنری به کار رفته در این تابلوها و متنی که در کناره هرکدام نقش بسته گفت: تکنیک آکریلیک روی بوم است و سعی کردم خیلی رئال نباشد. هرچند رئالیسم است، ولی خیلی در واقعیت گیر نکردم. من بخاطر کارهای مطبوعاتی خیلی سال بود، کار نمیکردم. الان که فراغتی پیدا کردم به این وادی برگشتم و، چون اهل روزنامهنگاری و نوشتن هستم و کلمات توی ذهنم میآید، این پیوند شعر و کلمه که در کنار تابلوها استفاده کردیم را میپسندم.
این هنرمند درباره آثار مربوط به دفاع مقدس بیان کرد: این آثار پیوندی بود بین حس من نسبت به جنگ و این مقاومتی که الان هست. شروع کردم به مرور عکسهایی که از زمان جنگ بود و روی آنها کار کردم و این کارها تولید شدند. دوستان در حوزه هنری اینها را دیدند و پیشنهاد برگزاری نمایشگاه را دادند.