شناسهٔ خبر: 68431097 - سرویس فرهنگی
منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

مسیر بندگی خدا از راه ولایت ائمه(ع) می‌گذرد

اگر قرار است بنده خداوند متعال باشیم شرط آن ولایت اهل بیت(ع) است. این خط، خط پیوند دین و زندگی در مسیر اهل بیت(ع) است؛ لذا در ادعیه و زیارات می‌خوانیم؛ السلام علیک یا دین الله القویم و صراطه المستقیم.

صاحب‌خبر -

بدون شک امام رضا(ع) نقش مهمی در هویت‌بخشی به تشیع داشته‌اند؛ ایشان در مدت اقامت در خراسان با اینکه با اجبار مأمون وارد ایران شدند ولی از این فرصت بهره زیادی بردند و به خصوص ایرانیان را با معارف ناب ولایت و امامت آشنا کردند که ماحصل آن مجموعه روایاتی است که بزرگانی چون شیخ صدوق با زحمت فراوان و از بلاد مختلف گردآوری کرده و امروز در اختیار ما قرار دارد.

خبرنگار ما برای بهره‌مندی از دریای پرگهر معارف رضوی با حجت‌الاسلام والمسلمین حسین اشهد، پژوهشگر و مدرس بنیاد بین‌المللی امامت گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانیم؛

روایتی از وجود مقدس امام رضا(ع) نقل است که شرط توحید و قرارگرفتن در حصن لا اله الا الله را ولایت ائمه(ع) دانسته‌اند، این حدیث را امام(ع) در چه شرایطی و چرا فرمودند؟

آنچه از میراث امام رضا(ع) باقی مانده است دو دسته روایت است؛ دسته اول روایاتی است که از خود حضرت به دست ما رسیده و انشاء خود ایشان است؛ مثلاً رساله جوامع‌الشریعه از ایشان به یادگار مانده و مشتمل بر فرائض و سنن است که حضرت به درخواست مأمون آن را فرموده‌اند و عمدتاً هم ابواب فقهی دارد. رساله دیگر هم رساله ذهبیه حضرت است که در طب و پزشکی نوشته شده است، رساله دیگر هم مسندالرضا است که در مورد ذکر، اذان، فضائل اهل بیت(ع) و مؤمنین است و نسبت به والدین هم مطالبی فرموده‌اند.

مرحوم شیخ صدوق کتاب عیون اخبارالرضا(ع) را تدوین فرمودند که می‌توان گفت بیش از یک سوم از روایات امام رضا(ع) را در خود جا داده است. شیخ صدوق در مقدمه کتاب آورده است که من این اثر را به فردی به نام صاحب بن عباد هدیه کردم که وزیر آل‌بویه بود و دو قصیده به شیخ صدوق هدیه داده بود. امروزه مجموعه موسوعه‌هایی از امام رضا(ع) هم داریم از جمله مرحوم عطاردی، دوجلد موسوعه در مورد امام رضا(ع) جمع‌آوری کرده است و آیت‌الله سیدمحمد حسینی قزوینی هم هشت جلد موسوعه امام رضا(ع) را تهیه کرده‌اند که به‌روزترین موسوعه در مورد امام(ع) است.

دسته دوم روایاتی است که امام رضا(ع) از آباء و اجداد مطهرشان برای ما فرموده‌اند که بنده مشخصاً به دو روایت معروف اشاره می‌کنم؛ اولین روایت، راویت سلسله‌الذهب است؛ امام رضا(ع) این روایت را از پدر بزرگوارشان و ایشان از پدرشان تا همینطور به امیرمؤمنان(ع)، پیامبر(ص)، جبرئیل و خداوند می‌رسد لذا به روایت سلسله‌الذهب یعنی دارای سلسله طلایی معروف شده است زیرا تمامی راویان حدیث در سلسله سند، همگی معصوم هستند.

روایت فرموده است؛ کلمه لا اله الا الله حصنی، فمن دخل حصنی امن من عذابی. امام رضا(ع) به درخواست اندیشمندان نیشابور و وقتی قصد داشتند از آنجا به سمت مرو حرکت کنند این روایت را فرمودند و بعد اضافه کردند؛ بشرطها و شروطها و انا من شروطها. امام فرمودند شرط اساسی قرارگرفتن در حصن حصین توحید، ما هستیم؛ کسی که وارد قلعه لا اله الا الله شود وارد قلعه محکمی شده است که از عذاب خدا در امان است؛ این عبارت، عبارتی است که همه انبیاء الهی برای آن مبعوث شدند؛ معنای لا اله الا الله این نیست که نیست خدایی جز الله؛ بلکه معنای آن این است که هیچ الهی جز خداوند وجود ندارد؛ اله به معنای معبود است یعنی کسی که او شایستگی پرستش دارد. کار غلط مشرکین این بود که غیر از خدا را پرستش می‌کردند. 

بت‌پرستان، بت را خدا نمی‌دانستند بلکه آن را وسیله برای تقرب به خدا می‌دانستند و انبیاء آمدند تا بگویند هیچ چیزی شایستگی پرستش ندارد جز خدا. پیامبر(ص) به دامنه کوه ابوقبیس رفتند و مردم را صدا زدند و فرمودند ای مردم شما مرا قبول دارید؟ همه تأیید کردند، فرمودند اگر بگویم در پشت این کوه دشمن است چه می‌کنید و همه گفتند آماده جنگ می‌شویم؛ حضرت فرمودند: در پشت این کوه، دشمن نیست بلکه دشمن در خانه‌های شما است یعنی آن بت‌هایی است که می‌پرستید؛ قولوا لا اله الا الله تفلحوا. این بت‌ها را نپرستید... ولی مردم به پای حضرت سنگ زدند و پای ایشان زخمی شد. جبرئیل آمد و گفت ای رسول خدا آیا اجازه می‌دهید که کاری را که با اقوام دیگر کردیم با این‌ها هم بکنیم ولی پیامبر(ص) نپذیرفتند و فرمودند؛ اللهم اهدنی قومی فانهم لا یعلمون. خدایا قوم مرا هدایت کن. پس معنای اله مشخص شد.

برخی شعار حسبنا کتاب الله را مطرح کردند ولی روایت امام رضا(ع) برای ورود به قلعه توحید، ولایت را شرط کرده است؛ مراد از تعبیر بشرطها و شروطها و انا من شروطها چیست؟

حضرت فرمودند شرط ورود به این قلعه محکم، ما اهل بیت(ع) هستیم؛ تعابیری چون لولانا ما عبدالله؛ لولانا ما عرف الله، هم در ادعیه بیان شده است یعنی به وسیله ماست که خدا شناخته و عبادت می‌شود؛ مردم بدون ولایت ما به حقیقت توحید دست نخواهند یافت و ما هستیم که طریقه بندگی را به مردم می‌آموزیم. پرستش خدا صرفاً با ولایت اهل بیت(ع) محقق می‌شود؛ امام(ع) در این روایت مسیر بندگی را مشخص فرمودند و تأکید بر انا من شروطها برای این است که تنها راه برای جلوگیری از اغواگری ابلیس، ورود به این حصن حصین است. بنابراین برای رسیدن به قرب الهی و دوری از شیطان، در تمام عمر باید در کنار حجج الهی قرار بگیریم و در خدمت ایشان باشیم.

علمای دین مراحلی مانند معرفت، اطاعت، تبعیت، نصرت، معیت و ... را برای تقرب به ائمه معصومین(ع) بیان فرموده و تأکید دارند بالاترین مقامی که یک غیرمعصوم می‌تواند به آن برسد، همین معیت و نصرت حجت خداست یعنی لازمه قرب به خداوند معیت با حجت الهی است؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ. بنابراین ما به هر وسعی که داریم باید در کنار حجت خدا باشیم؛ اساساً در دنیا جنگ اصلی میان ابلیس و حجج الهی است و این جنگ تا قیامت وجود دارد. چرا گفته شد باید از اغواگری ابلیس به دور باشیم زیرا ابلیس دقیقاً در برابر حجت خدا قرار گرفته است؛ دقیقاً در مقابل بندگی خداوند قرار گرفته و قسم خورده است که بندگان خدا را از راه به در می‌کند و از همه طرف بندگان را محاصره کرده است.

برای اینکه ما از آلودگی گناه و شرک و ابلیس دور باشیم و در مسیر بندگی خدا قدم برداریم، راهی جز همراهی با حجج الهی نداریم؛ کونوا مع الصادقین. این راهکار خداوند برای رهایی از ابلیس است؛ راهی که پیامبر(ص) در غدیر آن را آغاز کرد و به همه ابلاغ فرمود و براساس نص قرآن: الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا؛ اگر این ابلاغ نبود دین خدا کامل نبود.

این خط از یوم‌الدار شروع و در غدیر به نقطه طلایی و اوج خود یعنی ابلاغ رسید و رسالت خاتمه یافت تا ولایت آن را تداوم ببخشد؛ رسول خدا از اولین روز تبلیغشان طبق حدیث یوم‌الدار، امیرمؤمنان(ع) را به عنوان وصی خود انتخاب کردند و دین را به عنوان برنامه زندگی به همه معرفی فرمودند. دین برنامه زندگی است و ساحات مختلفی دارد؛ ساحت اعتقادات یا باورها؛ ساحت یا باید و نبایدها که مناسک و فروعات فقهی و ساحت اخلاق که برون‌داد همه تفکرات و اعتقادات یک مؤمن است و انسان مؤمن یک ویترین دارد که همان اخلاق است.

ما قرار است وارد حصن حصین توحید شویم و شرط آن ولایت اهل بیت(ع) است؛ لازمه آن این است که ما از آلودگی‌ها و اغوای ابلیس دور باشیم؛ امام رضا(ع) به ما یاد دادند که اگر قرار است بنده خداوند متعال باشیم، شرط آن ولایت اهل بیت(ع) است؛ آن خط، پیوند دین و زندگی در مسیر اهل بیت(ع) است؛ لذا در ادعیه و زیارات می‌خوانیم: السلام علیک یا دین الله القویم و صراطه المستقیم. سلام بر تو که دین قوام‌یافته و مستحکم هستی، تو راه راست خداوند متعال هستی؛ یعنی وقتی ما در نماز می‌خوانیم؛ اهدنا الصراط المستقیم؛ خداوند می‌فرماید ای پیامبر(ص) صراط مستقیم تو هستی و طبق روایت ثقلین، در حقیقت صراط مستقیم بعد از پیامبر(ص)، امیرمؤمنان(ع) و سایر ائمه معصومین(ع) هستند. یعنی اگر قرار است من دیندار باشم باید تحت اشراف و ولایت ولی خدا باشم. در زیارت آل‌یاسین می‌خوانیم: السلام علیک یا باب الله و دیان دینه؛ سلام بر تو که باب خدا و حاکم بر دین هستی. 

آیا این معارف و شبیه به این از امام دیگری هم نقل شده است؟

بله؛ در میراث گرانقدری که از امام هادی(ع) معروف به زیارت جامعه کبیره به  دست ما رسیده است می‌خوانیم: من اراد الله بدا بکم و من وحده قبل عنکم ...؛ اگر کسی بخواهد در وادی توحید قدم بردارد باید از شما شروع کند؛ اگر کسی می‌خواهد به خدا توجه کند این توجه از شما شروع می‌شود و شما مؤمنین را در مسیر قرار می‌دهید بنابراین اساس دین، ولایت ائمه(ع) است.

وقتی قرآن کریم دستور به الگوگیری از پیامبر(ص) می‌دهد یعنی الگوگیری از همه ائمه(ع) و جالب اینکه امام زمان(عج) هم فرمودند من هم یک الگو دارم که مادرم فاطمه زهرا(س) است؛ مؤمن در هر پوشش و صنفی که هست اگر همه چیز زندگی خود را از اهل بیت(ع) بگیرد که علما در طول تاریخ این رسالت را برعهده گرفتند، بنده حقیقی خداوند متعال خواهد شد و در وادی معیت و بندگی قرار خواهد گرفت و مصداق این آیه شریفه خواهد شد: کونوا... یعنی نه یک قدم از ایشان جلوتر و نه یک قدم عقب‌تر حرکت کنید؛ در کسب و کار و معاشرت و تربیت فرزند و .. معارف را از اهل بیت(ع) بگیرید.