امیرالمومنین علی(ع) در جنگ صفین خطاب به معاویه فرمود: واى بر تو، اى معاويه، پيش آى و با من تن به تن نبرد كن كه در ميانه ما ديگر مردم كشته نشوند.
منابع:
وقعة صفين صفحه 316
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 32 صفحه 488
سفینة البحار جلد 6 صفحه 467
أعيان الشيعة جلد 1 صفحه 491
شرح نهج البلاغة (ابن ابی الحدید) جلد 5 صفحه250
***
حکم جهادهای مولا (جمل،صفین،نهروان) هم از جانب خداوند بوده است
قالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِين صلوات الله علیه: فَلَمَّا وَجَدْتُ أَعْوَاناً بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِ اللَّهِ وَ إِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ لَمْ يَسَعْنِي الْكَفُّ، فَبَسَطْتُ يَدِي فَقَاتَلْتُ هَؤُلَاءِ النَّاكِثِينَ، وَ أَنَا غَداً إِنْ شَاءَ اللَّهُ مُقَاتِلٌ الْقَاسِطِينَ بِأَرْضِ الشَّامِ فِي مَوْضِعٍ يُقَالُ لَهُ «صِفِّينُ»، ثُمَّ أَنَا بَعْدَ ذَلِكَ مُقَاتِلٌ الْمَارِقِينَ بِأَرْضٍ مِنْ أَرْضِ الْعِرَاقِ يُقَالُ لَهَا «النَّهْرَوَانُ». أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِقِتَالِهِمْ فِي هَذِهِ الْمَوَاطِنِ الثَّلَاثِ.
حضرت علی امیرالمومنین صلوات الله علیه: آنگاه که بعد از قتل عثمان یارانی برای بپا داشتن امر خدا و احیاء قرآن و سنت یافتم دست نگه داشتن برایم جایز نبود.
لذا دست خود را باز کردم و با این ناکثین (بیعت شکنان) جنگیدم.
و من فردا ان شاء اللَّه با قاسطین در سرزمین شام در مکانی که به آن صفّین گفته می شود خواهم جنگید.
بعد از آن با مارقین در سرزمینی از عراق که به آن نهروان گفته می شود خواهم جنگید.
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در این سه مکان دستور جنگ با آنان را به من داده است.
كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 920
می بینیم که مولا می فرماید پیامبر دستور این جنگها را داده است و طبق حدیث: 12 مُهر ، 12 صحیفه و امامانی که بدون امر الهی حتی آب هم نمی خورند
متوجه می شویم که فرمان تمام جنگ هایی که معصوم انجام داده است نیز از جانب خداوند متعال بوده است.
***
و من كتاب له (صلوات الله علیه) لعسكره قبل لقاء العدوّ بصفِّين:
لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَؤُوكُمْ، فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ، وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَؤُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ. فَإِذَا كانَتِ الْهَزِيمَةُ بِإِذْنِ اللَّهِ فَلَا تَقْتُلُوا مُدْبِراً، وَ لَاتُصِيبُوا مُعْوِراً، وَ لَاتُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ. وَ لَاتَهِيجُوا النِّسَاءَ بِأَذًى. وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَراءَكُمْ، فَإِنَّهُنَّ ضَعِيفَاتُ الْقُوَى وَ الْأَنْفُسِ وَ الْعُقُولِ؛ إِنْ كُنَّا لَنُؤْمَرُ بِالْكَفِّ عَنْهُنَّ وَ إِنَّهُنَّ لَمُشْرِكاتٌ. وَ إِنْ كانَ الرَّجُلُ لَيَتَنَاوَلُ الْمَرْأَةَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ بِالْفِهْرِ أَوِ الْهِرَاوَةِ فَيُعَيَّرُ بِهَا وَ عَقِبُهُ مِنْ بَعْدِهِ.
از وصیت های آن حضرت است به لشگرش، پیش از دیدار با دشمن در صفّین:
دست به جنگ نزنید تا آنان شروع کنند، زیرا به حمد خدا حجّت با شماست، و جنگ نکردن از سوی شما تا شروع جنگ از جانب آنان حجّت دیگری از شما بر آنهاست. دشمن چون به اذن حق پای به هزیمت نهاد فراری را به قتل نرسانید، و ناتوان را آسیب نزنید، و زخمی را نکشید. و زنان را با آزردن به هیجان نیاورید گرچه متعرض آبروی شما شوند، یا به بزرگانتان ناسزا گویند، زیرا توان و جان و عقلشان ضعیف است. زمانی که در شرک بودند مأموریت داشتیم از آنان دست بداریم.و اگر در روزگار جاهلیّت مردی زنی را با سنگ یا چماق می زد، او و فرزندانش را به این عمل سرزنش می کردند.
نهج البلاغه نامه 14