به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، اختلال کمبود توجه/بیشفعالی یا ADHD بهطور وسیعی در اروپا بهویژه در میان بزرگسالان بهطور گستردهای درکنشده و تشخیص داده نشده است و با وجود شیوع بالا یکی از بدفهمترین و نادیدهگرفتهشدهترین شرایط در اروپا محسوب میشود. یکی از دلایل اصلی این موضوع انگ اجتماعی و باورهای غلط است.
این بیماری واگرای عصبی که با ناتوانی در تمرکز، بیتوجهی، بیشفعالی و تکانشگری مشخص میشود، نهتنها برای کودکانی که بیشتر تحتتأثیر قرار میگیرند، بلکه برای بزرگسالانی که تا آخر عمر با علائم آن مبارزه میکنند نیز تبدیل به یک چالش شده است. در سراسر اروپا ADHD بهطور کلی به درستی درک نشده و پزشکان بهدرستی برای شناسایی آن آموزش ندیدهاند.
فقدان تشخیص و درمان نادرست این عارضه موانع قابلتوجهی در زندگی مبتلایان ایجاد و از دریافت حمایت مؤثر برای این افراد جلوگیری میکند. از این رو، نیاز قابلتوجهی به بهبود اطلاعات بهداشت عمومی، آموزش و درک اجتماعی برای تشخیص بهتر ADHD وجود دارد. البته اروپا در سالهای اخیر با افزایش در تشخیص شاهد تغییر قابلتوجهی بوده است، با این حال همچنان با چالشهای بسیاری مواجه است.
درک ADHD در اروپا و چالشهای آن
شیوع کووید -۱۹ و لزوم قرنطینه بهدنبال آن، شناخت و حمایت از ADHD را افزایش داد. هرچند در کشوری همچون بریتانیا میزان تشخیص این اختلال بهطور قابلتوجهی پایین است و تنها ۱۳ درصد از کودکان و ۱۱ درصد از بزرگسالان مبتلا، برای درمان آن دارو مصرف میکنند، همچنان مبتلایان با چالشهای زیادی از جمله زمان انتظار طولانی و دشواری در دسترس بودن خدمات روبهرو هستند، وضعیت برای ساکنان کشورهای شمال اروپا بهتر است.
کشورهایی مانند فنلاند حتی دستورالعملهای خود را برای گنجاندن بزرگسالان در سیستم درمان بهروز کردهاند که این به افزایش خودآگاهی و تشخیص در میان افراد مسن منجر شده است، اما کشورهای جنوب و شرق اروپا مانند ایتالیا، آلبانی، مقدونیه و صربستان هنوز منابع کافی و دسترسی به داروهای ADHD ندارند و بزرگسالان بهدلیل ناآگاهی گسترده با این اختلال در میان متخصصان بهداشت با مشکل مواجه هستند.
فرانسه در این میان در توسعه دیدگاه مدرنتر و تشخیص و درمان ADHD بسیار کند عمل میکند و هرچند این وضعیت در حال بهتر شدن است، هنوز در دسترس بودن درمان در این کشور محدود است و چالشهای مهمی در دسترسی به درمانهای غیردارویی مؤثر دیده میشود، بهویژه که دولت طرحی برای بازپرداخت هزینههای آن ندارد.
از سوی دیگر مبتلایان در معرض تصورات نادرستی قرار دارند که میتواند به تشخیص اشتباه منجر شود. به این ترتیب، افراد مواجه با این اختلال مدتها بهعنوان کمهوش یا از نظر اخلاقی ضعیف دیده شدهاند که توانایی و قابلیت اشتغال پایینی دارند که این امر بر نحوه درک و رفتار اجتماعی افراد مبتلا به این بیماری تأثیر میگذارد.