حج یک مناسک است؛ اعمالی مشخص و به صورت دقیق از پیش تعیین شده که همه مسلمانان حاضر در این مراسم باید به صورت دقیق آن را انجام دهند. اما آیا منظر و مقصود خداوند از قرار دادن حج به عنوان یکی از فروع دین اسلام انجام ظاهری همین اعمال است؟
مطالعه احادیث حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) و نیز کتابهای بزرگان دین در خصوص حج حکایت از وجود اسراری ژرف در پس هر عملی در این مناسک دارد. اسراری که مطالعه و آشنایی با آنها موجب به کمال مطلوب رساندن عمل عظیم حج میشود.
خبرگزاری ایکنا ضمن آرزوی حجی مقبول برای همه زائران بیتالله الحرام، درس گفتارهای اسرار حج را با تدریس حجتالاسلام عبدالحسن افتخاری، استاد حوزه و دانشگاه و روحانی کاروانهای حج تهیه کرده است تا گامی در جهت آشنا کردن هرچه بیشتر زائران با اسرار حج برداشته شود.
سومین بخش از این مجموعه با موضوع «گرهگشای مبهمات دین» را با هم میبینیم و میخوانیم.
صحبت جلسه قبل در مورد این بود که اعمال، مناسک و رفتارهای عبادی ما دارای معانی هستند و باید این معانی را کشف کنیم و بفهمیم. برای نمونه وضو را مطرح کردیم که معنایی در دل خودش دارد و با دانستن آن معنا، وضو دیگر شستن دست و صورت نیست که کسی بگوید اول دستتان را بشویید بعد صورتتان را و ... .
در دل اعمال حج نیز یک دنیا حرف و راز نهفته است. در واقع حج رفتاری است که گره بسیاری از مسائلی را که گاهی برای ما مبهم به نظر میرسد باز میکند. سر خلقت انسان، سر خلقت عالم، سر وجود کعبه، سر طواف و معنای سعی بین صفا و مروه یا رفتن به عرفات، مشعر و منا معنا و روح اعمال حج هستند.
بدون روح نمیتوانیم دقیقاً متوجه شویم که چه اتفاقی افتاده و یا قرار است برای ما بیفتد. خود کلمه «حج» یعنی «قصد» یعنی من به دنبال چیزی میگردم و چیزی را گم کردهام یا کم دارم و یا به دنبال حقیقتی میگردم که باید آن را پیدا کرده و به آن برسم.
اما چه چیزی در این میان گم شده است؛ «ما» یا «او»؟ «در خاکدان ما گهر زندگی گم است/ آن گوهری که گمشده مائیم یا که اوست؟»(اقبال لاهوری)
چیزی را که باید در حج پیدا کنیم در واقع حقیقتی است که جای من را در عالم و رابطه من را با خدا نشان میدهد و در واقع من را به خدا نزدیکتر میکند؛ هر چند همیشه او با ماست.
شروع حج با توجه به این مسئله است که تمام کسانی که این سفر را آغاز میکنند «وفد» و «وافد» هستند. ضیوف و ضیف هستند، مهمان هستند. یک مهمانی بزرگ برپا شده است که در آن ضیافت همه کسانی که مشتاق هستند با خداوند متعال ارتباط داشته باشند به آن دعوت شدهاند. البته این ضیافت مراحل، لوازم و لباس خاصی دارد.
در این مهمانی نوع ادبیات خاصی را باید استفاده کنید و در این سفر سادهترین معنایی که باید در ذهن همه باشد این است که من دیگر آدم قبل نیستم. من زیباترین نقش زندگیام را باید اکنون بازی کنم. یک دوره تقریباً یک ماهه در زندگی من قرار داده شده است که باید وارستهترین آدم دنیا یا وارستهترین نقشهای زندگیم را در این سفر داشته باشم.
جایی که بسیاری از کارهایی که به طور عادی در زندگی انجام میدادم را دیگر نباید انجام دهم یعنی اینکه وارد فضایی میشوم که آن فضا دنیای عادی من نیست و بخشی از این کره خاکی را خداوند متعال قرار داده و گفته همه آدمهایی که وارد این سرزمین میشوند پاکترین نقشهای خودشان را ایفا کنند و زیباترین طرح زندگی خود را اجرا کنند.
آن سرزمین که به آن حرم گفته میشود برای آدمهایی است که معنای حرم را میفهمند و قرار است محرم این حرم باشند و غریبه نباشند. پس حاجی به دنبال ورود به ضیافت و مهمانی است، آن هم در حرمی که محبوب او خداوند متعال آنجاست و در آن میدان زیباترین نقشهای خود را ایفا میکند.
انتهای پیام