جوان آنلاین: توجه به کتاب و کتابخوانی از موضوعاتی است که همواره به اشکال مختلف مورد تأکید و توجه رهبر انقلاب بودهاست. این تأکید و توجه گاه در بیانات ایشان در دیدار با آحاد مختلف مردم و اشاره به کتابهای مختلف بوده، گاه با مرقوم کردن یادداشتی بر یک کتاب مهم و اثرگذار خود را به نمایش گذاشته و گاه با بازدید از نمایشگاه کتاب تهران و سرزدن به غرفهها و ناشران مختلف و تبادل اطلاعات با آنان صورت گرفتهاست. رسانه KHAMENEI.IR در گفتگو با علیرضا مختارپور، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، ابعاد مختلف نگاه رهبر انقلاب به حوزه کتاب را مورد بررسی قرار دادهاست که در ادامه بخشهایی از سخنان ایشان را میخوانید.
رهبر انقلاب در یکی از دیدارهای هیئت دولت به وزیر وقت ارشاد گفتند که آقای وزیر! (حالا من اسم نمیآورم) در کشور ما دو جریان فرهنگی هستند. یک جریان، جریانی است که مغایر ارزشهای ما فعالیت میکند. یک جریان هم جریان سالم فرهنگی است. جریان اول را نمیگویم تعطیلش بکنید. منظورم آن نیست، اما حمایت نکنید. این دو جریان از پس هم برمیآیند.
جریان ضد جنگ آرامآرام در تاریخ و ادبیات شروع به فعالیت کرد. من اسم نمیآورم، اما کتابهایی نوشته شد در نقد دفاع مقدس و خسارتهای جنگ و اینکه این قضیه اشتباه بود. در دوران سازندگی و دوران بعدش هم فضا برگشت. اینجا دوران جدیدی بود. آقا احساس کردند که دشمن میخواهد دفاع مقدس و فعالیت رزمندگان را از یاد ببرد. همان چیزی که حضرت امام در پیام بعد از قطعنامه به آن اشاره کردهبودند. تقریباً از نیمه دوم سال ۹۰ ایشان در مورد بعضی از کتابها اشاره مستقیم کردند. من یادم نمیرود که پیام رسید آقا در مورد کتاب نورالدین پسر ایران چیزی نوشتهاند. این کتاب سه سال قبل چاپشده و هنوز به شمارگان مناسبی هم نرسیدهبود. شخص آقا توجه دادند که برای این کتاب نشست برگزار و تقریظ هم به خانواده دادهشود.
به اشاره ایشان تقریظ کتاب «پایی که جا ماند» آمد و یکی دو تا دیگر آمد، باز به اشاره ایشان این جلسه و مراسم وسعت پیدا کرد. ایشان در دیدار شهید خوشلفظ تصریح کردند کتابهای مختلفی برایم میرسد. بعضی را دارم یا خواندهام یا نیازی نیست (حالا اینها تعابیر من است) اینها را رد میکنم یا هدیه میدهم یا به کتابخانه خودشان میفرستند. در ادامه گفتند کتابهایی که احتمال خواندنشان را میدهم در یک قفسه میچینم و گاهی از بین اینها تصادفی یکی را انتخاب میکنم. به آقای خوشلفظ گفتند کتاب شما اینجوری انتخاب شد.
نمونه دیگر اینکه ما در آبان ماه سال ۹۵ که دیدارهای پنجشنبهای شروع شد، خدمت ایشان رسیدیم. ایشان شهید علی خوشلفظ را اولینبار در آن جلسه دیدند و گفتند دارم کتاب شما را میخوانم. در همان جلسه هم بود که آقای حمید حسام کتاب «وقتی مهتاب گم شد» را به آقا دادند. یک کتاب هم مربوط به همسر شهید چیتسازیان بود که نویسندهاش آن را تقدیم کرد. خب اینها بود. خود حضرت آقا معتقدند که جریان دفاع مقدس باید تقویت بشود برای اینکه در معرض چند خطر است:
۱- خطر دشمن خارجی که سعی میکند این را از یاد ما ببرد و این نقطه سفید روشن پرافتخار را تبدیل به یک نقطه ضعف تاریک فراموششدنی کند.
۲- عدمتوجه نویسندگان داخلی، نشر داخلی به این موضوع و رفتن سراغ موضوعات دیگر و سراغ ترجمههای آنچنانی رفتن، سراغ کتابهای دیگری در سبک زندگی مغایر رفتن. از آن طرف نیاز جامعه ما برای حفظ انقلاب و حفظ نظام برای اینکه تجربه نسل اول و دوم انقلاب به نسلهای بعدی منتقل بشود. در بیانیه گام دوم هم اشاره شده نسل جدیدی که روی کار میآید که نه زمان دوران قبل از انقلاب را دیده، نه دوران حضرت امام را دیده حالا دیگر دفاع مقدس را هم ندیده؛ یعنی نسلی که الان دارد میآید روی کار تحصیل میکند، دانشگاه را به دست میگیرد، مدارس را به دست میگیرد، مدیریت کشور را به دست میگیرد، اینها هیچکدام از اینها را ندیدند. خب وقتی این جریان هست، معلوم است که ایشان به عنوان رهبری که وظیفه هدایت انقلاب اسلامی را به عهده دارد، حفاظت از دستاوردهای انقلاب و دفاع مقدس را به عهده دارد، حساس باشند، تذکر بدهند، هشدار بدهند و کتابهایی را در این فضا معرفی بکنند. برای همین هم در این حدود شصت و خرده تقریظی که از سال ۹۰ به بعد و البته در آن قبلیهای حوزه هنری هم هست، غلبه با دفاع مقدس است.
غیر از این تقریظهایی که نوشته و منتشر میشود، کتابهای دیگری هم هست که ایشان میخوانند و مثلاً میگویند تلفنی از این نویسنده تشکر شود. همین یکی دو سال پیش از یک ترجمه قرآنی تشکر و تقدیر کردند و گفتند که با مترجم تماس گرفته و از این ترجمه تقدیر بشود. بعضیها را پیام تلفنی میدهند. گاهی اوقات چیزی مینویسند و میگویند این را برای نویسنده بخوانید. یعنی انواع این شکلها هست؛ مثلاً یکی از کتابهایی که آقا تعریف کردند کتاب «دا» است. آقا راجع به «دا» اصلاً چیزی ننوشتند. صرفاً در دو، سه دیدار گفتند. کتاب «خاکهای نرم کوشک» شهید برونسی را در صحبتها گفتند؛ یعنی انواع گفتگوها هست. انواع حمایتها و تشویقها هست. گاهی اوقات هم مینویسند و میگویند خوب است که برای این کتاب مراسمی گرفته و به جامعه ارائه شود. این کار برای این انجام میشود که جامعه چند هدف بگیرد و فراموش نکند و درس بگیرد. ترویج و حفظ موضوع باشد. مثلاًکتابهایی که سال گذشته رونمایی شد، مربوط به مسئله مسجد بود. معلوم است اهداف مهمتری در کار است ورای این بحثهایی که بعضی فکر میکنند مثلاً از ناشری حمایت شود. اصلاً به نظر من هدف ترویج کتاب و کتابخوانی و گسترش آن است.
قبل از پیروزی انقلاب، آقا یک سخنرانی در سال۱۳۴۸ در مسجدی در بازار دارند برای اینکه کمک جذب و آن مسجد را تکمیل کنند. در آنجا ایشان دو نکته را ذکر میکنند؛ یکی اینکه تأسف میخورند از اینکه کتابخوانی در کشور ما پایین است و چرا کتاب خوانده نمیشود. یکی هم در مورد شمارگان. آنجا میگویند تأسف میخورند از اینکه چرا شمارگان کتاب هزار تا و ۲ هزار تاست، ببینید این برای سال ۴۸ است. در طول این دوران، وقتی فعالیت ایشان را میبینیم محسوس است که ایشان دغدغههایی که از پیش از انقلاب و دهه اول انقلاب تا امروز هنوز هم دارند مسئله کتاب خواندن است. برای کتاب خواندن الزاماتی مورد نیاز است که تا امروز همواره ایشان تکرار کردند. اینکه کتاب خوب توسط نویسنده خوب و متوسط با نیاز جامعه و به بهترین شکل از نظر کاغذ و قیمت و صفحهآرایی و جلد و سبکبودن وزن و اینکه باید عرضه و تبلیغ و ترویج شود. من دغدغه همه این سالها را در یک جمله میگویم. این باید ترویج و تبلیغ خوبی شده و در دسترس مردم باشد؛ یعنی مردم به کتابفروشی و نمایشگاه کتاب دسترسی داشتهباشند. در نتیجه ایشان از همان سالهای اول از سال ۶۶ که نمایشگاه افتتاح شد، روی چند نکته تأکید داشتند. یکی نمایشگاه دائمی است. ایشان گفتند باید نمایشگاه دائمی برگزار بشود، حتی در بخش بینالملل. گفتهاند معنی ندارد دانشجو و استاد یک سال صبر کند تا کتابهای خوبی که در دنیا و علوم مختلف منتشر میشود، به دستش برسد. شما یک نمایشگاه دائمی بینالمللی بگذارید که دائم این کتابها بیاید و اهل علم بتوانند از آن استفاده کنند.