به گزارش ایکنا یکی مهمترین مسائل مورد توجه رهبر معظم انقلاب در طول دوران رهبری در حوزه مسائل و سیاست خارجی، مسئله فلسطین، مقاومت و ضرورت مقابله مستمر با رژیم صهیونیستی بوده که در سخنرانیهای مختلف در طول این سالها از زوایای گوناگون به تبیین این مسئله برای جهان اسلام و ایران اسلامی پرداختهاند.
کتاب «فلسطین از منظر حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای» از این زاویه به خوبی نوع نگاه و رویکرد رهبر معظم انقلاب را به مسئله پیچیده فلسطین، اسرائیل، سیاستهای غرب در حمایت از رژیم صهیونیستی و ... از مجموع بیانات ایشان از آغاز دوره رهبری تا دی ماه 1395 در اختیار علاقهمندان میگذارد.
این کتاب شامل بخشهای کلیات، شکستها و پیروزیها، مسئولیتها، جنایات، راهحلها، قهرمانان، روشنگری و آینده روشن است که در سلسله گزارشهایی توضیحاتی درباره هر قسمت ارائه میشود که در اولین گزارش بخش کلیات کتاب خدمت مخاطبان معرفی میشود.
بیشتر بخوانید:
بخش کلیات شامل پنج فصل است که عبارتند از:
ـ اهمیت مسئله فلسطین
ـ جمهوری اسلامی و مسئله فلسطین
ـ صهیونیسم و اسرائیل
ـ غرب و آمریکا و اسرائیل
ـ اسرائیل و دولتهای عرب و مسلمان
فصل اول کتاب با این بیان رهبر انقلاب اسلامی آغاز میشود: «مسئله فلسطین، مهمترین مسئله دنیای اسلام است. هیچ مسئله بینالمللیای در دنیای اسلام از این بالاتر نیست؛ چون تسلّط غاصبانِ سرزمین فلسطین و قدس بر این بخش از پیکر امت اسلامی، منشأ بسیاری از ضعفها و دشواریها در دنیای اسلام است.» (بیانات در اجتماع بزرگ زائران حرم امام خمینی(ره)، 14 خرداد 1381)
چرایی برجستگی ویژه مسئله فلسطین
در واقع مسئله فلسطین به مثابه مهمترین مسئله دنیای اسلام بنیان و دال مرکزی اندیشه و نگاه راهبردی رهبر انقلاب اسلامی در خصوص فلسطین است و ابعاد دیگر مسئله فلسطین از این نگاه بنیانی ریشه میگیرد. در حقیقت آیتالله خامنهای با تلقی از فلسطین به منزله مسئله اصلی جهان اسلام، مسائل دیگری همچون ضرورت مقاومت و ترجیح آن بر سازش، ماهیت ضد انسانی رژیم صهیونیستی، وحدت جهان اسلام برای حمایت از فلسطین، توسعه رویکرد مقاومت در سراسر سرزمینهای اشغالی، ضرورت فراموش نشدن مسئله فلسطین و دلایل برجستگی ویژه مسئله فلسطین را تبیین و تشریح میکنند.
از نگاه ایشان اهمیت و برجستگی ویژه و خاص مسئله فلسطین را باید در دلایل زیر جستجو کرد:
ـ غصب شدن کشوری مسلمان
ـ همراه شدن غصب با جنایت و ظلم و اهانت
ـ تهدید شدن مراکز محترم دینی فلسطین به تخریب و توهین
ـ پایگاه بودن اسرائیل برای دولتهای استکبار
ـ تهدید اخلاقی، سیاسی و اقتصادی بودن برای جامعه بشری
ـ هزینههای مالی، انسانی، فکر و تاریخی جهان اسلام
ـ نیروگیری نهضت بیداری اسلامی از قضیه فلسطین.
منطق حمایت ایران از فلسطین
در فصل دوم این بخش با عنوان «جمهوری اسلامی و مسئله فلسطین» دلایل و منطق جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین در بیانات رهبر انقلاب ارائه شده است. بررسی بیانات رهبر انقلاب در این رابطه نشان میدهد که این حمایت، نه تاکتیکی بلکه بنیانی است و به مسئله عقیده و حمایت از مظلوم به منزله اصول مسلم دینی و اسلامی بازمیگردد؛ «طرح مسئله فلسطین برای جمهوری اسلامی یک امر تاکتیکی نیست؛ یک امر بنیانی است، از اعتقاد اسلامی ناشی میشود. وظیفه ماست که این کشور اسلامی را از سلطه و چنگ قدرت غاصب و پشتیبانهای بینالمللیاش در بیاوریم، به دست مردم فلسطین بسپاریم؛ این وظیفه دینی است، وظیفه همه مسلمانهاست؛ همه ملتهای اسلامی، همه دولتهای اسلامی وظیفه دارند که این کار را انجام بدهند؛ این یک وظیفه اسلامی است. ما با این چشم به قضیه فلسطین نگاه میکنیم، دیگران هم باید با همین دید نگاه کنند. این قضیه را در بازیهای سیاسی، در تبادلات سیاسی، در بدهبستانهای سیاسی و احیاناً خائنانه قرار ندهند؛ قضیه، قضیه دینی است، قضیه اعتقادی است و بایستی دنبال شود.» (بیانات در دیدار جمعی از آزادگان، 25 مرداد 1391)
از نگاه رهبر انقلاب توجه ویژه به مبارزه با رژیم صهیونیستی و دفاع از محور مقاومت یکی از مشخصههای اصلی خط امام(ره) است. بر اساس همین رویکرد است که رهبر انقلاب سیاست جمهوری اسلامی ایران را دفاع و حمایت از همه گروههای مقاومت فارغ از تفاوتهای مذهبی اعلام میکنند و به همین جهت است که فلسطین را محور وحدت جهان اسلام میدانند.ایشان بخش زیادی از دشمنیهای استکبار جهانی با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به واسطه اتخاذ سیاست حمایت همیشگی از فلسطین و دشمنی با اسرائیل بیان فرموده و مشکل اصلی آمریکا با ایران را در همین مسئله اعلام میکنند. زیرا رشد و گسترش مقاومت با نگاه اسلامی و پایان یافتن نگاه صرفا عربی به فلسطین ریشه در انقلاب اسلامی و نقش الهامبخش آن برای ملت فلسطین داشته است.
صهیونیسم فراتر از اسرائیل
کتاب در فصل سوم به بررسی مسئله صهیونیسم و اسرائیل در بیانات رهبر انقلاب میپردازد. در واقع این فصل نوعی صهیونیسمشناسی و اسرائیلشناسی از منظر سخنان رهبر انقلاب است. ایشان صهیونیسم را مفهومی وسیعتر از اسرائیل میدانند و صهیونیستها را به طراحان تحولات منفی در سطح بینالمللی معرفی میکنند که بر اغلب مراکز قدرت بینالمللی، قدرتهای مالی و اقتصادی و رسانهای سیطره دارد که در قلب صفوف دشمنان خونی اسلام و نظام جمهوری اسلامی قرار دارد.در ادامه این فصل، تعریف ماهیت اسرائیل در سخنان ایشان ارائه میشود که در این بخش دلایل نامشروع و جعلی بودن و تاریخ تروریستی این رژیم ارائه میشود؛ «اکنون اوضاع آشفته جهان اسلام و وابستگی روزافزون کشورهای منطقه به قدرت بیمهار امریکا، زمینه مساعدی برای تهاجم کینهورزانه دولت غاصب فراهم ساخته، که با پشتگرمی به حمایت شیطان بزرگ - که حقاً خطرناکترین دشمن اسلام و مسلمین است - آشکارا مقاصدی را که هرگز هم تلاش زیادی برای پنهان ساختن آن نمیکرده است، دنبال کند: انتقال یهودیان شوروی که بخشی از بهای کمکهای غرب به آن ابرقدرت سابق است؛ انتقال فلاشههای اتیوپی که قرار است خدمت به صهیونیستهای آمریکایی و اروپایی غاصب فلسطین را بکنند و اخیراً یهودیان هند؛ شهرکسازی در بخشهای غصبشده اخیر فلسطین و حتّی احتمالاً در بخش اشغالشده لبنان؛ افزایش تجهیزات نظامی و سلاحهای کشتار جمعی در همان حال که آمریکا جنجال تحریم صدور چنین سلاحهایی را به خاورمیانه بلند کرده است؛ حملات هوایی روزمره و متناوب به جنوب لبنان و بمباران غیر نظامیان فلسطینی و لبنانی؛ سختگیری روزافزون نسبت به شهروندان عرب فلسطینی - یعنی صاحبان آن سرزمین - و انجام جنایتبارترین و وحشیانهترین برخوردهای پلیسی با مردم، و در همان حال در صحنه سیاسی، در برابر عقبنشینی روزبهروز دولتهای عربی و ساف و ضعف نشاندادن زبونانه برخی از سیاستمداران عرب، چهره مهاجم به خود گرفتن و حتّی فکر تشکیل کنفرانس بینالمللی و یا منطقهای، هر یک را به نوعی رد کردن، و بالاخره پیشنهاد تشکیل دولت فلسطین در گوشهای از سرزمین فلسطین را که محصول عقبنشینی و ذلتپذیری طرفهای فلسطینی بود، به صراحت و قاطعیت رد کردن. اینها مجموعهای از سیاستها و اعمال آشکار آدمیستیزان صهیونیست است و یقیناً در کنار اینها چندین برابر، فعالیت پنهان در جهت توطئه و ترور و آدمربایی و جنگ روانی و تبلیغات مسموم و جنایتهای شناخته و ناشناختهای است که فقط از صهیونیستها و همکاران آنها ساخته و متصور است.» (پیام به حجاج بیتالله الحرام، 26 خرداد 1370)
اما چرا با این وجود رژیم اسرائیل توانست در این منطقه قدرت بگیرد؟ این سؤالی است که رهبر انقلاب دلیل اصلی آن را کوتاه آمدن در برابر این رژیم و دوگانگی دولتهای اسلامی با ملتهای خود و برخی غفلتها در میان امت اسلامی بیان میدارند که این نیز با برخی سیاستها همچون مظلومنمایی و ادعای صلحطلبی از سوی رژیم صهیونیستی در کنار وابستگی سران و حاکمان برخی کشورهای اسلامی به استکبار جهانی پیش رفته و تا سیطره کامل اسرائیل بر همه جهان اسلام ادامه مییابد. لذا از نگاه رهبر انقلاب بیداری و اراده ملتها عامل اصلی مهار این رژیم جعلی در منطقه است.
از منظر رهبر انقلاب، رژیم صهیونیستی عامل بسیاری از مشکلات در منطقه است که هم یک خطر امنیتی و هم یک خطر اقتصادی برای منطقه و جهان اسلام محسوب میشود و لذا استکبار جهانی سعی دارد توجه جهان اسلام را با مشغول کردن به مسائل، مشکلات و اختلافات درونی، از اسرائیل بازدارد تا این رژیم با دست باز و خیال راحت خوی توسعهطلبی خود را عملی کند.
فلسفه اصلی تأسیس رژیم صهیونیستی
فصل چهارم کتاب به مسئله غرب، آمریکا و صهیونیسم در بیانات رهبر انقلاب پرداخته و با تشریح اهداف استکبار از ایجاد و تأسیس اسرائیل در این منطقه، اختلافافکنی میان کشورهای اسلامی منطقه را فلسفه ایجاد رژیم صهیونیستی میداند. رهبر انقلاب با اشاره به نفوذ صهیونیستها بر روی دولتهای غربی و کشورهای اروپایی حذف تمام عناصر مقاومت را هدف اصلی استکبار دانسته و حمایت آمریکا را در کنار کوتاهی دولتهای عربی عامل اصلی جبران ضعفهای درونی اسرائیل معرفی میکنند و در عین حال اشتباه بزرگ آمریکا و مجموعه جبهه استکبار را همین خط قرمز تلقی کردن اسرائیل و جنایات آن دانسته که نشانه رسوایی و ضعف اخلاقی منطق لیبرال دموکراسی و دروغین بودن ادعاهای غرب در دفاع از حقوق بشر است.
از نگاه رهبر انقلاب حمایتهای بیشائبه آمریکا از اسرائیل نشانه آن است که دولت آمریکا در پنجه تصرف صهیونیسم بینالمللی است ولذا به همین راحتی وجود ملت فلسطین را انکار میکند و با ایجاد جریانهای تکفیری سعی کرد مسئله فلسطین را در جهان اسلام به حاشیه ببرد و این هم یکی دیگر از اقدامات آمریکاییها برای تقویت رژیم صهیونیستی بود.
نسبت با اسرائیل؛ دوستی یا دشمنی خط سومی وجود ندارد
فصل پایانی کتاب با عنوان اسرائیل و دولتهای عرب و مسلمانان، نسبت میان اسرائیل و جهان اسلام را از نگاه رهبر انقلاب، نه یک حالت بینابین بلکه یک وضعیت دوستی و دشمنی مطلق میداند، به این معنا که جهان اسلام باید صف خود را روشن کند؛ یا با فلسطین یا با دشمنانش.
رهبر انقلاب کوتاهی دولتهای اسلامی و سکوت خیانتبار سران عرب را سبب دستیابی صهیونیستها به اهداف تجاوزکارانه خود بیان کرده و ریختن قبح رابطه با اسرائیل را در میان دولتهای عربی یادآور میشوند.
ایشان در مقابل شکلگیری بیداری اسلامی را عامل به خطر افتادن منافع اسرائیل در منطقه دانسته و مقابله با این جریان را با هدف تضمین بقای رژیم صهیونیستی تحلیل میکنند. «برخی رژیمهای وابسته و محافظهکار عرب نیز در کنار آمریکا و ناتو، برای حفظ خود هم که شده، با تمام قوا میکوشند عقربههای زمان را متوقف کرده و انقلابهای منطقه را به عقب برگردانده و یا به ناکجاآباد بکشانند و تنها سرمایهشان برای این اثرگذاری، دلارهای نفتی است و هدف اصلی ایشان، شکست مردم مصر، تونس، یمن، لیبی و بحرین و ... و حفظ ثبات و تضمین بقاء رژیم صهیونیستی و ضربه به جبهه مقاومت در منطقه است.» (بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 14 بهمن 1390)
در واقع و به عنوان جمعبندی این فصل کتاب باید گفت در اندیشه رهبر انقلاب اسلامی، نفرت از صهیونیسم و توجه به فلسطین از شاخصهای اصلی ملتهای مسلمان است؛ «شخصیتهای محبوب میان جوانان مصر، مجاهدان ضد صهیونیستىِ مسلمان بودهاند. نفرت از صهیونیزم، توجه به قضیه فلسطین و عزتطلبی اسلامی، از شاخصهای اصلی ملتهاست. در انتخابات اخیر ۷۵% مردم مصر به شعارهای اسلامی رأی دادند. در تونس نیز اکثریت، همین پرچم را بالا بردند. در لیبی، این درصد اگر بالاتر نباشد، پائینتر نیست. مردم از نمایندگانشان و از حکومتهای جدید، برای آینده نیز همینها را میخواهند. مردم، مصر عزیز و محترم و آزاد را میخواهند؛ مصرِ کمپدیوید را نمیخواهند، مصرِ فقیر و وابسته را نمیخواهند، مصرِ تحت فرمان آمریکا و متحد اسرائیل را نمیخواهند، مصرِ متحجر و افراطی و نیز مصر غربگرا و لائیک و وابسته را نمیخواهند. مصر آزاد، عزیز، اسلامی و مترقی، مطالبه اصلی مردم و جوانان است و به دنبال درگیری نیستند. بدنه ارتش مصر با مردم است و کسانی در داخل و خارج مصر میخواهند ارتش را در آینده با مردم درگیر کنند و همه باید مراقب باشند. بدنه ارتش مصر، نفوذ آمریکا و دوستان اسرائیل را برنخواهد تابید...رژیم طاغوتهای مصر، اولین حکومت عربی بود که به آرمان فلسطین خیانت کرد و راه سازش اعراب را گشود، تا آنجا که به جز یک رژیم عربی - که همان سوریه است - بقیه همگی فلسطین را فروختند و با صهیونیزم از درِ آشتی درآمدند. رژیم مصر، یکی از دو رژیم اصلی عربی مورد اعتماد آمریکا و اسرائیل بود و رئیسجمهور ریاکار کنونی آمریکا برای ارسال پیام فریب و نفاق به مسلمانان، سفر به مصرِ حسنی مبارک را برگزید؛ اما مردم مصر در انقلابشان نظر خود را گفتند و همه را از توهم بیرون آوردند.
امروز مصر باید دوباره در صف اول دفاع از آرمان فلسطین قرار گیرد و پیمان خیانت کمپدیوید را زیر پا بگذارد و بسوزاند. مصر انقلابی، دیگر نمیتواند انرژی و گازِ رژیم رو به زوال صهیونیستی را از جیب ملت فقیر و گرفتار خود بدهد.» (همان)
گزارش از مهدی مخبری
انتهای پیام