به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، از سال ۱۳۹۸ که خبر ساخت فیلمی با موضوع شمس و مولانا و با حضور ستارگانی همچون شهاب حسینی و پارسا پیروزفر با همکاری ستاره های سینمای ترکیه و با صدای همایون شجریان به عنوان خواننده (که در ادامه مسیر جای خود را به علیرضا قربانی داد)، نقل به نقل شد کم و بیش میزان استقبال از این فیلم را میشد پیش بینی کرد.
این موضوع با طولانی شدن زمان ساخت فیلم و حواشی بوجود آمده حول محور این فیلم از قبیل اختلاف کارگردان و تهیه کننده قوت بیشتری پیدا کرد تا حدی که همه منتظر و کنجکاو برای دیدن اثری بودند که در سینمای ایران ساختارشکنی کرده و فارغ از فیلم های طنز و کمدی و موضوعات اجتماعی و دفاع مقدسی به سراغ یک سوژه ملی و تاریخی رفته است.
فارغ از حضور ستارگان و فیلمنامه و عوامل ایرانی و ترکی این فیلم سینمایی حتما می توان برای حسن فتحی کارگردان این اثر ایستاده دست زد که چنین به خود جرات داده تا به سراغ سوژه ای برود که شاید پرداختن به آن احتمال شکست را هم در پی دارد. کما اینکه ذائقه مخاطب نشان می داد فیلم های طنز همیشه جایگاه ویژه ای دارند و درصد قابل توجهی از فروش گیشه را از آن خود می کنند.
فیلم سینمایی «مست عشق» از ۵ اردیبهشت ماه روی پرده نقره ای سینما قرار گرفت و از همان روزها تا الان که قریب به ۱۰ روز سپری می شود رکورد قابل توجهی را به دست آورده بطوری که در این مدت کوتاه توانسته به رقیبی سخت برای فیلم های طنز تبدیل شود.
اما این کل ماجرا نیست و «مست عشق» با همه تعریف و تمجیدها بخشی از انتقادات را متوجه خود کرده است تا حدی که بسیاری از منتقدین سینما نبود داستان و فیلمنامه قوی را یکی از نقاط ضعف این اثر متفاوت حسن فتحی می دانند.
برش های بی ربط و فلش بک های گوناگون به ایام قبل و بعد از دوستی شمس و مولانا یکی از نقاط ضعف فیلم است به طوری که مخاطب را خسته می کند و بیننده به سختی باید متوجه بشود که الان در چه دوره ای از فیلم را دارد تماشا می کند.
از طرفی دیگر شخصیت های مختلف و داستان های حاشیه ای در فیلم وجود دارد که به مخاطب اجازه درک درستی از داستان شمس و مولانا را نمی دهد و بیننده مدام باید فکر کند این شخص کیست و چه ارتباطی با داستان اصلی فیلم دارد.
وجود دیالوگ های قوی اما داستان پردازی ضعیف مخاطب را در یک دو راهی قرار می دهد که آیا فیلم را دوست داشته است یا خیر.
انتخاب نام فیلم با عنوان «مست عشق» حکایت از عشق و علاقه معنوی بین شاگرد و استاد یعنی مولانا و شمس دارد اما فیلم در به تصویر کشیدن این رابطه معنوی پیچیده ضعیف عمل کرده و مخاطب نمی تواند متوجه شود که چطور این دو عارف و شاعر وارسته تا این حد به هم علاقمند بودند و چگونه و از کجا مولانا تا این حد شیفته و تحت تاثیر شمس قرار گرفته و شاید اینجا بتوان درک کرد که خواست تهیه کننده ترک این اثر برای ساخت یک سریال به جای فیلم سینمایی خواسته معقولی تری بوده تا زمان بیشتری برای درک بهتر رابطه شمس و مولانا بتواند وجود داشته باشد و در ۱۰۰ دقیقه نمی توان این موضوع را به تصویر کشید.
فضاسازی، دکور و لوکیشن های این فیلم سینمایی نیز به نوعی در سینمای ایران بی مانند بوده و اتمسفر فیلم از شهرکهای سینمایی ایران که ذهن مخاطب همیشه با آن خاطره دارد دور است و این موضوع را می توان یکی از نقاط قوت فیلم محسوب کرد.
مهم این است که حالا، در ویترین سینمای ایران فیلمی وجود دارد که فرازهایی از زندگی شمس و مولانا به همراه اتفاقات زمانه را تبدیل به یک روایت سرگرمکننده، با چاشنی قصه، فضاسازی، موسیقی، بازیهای خوب و ... کرده است.
اهمیت ساخت فیلمی نظیر «مست عشق» را باید از این جهت مورد بررسی قرار داد که شاید راهی برای ساخت آثار سینمایی دیگری از مفاخر فرهنگ و ادب ایران را باز کند و کارگردانان دیگری به خود جرات دست گذاشتن روی سوژه های تاریخی را بدهند به شرطی که بتوانند نسبت به آن شخصیت ادای دین کرده و فیلمی درخور شان جامعه ایرانی به مخاطب ارائه دهند.
انتهای پیام/