جوان آنلاین: آمدهبودند تا کمک حال آموزش و پرورش باشند، اما حالا کسی نیست که کمک حال آنها شود. میخواستند با فداکاریشان، دانشآموزان کمتری قربانی کمبود معلم شوند، اما امروز میبینند مسئولان آموزش و پرورش، کمکها و فداکاریهایشان را نادیده میگیرند و حق و حقوق آنها هم تمام و کمال پرداخت نمیکنند. چه کسی حاضر است یک ماه تمام سر کلاس حاضر شود و با جان و دل به دانشآموزان درس بدهد، اما پایان ماه دستمزدی کمتر از یک میلیون دریافت کند؟ معلمی که او را دو شیفت و به اندازه دو نفر به کار گرفتهاند، چطور قبول میکند که برای شیفت دوم حقوق ناچیز و آن هم بعد از سه ماه معطلی دریافت کند؟ اینها حاصل تصمیماتی است که مسئولان آموزش و پرورش برای معلمان جدید گرفتهاند، گویا آنها حواسشان نیست که با این کار چه مشکلاتی را برای معلمان جدید ایجاد میکنند.
برخیشان سال ۹۹ وارد دانشگاه فرهنگیان شدند، همان روزهایی که با شرایط تحصیل مجازی در کرونا همراه بود، یک مرتبه مهرماه سال گذشته به آنها گفتهشد که زندگی دانشجوییشان را رها کنند و معلم شوند، شاید تا اینجا همه چیز خوب به نظر برسد، اما وقتی پس از گذشت حدود شش ماه از بهکارگیری دانشجومعلمان حقوق آنها با کم و کسری به حسابشان واریز شدهاست، آنها را آزردهخاطر کردهاست، آنها تصور میکنند که، چون دیگر آبها از آسیاب افتاده و مسئولان آموزش و پرورش به آنچه نیاز داشتند، رسیدهاند پس دانشجومعلمان را به حال خودشان رها کردهاند.
حقالتدریس اندکی که ادعا شد به موقع پرداخت میشود، هنوز هم با گذشته هفت ماه از سال تحصیلی به صورت تمام و کمال پرداخت نشده؛ این درحالی است که سایه کسریات دانشگاه همچنان بر حقوق دانشجویی دانشجومعلمان برقرار است.
حقالتدریسی که کفاف گذران زندگی را نمیدهد
بدون شک واریزیهای زیر یک میلیون که کفاف گذران چند روز زندگی را هم نمیدهد، این را خانم حسنی که دانشجو معلم است به «جوان» میگوید. او که از خلف وعده مسئولان گلایه دارد، اظهار میدارد: «مهرماه سال گذشته برای حل بحران کمبود معلم در کلاسهای درس، گفته شد که باید سرکلاسهای درس حاضر شویم، شنیده میشد که اگر کسی قبول نکند که سرکار برود، عواقبش با خودش است و حرفهایی هم مبنی بر اینکه رتبهبندیهایمان با مشکل مواجه میشود هم زده میشد. در نهایت دانشجو معلمان مجاب شدند تا به کمک آموزش و پرورش بروند و کلاسهای بدون معلم را پر کنند. در واقع این یک اجبار بود، اجباری که باعث شد خیلی از ما که قصد داشتیم برای ارشد هم درس بخوانیم، از عهده این کار برنیاییم.»
او ادامه میدهد: «همان روزهای اول و به دلیل سابقه بدی که وزارت آموزش و پرورش در پرداخت حقالتدریسها داشت به مدیران مربوطه گفتیم که میزان حقالتدریسها کم است و دیر به دیر پرداخت میشود، اما برخی از آنها این اطمینان را میدادند که در مورد ما پرداختیها عادلانه و به موقع پرداخت میشود. حالا بیش از شش ماه از شروع تدریس ما در کلاسها میگذرد که تنها حقالتدریس سه ماه پاییز را دریافت کردهایم.» خانم حسنی اظهار میدارد: «به ما گفته بودند که در ادامه روند تحصیل در دانشگاه به ما سختگیری کمتری خواهند کرد، اما این وعده هم محقق نشد. خیلی از همدانشگاهیهایم، دروس عملیشان باقی ماندهاست و آنقدر درسشان روی هم تلنبار شده که هنوز نتوانستهاند آن را به اتمام برسانند. حالا دانشجو معلمانی در کلاسهای درس حاضر میشوند که یا مجبورند از درس و دانشگاه خودشان بزنند یا از درس دانشآموزانشان. چراکه رسیدن به هر دوی اینها عملاً ممکن نیست.»
این معلم به دردسرهای دیگر دانشجو معلمی نیز اشاره میکند و میگوید: «برخی از دانشجو معلمان محل تحصیل و محل خدمتشان فاصله زیادی با یکدیگر دارد، به همین دلیل هنگام امتحانات ناچار شدند یک هفته کلاس درس را تعطیل کنند تا به امتحان خودشان برسند، شاید این یک هفته تعطیلی کلاس درس خیلی مسئله مهمی به نظر نرسد، اما وقتی دانشجو معلم از امتحانات دانشگاهی خود برمیگردد و به کلاس درس میرود ناچار میشود آن یک هفته عقبماندگی درس بچهها را با زمان آموزشی کم جبران کند.»
او با بیان اینکه واریزیهای حقالتدریس به حساب دانشجو معلمان ناچیز است، تصریح میکند: «حقالتدریس هر دانشجو معلم با نفر دیگر متفاوت است. پولهایی که از حساب ما کسر میشود هم روند شفافی ندارد و هیچکس هم نیست که بگوید این کسریها بر اساس چه سلیقه یا تبصرهای انجام میشود. دریافتی این ماه من ۸۰۰ هزار تومان بود و این عدم شفافیت از پرداخت حقالزحمهمان خیلی آزار دهنده است. امیدوارم که این روند به زودی اصلاح شود.»
آقای اسلامپور که معلم پایه ابتدایی است در رابطه با ناعادلانه بودن حقالتدریسها میگوید: «به دلیل حل مشکل کمبود معلم از ما خواستند تا دو شیفت کار کنیم. یعنی یک شیفت در یک مدرسه و شیفت دیگر در مدرسه دیگر. ما هم قبول کردیم، اما نمیدانستیم برای پرداخت حقالتدریسها قرار است در حقمان بیانصافی شود. در حالی حقوق فروردین را گرفتهایم که حقالتدریس دی، بهمن، اسفند و همچنین فروردین امسال را به حسابمان واریز نکردهاند. مسئولان باید حاضر شوند و بگویند که چه اتفاقی میافتد که این همه وعده وعید میدهند، اما بدان عمل نمیکنند.»
وعدههای سرخرمن برای واریزی حقالتدریس
شرایط برای دانشجو معلمان سخت میگذرد و آنها فقط یک چیز میخواهند؛ اینکه مسئولان به سؤالاتشان شفاف و دقیق پاسخ بدهند. آنها از وعدههای مکرر مسئولان که محقق نشدهاست، گلایه دارند و به همین دلیل به هر آنچه از زبان مسئولان میشنوند، بدبین هستند. این معلمان میخواهند که هوش فراموشیشان را قویتر کنند، بلکه کمی ذهنشان آرام بگیرد. در این میان، اما آنچه بیش از همه برایشان آزاردهنده است، رویکرد موجود در پاسخگویی و تصمیماتی است که برایشان گرفته میشود، بهکارگیری نابهنگام و اطلاعرسانی نابهنگامتر، در کنار وعدههای سرخرمن برای واریز حقالتدریسها و وضعیت نامشخص و غیرشفاف کسورات دانشگاه، همه مواردی هستند که آنها را آزردهخاطر کردهاست. بدون شک نمیتوان همه این اتفاقات را به شرایط غیرقابل پیشبینی یا غیرقابلکنترل نسبت داد و از دانشجومعلمانی که تازه اول خدمتشان در حوزه تعلیم و تربیت است، انتظار صبر داشت، اما چاره چیست؟ نومعلمان که در گوشه ذهنشان اتمام واحدهای درسی دانشگاهشان آزارشان میدهد، ناچارند شرایط سخت پیش آمده برای آموزش و پرورش کشور را بپذیرند و سختیاش را به جان بخرند، اما پذیرش این سختیها زمانی ممکن میشود که مسئولان امر کمی تدبیر به خرج دهند.
بدیهی است اولین نتیجه بیمهری آموزش و پرورش به این نیروهای متخصص، جوان و متعهد، تضعیف زیرساختهای انسانی این نهاد مهم و در ادامه تضعیف بنیانهای انسانی کشور خواهدبود. به همین دلیل، انتظار میرود وزارت آموزش و پرورش با اولویت دادن به معلمان که نقش مهمی در آموزش و پرورش آیندهسازان کشور دارند، مشکلات پیش آمده را به نحوی مدیریت کند تا بخشی از فداکاریهای دانشجومعلمان را که برای حل مشکل کمبود معلم، سرکلاسهای درس حاضر شدهاند، جبران کند.