کیومرث پوراحمد کارگردان، نویسنده و تدوینگر کشورمان در سن ۷۴ سالگی و در دقایق ابتدایی بامداد روز گذشته با به جا گذاشتن چند صفحه دستنویس در بندرانزلی به زندگی خود پایان داد. اصل این خبر ناخوشایند را سیدمهدی فلاحمیری، دادستان عمومی و انقلاب استان گیلان و خانواده او تأیید کردند. هرچند در فضای معمول رسانهای نوشتن اخبار خودکشی افراد، در قانونی نانوشته بین خود روزنامه نگاران ممنوع است، اما خبر خودکشی یک فیلمساز پیشکسوت که آثار متقدم او برای جوانان دهه شصتی مترادف با خاطرات و سبک زندگی آن روزها با همه تلخیها و شیرینیهایش بود، دیگر یک خبر صرفاً حادثهای و پلیسی نیست، چون عرصه فرهنگ و هنر دچار تألم شده است.
فراز و فرودهای یک فیلمساز
کیومرث پوراحمد بیشتر از آنکه با فیلمهای ضعیفی مثل «پنجاه قدم آخر» و «پرونده باز است» شناخته شود، به سریالهای جذابی مثل قصههای مجید و سرنخ یا فیلمهای سینمایی مانند بیبی چلچله و اتوبوس شب و خواهران غریب شناخته میشود. برای همین است که بسیاری از طرفداران سینما و دوستداران این فیلمساز فقید بعد از افول دوران فیلمسازی او که در پنجاه قدم آخر بیشتر از قبل به چشم میآمد، آرزو میکردندای کاش او تصاویر خاطرهانگیز فیلمسازی را که آثارش آینه زندگی آنها بوده خراب نکند یا شاید این حرفها بهخاطر تمجید و تعریفهای شهید آوینی از سینمای پوراحمد و قصههای مجید او بود، چون آوینی میگفت: آقای پوراحمد «جوهر سینما» را در اختیار دارد و این امری نیست که تصادفاً روی داده باشد. سینما به این آسانیها مسخر فرهنگهای دیگر نمیشود. اینکه «قصههای مجید» هویتی کاملاً ایرانی دارد بیشتر به ساختار سینمایی سریال بازمیگردد تا جوهر داستانی آن.
شاید جالب باشد که بدانیم این فیلمساز فقید فعالیتهای هنریاش را با نقدنویسی در ماهنامه فیلم آغاز کرد و از سال ۱۳۵۳ با دستیاری در مجموعه تلویزیونی آتش بدون دود در کنار مرحوم نادر ابراهیمی وارد سینما شد. پوراحمد فیلم شب یلدا را با الهام از زندگی خودش ساخت و بعدها دوران کودکی و زندگیاش را در کتابی تحت عنوان «کودکی نیمهتمام» منتشر کرد. مسیر زندگی حرفهای او با نویسندگی فیلم سینمایی «قصه خیابانهای دراز» آغاز شد و پس از فراز و فرودهای بسیار با «بیبی چلچله» و «قصههای مجید» به «خواهران غریب» و «اتوبوس شب»، «پنجاه قدم آخر» و نهایتاً در بندر انزلی به پایان رسید.
پایبندی به خانواده و ارزشهای اجتماعی
پوراحمد دستکم در دوران اولیه فعالیت هنری یک فیلمساز پیشکسوت با نگاهی سنتی و معتقد به ارزشهای اجتماعی و خانوادگی بود و این همان نکتهای است که او بارها بر آن تأکید کرده بود. او هفت سال پیش (فروردینماه سال ۹۵) در گفتگو با تسنیم گفته بود: «چون خودم به خانواده و پیوند خانوادگی و استحکام خانواده اعتقاد دارم و به آن پایبندم، بنابراین در فیلمهایم هم آن را منعکس میکنم. اینها دیگر ربطی به سینما ندارد.» با نگاهی به «بیبی چلچله» و «قصههای مجید» و همچنین «خواهران غریب» میتوانیم مدعای این فیلمساز فقید را تأیید کنیم بدون کمترین درنگ و لکنتی. چه اینکه نسل ما که بریافته از زندگی و واقعیات جاری در سریال «قصههای مجید» است و اغلب متولدین اواخر دهه ۵۰ و همه دهه شصتیها به دلیل تشابه فرم و ساختار زندگی روزمرهشان با این مجموعه نوستالژیک، خودشان و گذشتهشان را در آینه قصههای مجید مرحوم کیومرث پوراحمد میبینند.
با این همه مرحوم پوراحمد چند سال پیش در مصاحبهای که نشاندهنده رویکرد و منش منطقی و عقلایی او در مواجهه با آثار متنوع فیلمسازان مشهور دنیا و تفاوت سلیقه در اتصاف «خوب و بد» نسبت به آثار آنهاست، گفته بود: «من سینما را عمدتاً از طریق دیدن فیلم یاد گرفتهام. فیلمهای زیادی هم هست که شیفته آنها هستم، اما همیشه این را گفتهام که من فیلمبازم، نه فیلمساز. نمیگویم که اگر یک فیلمساز هرچه بسازد من مطلق دوست خواهم داشت و قبول دارم.»
در واقع خود او هم میدانست که همه آثار یک فیلمساز لزوماً نباید مورد اقبال و تحسین دیگران قرار بگیرد، اتفاقی که در مورد برخی آثار او نیز صادق است، آثار ضعیفی مثل پنجاه قدم آخر یا فیلم پرونده باز و یا تیغ و ترمه که جزو آخرین آثار او محسوب میشود و در جشنواره فجر دو سال گذشته هم به نمایش درآمد، نشانهای از کیومرث پوراحمدی که قصههای مجید و خواهران غریب را کارگردانی کرده بود، نداشتند.
مهمترین استناد برای تأیید این گزاره حرفهای خود پوراحمد است که میگوید: «من دو فیلم جنگی ساختم؛ یکی «اتوبوس شب» که خیلی موفق بود و یکی هم «پنجاه قدم آخر» که همان زمان که میساختمش گفتم سختترین فیلم عمرم است و واقعاً هم بود و خیلی آن را دوست دارم. الان دیگر نمیدانم هنوز دوستش داشته باشم یا نه! «پنجاه قدم آخر» حتماً ایرادها و اشکالاتی دارد. [به هر حال این فیلم]از نظر خودم سفر درونی بیرونی شخصیتی بود که در پایان یک تغییر مهم در من به وجود میآمد.»
سکانس آخر
برخلاف آخرین سکانس زندگی او که به خودکشی ختم شد، آنچه روشن است اینکه کیومرث پوراحمد فیلمسازی بود با شخصیتی سنتی و ایرانی که آثار متقدم او گویای احترام عمیق این فیلمساز فقید به ارزشهای اخلاقی جامعه و تلاش برای تکریم و نشر آنها در بین جوانان و نوجوانان کشور است و صدالبته مثل دیگر فیلمسازان آثار خوب و بدی در کارنامهاش داشت. قطعاً خدمات او به فرهنگ کشور و تلاشهای هنریاش در عرصه سینما قابل احترام و نقد است و امیدواریم فیلمسازان جوان کشورمان با تأسی از او به سمت تولید آثاری بروند که در آنها ایران را با حقایق و واقعیاتش نمایش بدهند، بدون گرفتار شدن در دام سیاهنمایی و سیاسینمایی، مانند کاری که کیومرث پوراحمد در قصههای مجید، خواهران غریب، اتوبوس شب و بیبی چلچله کرد.
کیومرث پوراحمد کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون درگذشت
قصه تلخ کیومرث
خبر خودکشی کیومرث پوراحمد از آن دست اخبار تلخی است که شنیدن آن در عین ناخوشایندی ذهن مخاطبان را بلادرنگ به روزهایی میبرد که «قصههای مجید» و «خواهران غریب» او آینه خاطرات دوران مدرسه و کودکیهایشان بود و بیبی و مجید گرمای خانههایشان را بیشتر میکرد. اگرچه فعالیت فیلمسازی و زندگی هنری پوراحمد با فراز و فرودهای عجیبی همراه بود، اما او در بخش متقدم و البته مهم آثارش به سنتها و ارزشهای جامعه ایرانی اهمیت فراوان داد و سعی کرد نگاه خانوادهمحور و احترام به بزرگترها را برجسته کند.
صاحبخبر -
∎