به گزارش مشرق، در ماههای اخیر، کشور شاهد اتفاقات و فراز و نشیبهایی در حوزههای مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. در همین راستا برای تحلیل و ارزیابی موضوعات اخیر کشور -سومین سالگرد شهادت حاج قاسم، اظهارات مولوی عبدالحمید، اغتشاشات، مسائل اقتصادی، مذاکرات هستهای- و ریشهیابی چگونگی بروز این حوادث با محمدجواد لاریجانی تحلیگر مسائل سیاسی و رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی به گفتوگو نشستیم که در ادامه مشروح این گفتوگو را می خوانید.
در ابتدا برای شروع بحث اگر مطلبی دارید بفرمائید؟
من در ابتدا به موضوع شکر نعمتهای الهی اشاره میکنم تا به بحثمان برکت بدهد. خداوند نعمتهای خود را به ما به صورت گسترده عطا کرده است. برخی از نعمتهای خدا آشکار و برخی پنهان هستند. معمولاً نعمتهای پنهان مهمتر از نعمتهای آشکار هستند؛ اولین نعمت پنهان؛ نعمت "بودن" است؛ یعنی اینکه ما هستیم دلیلی بر آن نمیشود که باشیم. دومین نعمت بزرگ پنهان نعمت انسان بودن است در صورتی که ما میتوانستیم سنگ یا درخت یا یک جانور باشیم خداوند ما را انسان آفرید و صاحب نطق و اراده شدیم.
زمانی که انسان صاحب اراده شد شقاوت و سعادت پیدا کردیم و نعمت اصلی که هدایت است به ما اعطا شد و خداوند نیز در هدایت انسان مصر بوده است و ۱۲۴۰۰۰ پیغمبری که آمدند برای این بود که خداوند خواست در امر هدایت انسان چیزی کم باشد و عصاره وجود پیغمبر و سایر پیامبران، موضوع ولایت است. اینها سبب میشود تا قدر نعمتهای خدا را بدانیم و انشاالله پیش برویم.
موضوع نعمت احساس و نعمت آگاهی موضوع مهمی است. هر کاری که انسان با شکر نعمتهای الهی شروع کند خداوند به او انرژی مثبت میدهد حتی در سختترین شرایط به توجه به نعمتهای الهی توصیه شده است.
نسل جدید ما و بخصوص اصحاب رسانه باید جمهوری اسلامی را درست بفهمند. فهم درست جمهوری اسلامی خیلی رایج نیست حتی برخی از مسئولین در دورههای گذشته و حتی الان، تلقی درست را از جمهوری اسلامی نداشتهاند.
انقلاب اسلامی حادثه بزرگ آخر قرن بود و مهمترین محصول این انقلاب همین تجربه جمهوری اسلامی است جمهوری اسلامی یعنی ملتی میخواهد که نظام سیاسی و مدنی خود را بر اساس عقلانیت اسلامی منبعث از مکتب اهل بیت با مکانیزم دموکراسی عملی و نمایندهای بنا کند.
دموکراسی عملی و نمایندهای هر دو از عناوینی است که معنای دقیق دارد و در فرصت مناسب این دو را تحلیل خواهم کرد البته این موضوع را در زمانی که در دانشگاهها تدریس میکردم مفصلا تشریح کردهام. این مسئله در مقابل عقلانیت سکولاری است که پایه دموکراسی غربی است و ملت ما یک تجربهای را آغاز کرد حالا این تجربه مهمترین محصول این انقلاب ما است و البته مغفولترین محصول انقلاب ما.
اگر بخواهیم انقلابمان را ارزیابی کنیم باید بدانیم که این تجربه تا چه میزان موفق بوده است. تجربه موفق یعنی بر اساس اهدافی که داشته، ارزیابی شود. چالشهای انقلاب اسلامی هم کم نبوده است. بعد از چهل و اندی سال جمهوری اسلامی توانسته است از یک کشور تحت سلطه بسیار وسیع غرب و در واقع یکی از گاوهای شیری منطقه به یک کشور بسیار مستقل با نفوذ وسیع و توانمندی بسازد.
جمهوری اسلامی توانمندی های مختلف مثل توانمندیهای علمی نظامی و توانمندی های مختلف سیاسی است اما به نظر من هیچ کدام از این توانمندیها به اندازه توانمندی مدنی ما نیست این نکته نیز از مغفولترین چیزهاست.
ما الان قدرت را بر اساس قانون با نردبان رای مردم مسئولیتها را تفویض میکنیم و همانطور که از نردبان بالا میرود همانطور هم پایین میآید در واقع سخن بالا رفتن از نردبان ملاک نیست و پایین آمدن نیز ملاک است. هیچکس نمیتواند بگوید انتخابات کشور تقلبی و مصنوعی است. چون از دل انتخابات ریاست جمهوری آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد در میآید و از دل انتخابات ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، آقای روحانی در میآید و اگر بنا بود انتخابات طراحی شود نباید این اتفاقات رخ میداد.
این دستاورد مدنی کشور، دشمنان زیادی دارد؛ از سوی دیگر اینکه مقام معظم رهبری بر رای مردم و اسلامی بودن عقلانیت پایه اصرار دارند، دشمنی زیاد دارد.
آیا غرب هم چنین تصویری از ایران متصور است؟
تصویری که غرب صهیونیست از ما دارد غیر از این چیزهایی است که در فضای مجازی میبینیم در فضای مجازی از جمهوری اسلامی ایران چهره خاصی میسازند اما تصویر حقیقی که غرب از ما دارد به نظر آنها یک غول عجیب و غریب و خطرناک در منطقه ظاهر شده است و این مسئله را پنهان هم نمیکنند.
و این غول روز به روز هم قویتر میشود و برای منافع سلطه گرانه آنها یک خطر عمده محسوب میشود و نمیتوان به راحتی با آن کاری هم کرد در نظر غرب صهیونیست، جمهوری اسلامی همچین موجودی است حالا اینکه رسانهها اینگونه وانمود میکنند که ایران تو سری خور است که البته اینها حرفهای تبلیغاتی است و آنهایی که در کاخ سفید و مراکز تصمیمگیری غرب مینشینند از ظهور جمهوری اسلامی وحشت زدهاند.
بنده مقالات غربیها را مفصلاً مطالعه میکنم و یکی از کارهای بنده مانیتور کردن لابه لای خطوط است و حرفهایی که این ها در مراکز مختلف شان میزنند اینها از پدیده جمهوری اسلامی بسیار در هراس هستند لذا همه امکانات شان را تجمیع میکنند تا این غول شاخ هایش شکسته شود. باید بدانیم که در کجا ایستادهایم و یکی از مسائل مهم برای نسل جدید این است که بداند جمهوری اسلامی ایران در کجا ایستاده است.
اینگونه نیست که ما همیشه در مقاصدمان موفق باشیم؛ اصلاح جمهوری اسلامی یک پروسه و تجربه در حال انجام است و با محیط خود در تعامل است یعنی یک موجود زنده است. پدیده جمهوری اسلامی یک پدیده در حالت تطور است و بر اساس نوع تعاملش با محیط پیش میرود و توجه به این مسئله اهمیت دارد طبیعتاً ما در این تطور همیشه موفق نبودیم. یکی از مواردی که در آن موفق نبودیم موضوعات اقتصادی است، اقتصاد کشور یک اقتصاد بسیار قوی بنیه اما با بیماریهای مزمن است.
به نظر شما علت برخی تجارب که موفق نبوده چیست؟
من یک کتاب خیلی قدیمی به نام « تدین، حکومت و توسعه » دارم که بیش از ۳۰ سال گذشته چاپ شده است و صورت مسئله آن این است که یک آدم مدرن چرا باید مسلمان باشد؟ یعنی وقتی ما با دنیا روبرو میشویم چرا باید بگوییم که حرف ما درست، منطقی و قابل قبول است. ما در کشورمان روی عرضه مسئولین بیشتر از داشتن طرح کار میکنیم.
یکی از بزرگان که پیش او میروند میگوید دولت مردان آدمهای خوبی هستند اما بی عرضهاند البته در گذشته هم ممکن است آدمهای خوبی نبوده باشند و بیعرضه هم بودند اما به هر صورت عرضه خوب است اما مسئله دوم است مسئله اول داشتن طرح است.
در حال حاضر بیعرضهتر از بایدن رئیس جمهور آمریکا در دنیا وجود ندارد و یک آدم کند ذهنی است؛ اما سیستم او را اداره میکند. دموکراتها یک طرحی برای خودشان دارند و آن طرح را پیش میبرند از طرفی احمقتر از ترامپ هم کسی نبود منتها سیستم حکومتی میتوانست او را به حد خوبی اداره کند.
مسئله امروز کشور ما موضوع عرضه داشتن نیست مسئله ما داشتن یک نقشه راه برای تحول اقتصادی است ما در هر جا که نقشه داشتیم، موفق بودیم. ما برای سیستم دفاعیمان نقشه داشتیم که موفق شدیم؛ درباره سیستم علمی کشور هم -مقام معظم رهبری که پرچمدار توسعه علمی کشور است چهارچوب یک نقشه را داشته و همیشه آن را دنبال کرده است- با توجه به اینکه دولتها به موضوع علم توجهی ندارند همین توفیقاتی که الان کشور در حوزه علمی دارد مرهون همان نقشه مقام معظم رهبری است.
ما در هر کجا نقشه داریم موفقیم؛ در اقتصاد ما به نقشه نیاز داریم. من در آن کتاب مذکور یک مدل از نقشه را نوشتهام و به عنوان نمونه عرض میکنم ما کشور نفتی هستیم اما نباید یک کشور نفت فروش باشیم در حالی که میتوانیم یک کشور نفتی باشیم؛ نفتی به آن معنا که حتی یک قطره از نفت خام مان را نفروشیم ما بیش از ۱۱۰ حوزه صنایع و علوم وجود دارد که به فرآوردههای نفتی وصل میشود.
ایران باید جوری باشد که وقتی اسم او را میبرند بگویند بهترین بنزین در آن جاست و بهترین صنعت در ایران وجود دارد و یکی از ۱۰ کشور دنیا در صنایع نفتی باشد و در آن هزاران کار پیدا میشود. این یک استراتژی است اگر نقشه ما این باشد از نفتی بودن ناراحت نمیشویم کشور نفتی هستیم ولی نه اینکه به معنای نفت خام فروش باشیم در این رابطه کلی صنایع لازم است و من در آن کتاب قید کردم از صنایع الکترونیک گرفته تا صنایع مکانیک تا صنایع مختلف شیمی و حتی مسائل ریزتر در صنایع شیمی، اگر ما نقشه داشته باشیم مطابق آن نقشه میتوانیم موفق باشیم.
چرا دشمن روی مدل برخورد خود در مقابله با جمهوری اسلامی ایران اصرار دارد؟ ارزیابی دشمن از ادامه حوادث اخیر کشور چیست؟
لاریجانی: از نظر دشمن یعنی آمریکاییها و غرب صهیونیست -وقتی میگوییم غرب صهیونیست یعنی غرب با موتور صهیونیستها در واقع صهیونیستها موتور دشمنی با ما هستند- برایشان حیاتی است که شاخ جمهوری اسلامی ایران را بشکنند. تصور آنها از جمهوری اسلامی ظهور یک قدرتی است که به شدت منافع آمریکا را تهدید میکند. نه اینکه ما با آنها جنگ کنیم بلکه رشد تفکرمان در برهم زدن برنامه آنها در غرب آسیا باشد.
در فتنه اخیر دشمنان مرتب برنامهریزی کردند یعنی نباید احساس کرد که کار تمام است و باید خوابید در واقع باید برای فازهای بعدی دشمن آماده باشیم.
اینکه ما توانستیم کف خیابان را ببَریم، یک توفیق مهمی بود این معنایش این نیست که دشمن وارد فاز بعدی نمیشود. برداشت من این است که آمریکاییها و غرب صهیونیست تئوری شان این بود که فشار اقتصادی بی هدف نیست در واقع فشار اقتصادی و تحریمها باید جان مردم را به لب برساند وقتی جان مردم به لب رسید با یک جرقهای باید روشن شود و تئوری آنها این بود که امروز وقت آن است و در گروههای سیاسی مختلف در داخل هم سیگنالهای شان به همین شکل بود.
جمع بندی غرب این بود که الان وقت خوبی است و یک جرقه لازم است تا مردم به صورت میلیونی به خیابانها بریزند بعد نیروهای تروریستی خودشان را فرستادند تا در این حجم عظیم میلیونی، دستگاههای حکومتی را یکی پس از دیگری تصرف کنند و یک حکومت زمین خورده پیدا شود تا در آن قسمت پروژه بعدی مثل کوچکسازی ایران و برنامههای دیگرشان را دنبال کنند.این طرح کاملا روشن است که یک طرح آمریکایی بوده است اما این طرح شکست خورد؛ اما باید دید فاز بعدی دشمن چیست.
شما برآوردی از پاسخ همین سوال دارید؟ یعنی می توان تحلیلی از آینده طراحی های دشمن ارائه کرد؟
۴ هفته پیش خانم کلینتون یک سخنرانی داشت، کلینتون یکی از تاثیرگذاران در سیاستگذاری دموکراتیک در آمریکا است در اظهارات اخیرش به سه موضوع اشاره می کند. یکی اینکه گفته است باید تماسمان را با جامعه روحانیت در ایران بیشتر کنیم و به آنها بگوییم که شما نترسید ما اصلاً قصدی برای اسلام نداریم فقط شما بر اعمال برخی از احکام اسلامی در ایران اصرار نکنید. نکته دومی که کلینتون به آن اشاره کرد این بود که ما قصد نداریم جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم ما به دنبال این هستیم که جمهوری اسلامی فضا را باز کند و کسانی که سکولار هستند میدان داشته باشند و به احکام اسلامی شامل مسائل مربوط به حجاب موقتاً عمل نشود.
به نظر من این کارها را کردهاند؛ الان وقتی با برخی از علما درباره حوادث اخیر صحبت کنید میگویند نتوانستید مردم را اداره کنید و بی عرضه بودید وضع اقتصادی مردم خراب است. اما باید گفت در حوادث اخیر آنهایی که میداندار بودند غالبا قشر مرفه جامعه بودند و مردم بیچاره و تحت فشار در میدان نبودند. باید دید خواستههای مردم در حوادث اخیر چه بود ما اصلاً نشنیدیم که کسی از گرانی حرف بزند کسانی که به خیابانها آمدند اصلا خواستههای مردم تحت فشار نبود.
باید دید دشمنان چگونه و چرا این صحبتها را در ذهن علما وارد کردند. مشخص است روی این موضوع کار کردهاند. در این فتنه تهاجم عظیمی که به اسلام شد به هیچ چیز دیگری نشد. در حوادث اخیر به سیستم اداری مملکت تهاجم نشد و بخش اجرایی و سیستم اقتصادی کشور مورد تهاجم قرار نگرفت. اینها از توهین به جمهوری اسلامی به امام حسین(ع) و حضرت علی اصغر(ع) دریغ نکردند و مساجد و حسینیهها را آتش زدند و به رهبری توهین کردند.
اصلاً مگر اسلام فقط برای زمان یُسر است، اسلام برای زمان عُسر هم هست؛ گیرم که اصلاً زندگی سختی هم داشته باشیم، مگر باید اسلام را رها کنیم اسلام در همه مواقع راهگشا است.
دستاورد دشمنان از حوادث اخیر چه بود؟ صرفا بی حجابی؛ که به نظر من دستاورد بزرگی برای دشمنان است و بعد از آن قدمهای بعدی را بر خواهد داشت و برای آن تئوری هم دارند.
مسئله بی حجابی در حوادث اخیر خلط شده است در واقع اصل حدود برهنگی است نه مسئله حجاب. حجاب یک امر اثباتی است اما حدود برهنگی در هر کشوری مشخص است و در هر کشوری حجاب حدودی دارد. شدیدترین قوانین مبارزه با برهنگی در آمریکا هم است و امروز اعمال هم میشود اما سایز برهنگیشان بسته به نوع خودشان است. مردم در کشور ما فکر میکنند همه در دنیای غرب لخت راه میروند؛ بنده هفت هشت سال در بین اینها زندگی کرده ام، آن هم در برکلی که یکی از لیبرالترین بخشهای آمریکا و دنیای غرب است. برهنگی حد خیلی شدیدی دارد. شما فرض کنید یک خانمی با لباس نامناسب به بانک برود، بانک میتواند به این خانوم خدمات ندهد و بگوید لباسش نامناسب است.
گشت ارشاد یک تئوری درستی بود یعنی ما برای اینکه حدود برهنگی را اعمال کنیم یک عده افراد را تربیت کنیم که اینها مودبانه تر و با توجه به اخلاق اسلامی به افراد تذکر دهند. نکات مثبت و خوب کشور ما زیر سوال رفته است در حالی که اینها مسائل خوبی بود. در واقع در آمریکا همان پلیسی که دزد را میگیرد این خانوم با پوشش نامناسب را میگیرد.
در یک شرکت هواپیمایی یک خانمی که لباس چسبان پوشیده بود او را از هواپیما پایین آوردند و آن خانم در دادگاه شکایت کرد اما دادگاه به نفع آن شرکت هواپیمایی حکم صادر کرد و گفت شما نمیتوانید با این نوع پوشش وارد هواپیما شوید.
در آمریکا اگر کسی پشت پنجره خانهاش که قابل رویت است بخشی از بدنش را که ممنوع است عریان کند شهروندان دیگر میتوانند با پلیس تماس بگیرند و به پلیس بگویند که چرا او خودش را لخت کرده است.
پس ما در کشور قوانین حدود برهنگی میخواهیم اما این حد را باید چگونه تعریف کنیم طبیعتاً باید بر اساس نظام خودمان تعیین کنیم نه بر اساس نظام دموکراسی لیبرال آمریکایی یا سکولار.
رفتار برخی افراد شاخص جریان اصلاحات در مواجهه با این بی حجابی ها را چگونه تحلیل میکنید؟
همین حد برهنگی را قانون دارد در قانون مجازات عمومی یک فصل برای این مسئله تعیین کردند اما برخی از وزرای دولت قبل حتی این را هم نمیدانستند که این قانون دارد و فقط فکر میکردند حجاب فقط دستور شرع است در صورتی که اگر در شرع هم باشد آن هم قانونی است. گفته بودند که دولت مسئول اجرای شرع نیست و مسئول اجرای قانون است اما باید یک بار این قانون را خوانده باشند و سپس این مسائل را مطرح کنند.
یکی از مشکلات بعضی از دوستان اصلاحطلب نخواندن است و یکی دیگر از مشکلات شان خواندن و نفهمیدن است. جناح اصلاحات پشت این فتنه بوده و دم خروس آن بیرون زده و همه این مسئله را میدانند اما متفکرین و تئوری پردازان اصلاح طلب خیلی بامزه هستند به عنوان مثال گفته بودند که جمعه روز پیروزی است و وقتی تشکیلات تبلیغات در آن سوی مرزها گفتند که جمعه اتفاقی نیافتاد این آقایان عنوان کردند که این جشن، جشن جنبش است. واقعاً رو میخواهد این آقایان عدم توفیق خود را هم نیازمند جشن دانستهاند.
از این بالاتر همین آقایی است که صبح ها با لاکان و فوکو و امثال این افراد صبحانه میخورد گفته بود که این خشونتهایی که در خیابانها اتفاق میافتد نوعی خشونت مقدس است و قدسی است این آقا اصلا نفهمیده که خشونت مقدس چیست من دلیل دارم که این حرف را میزنم.
خشونت قدسی مفهومی بود که یک متفکر آلمانی به نام والتر بنیامین در ۱۹۲۰ آن را مطرح کرده بود. این متفکر آلمانی یک کتابی به اسم نقد کاپیتالیسم به عنوان یک دین دارد و یک کتاب هم به اسم نقد خشونت دارد که این دو کتاب خیلی قدیمی هستند. بنیامین در کتاب نقد کاپیتالیسم آورده که کاپیتالیسم یک فرقه مرتد مذهبی است؛ این فرقه از دل مسیحیت در آمده است. این متفکر آلمانی در کتاب خود آورده که کاپیتالیسم با قوانینی که درست کرده، کسی جرأت ندارد که از آن بیرون بیاید؛ خودشان انتخابات را مدیریت میکنند و ثروتمندان در این سیستم همه کاره هستند و قوانین هم بسیار محکم است. درست است که ما خودمان به شکل سکولار به این سیستم و نامزدها و کاندیداهای آن رای دادهایم و گرفتار این چنبره شده ایم. ما باید یک پروسه پاره کردن چنبر داشته باشیم. میگوید که ما به عنوان یک انسان که کاملاً سکولار و مادی است این حق را داریم که به طور فردی وارد عملیاتی شویم که فقط بخواهیم این چنبره را از بین ببریم.
پس آنچه که این متفکر آلمانی تحت عنوان خشونت مقدس مطرح کرده بود این خشونت قدسی در اصل متعلق به انسان است. انسان مختاری که نه تابع دین است و نه تابع هیچ چیز دیگری برای حیات مادی خود به طور شخصی و بدون ورود به هیچ برنامه ای دست به اقدامی اینچنینی میزند و این نظریه اساس تئوریهای آنارشیستی در آن زمان بوده است.
حال این شخصیت حامی اغتشاشات اخیر آنچه را که در خیابانهای ما با برنامهریزیهای منظم دیگران و با پول دیگران و با تبلیغات دیگران انجام شده را تحت عنوان خشونت قدسی مطرح میکند در حالی که مصداق خشونت قدسی این است که هیچ برنامه ای ندارد و فرد تحت هیچ عنوان حاضر به یک ساختار جدید نیست فقط میخواهد یک قانونی را به صورت شخصی از بین ببرد.
این تئوری است که امروز برای انقلابهای رنگی و برای ایجاد آشوب به کار میرود. ژیژک که خیلی مورد علاقه جناح اصلاحات است از همان کسانی است که اگر سرش را بتراشند احتمالا از سرش maid in usa در می آید. اما او یک تئوری قدیمی را به میدان آورده و زمینه ای را فراهم کرده که آشوب ها موجه باشند یعنی در هر کشوری افراد می توانند بروند توی خیابان یک فردی را بکشند و بگویند که این یک خشونت قدسی است و اینگونه توجیه میکند که فرد می تواند بگوید که من می خواهم بکشم برای اینکه در این چنبره گرفتار شده ام.
تئوری های ژیژک تئوری های آنارشیستی است برای آشوب؛ مصداق آن هم چیزی نیست که این آقا می گوید و جناح اصلاحات حتی در بررسی تئوریک فتنه هم فضاحت کرده است.
ما مفاهیم خیلی مهمی داریم، مفهوم انقلاب، انقلاب از زمان افلاطون مفهوم داشته یعنی یک حرکتی کاملاً با اغراض روشن که میخواهد یک نظام حکومت یا قانون اساسی یا حاکمان آن حکومت را سرنگون کند. به این اقدام انقلاب می گویند.
ما در مفاهیم دیگر شورش را داریم که می تواند عموماً صنفی باشد گروهها وقتی تحت فشار قرار می گیرند به شکل صنفی میتوانند شورش کنند می تواند در زندان یا پادگان یا غیره باشد.
ما پدیده ای را به نام فتنه داریم که این پدیده هم بسیار مهمی است فتنه از پدیده هایی است که در ادبیات اسلامی ما بسیار جای مهمی دارد. تشخیص فتنه و پدیدارشناسی فتنه از کارهای بسیار مهمی است که باید صورت بگیرد یکی از ویژگیهای فتنه این است که به تعبیر مولا علی علیه السلام فضا غبارآلود و فهم حق و باطل با یکدیگر قاطی میشود در این شرایط لباس حق پوشانده می شود توجیه های من درآوردی پیدا میشود.
واقعیت این است که عثمان را معاویه کشت همه این را میدانند اما گناهش را به گردن حضرت علی انداختند تا مولا علی در جایی می خواستند صحبت کنند می گفتند آدم خلیفهکُش! توهین های زیادی را در این باره به مولا علی علیه السلام کردند امیرالمومنین علی علیه السلام در کوفه سخنرانی می کردند و مردم را به تقوا دعوت می کردند یکی بلند شد و گفت که تو انقدر مردم را به تقوا دعوت می کنی چرا خودت انقدر زن باره هستی؟ اصحاب عصبانی شدند و با او برخورد کردند حضرت فرمودند که او را رها کنید حضرت علی علیه السلام لبخندی زدند و گفتند که ما اهل بیت به سه چیز معروف هستیم. یکی خوشتیپ هستیم یکی خوش بیان هستیم و یکی دیگر هم اینکه زن های ما به ما بسیار علاقه مند هستند و بعد همه خندیدند و صورت مسئله تغییر پیدا کرد.
حضرت علی علیه السلام فرمودند افرادی که در اینجا و آنجا شیطنت می کنید مادامی که شما چند کار را نکنید من به شما کاری ندارم و حتی حقوقتان از بیت المال را نیز قطع نمی کنم اما همانطور که گفتم چند کار هست که اگر آنها را بکنید پای تان را با شمشیر قطع می کنم و می دانید که من جدی هستم. اولین کار این است است که امنیت مردم را به خطر بیندازید با شما برخورد خواهم کرد؛ نکته دوم امنیت راه ها است که اگر راه ها را به خطر بیندازید شما را تحمل نخواهم کرد و سوم اینکه از امکانات عمومی برای تبلیغ باطل خود استفاده کنید. مولا فرمودند اگر این سه کار را کنید باغی هستید و پایتان را قلم می کنم.
اساس فقها در بغی از همین خطبه حضرت علی علیه السلام پیدا شد. بغی یعنی خروج بر امام مشروع و البته میزان مجازات آن حد و حدود دارد و به نظر قاضی و امام است اما از مجازات های سنگین به شمار می رود. در فلسفه حقوق کشورها باید برای مجازات دلیل موجه وجود داشته باشد. چرا بغی باید مجازاتش سنگین باشد دلیلش این است که ظلم در منطق اهل بیت معنای خاص خود را دارد. ظلم در مکتب اهل بیت از ظلم به خود شروع میشود بعد ظلم به خانواده و بعد ظلم به مردم و بعد هم ظلم به ولایت که از ظلم های بسیار سنگین است. ظلم ولایت این است که شما وجود ولایت را منکر شوید و بعد از ظلم به ولایت ظلم به خدا است و علت این هم که این ظلم ها مجازات دارد این است که پشت آن یک تئوری وجود دارد؛ بغی به علت ظلم است که مجازاتش بالا است.
من طرفدار کشت و کشتار نیستم اما معتقد هستم که ما نباید در اجرای احکام دین خجالت بکشیم ما باید تئوری هر حکم را بفهمیم و قاطعانه حکم را اجرا کنیم و این همان روش حضرت علی علیه السلام است حضرت علی تئوری را داشت و قاطعانه هم عمل می کرد.
من دیده ام که چند نفر از فضلا بیانیه داده اند که اگر در مسیر کرج چند نفر ۱ بسیجی را مثله کردند این قتل و مثله کردن را در حد یک دعوای خصوصی تنزل داده اند در این مدل و اینگونه جرم یک مجازات خصوصی وجود دارد که آن قصاص به خاطر انجام قتل است یک مجازات عمومی هم دارد که چند سال زندان برای فرد مجرم در نظر گرفته می شود.
کشتن یک فرد بسیجی در کنج توسط تعدادی از افراد مصداق یک جرم فردی نبوده سوال اینجاست که این افراد آیا آن بسیجی را می شناختند و دنبالش بوده اند این افراد که دست به کشتن یک بسیجی زده اند. این ها باقی بوده اند این افراد با برنامه ریزی دشمن بر علیه نظام اقدام کرده بودند و این خشونت قدسی آن آقا هم نیست که مرتب لاکان مصرف می کند.
فتنه ابعاد پیچیده ای دارد و پدیدارشناسی فتنه و صور مختلف آن و راههای مقابله با آن ها یک بحث بسیار جدید در تجربه اسلامی ما است. جمهوری اسلامی در سطح نظری بحث فتنه را مطرح کرده است؛ فتنه یک پدیده است و یک نوع فنومن اجتماعی است که باید ابعاد آن را مورد بررسی قرار داد و روی آن فکر کرد.
دو مولفه در فتنه اخیر پررنگ شد. یکی بحث تجزیه طلبی و دیگری بحث اخراج ایران از کمیسیون مقام زن بود. واکنش جبهه انقلاب در این مسائل چگونه باید باشد؟ مواجهه با عبدالحمید باید چگونه باشد؟
لاریجانی: ضد انقلاب در فتنه اخیر سه لاین را دنبال می کرد. یک لاین تجزیهطلبی کردی، یکی تجزیه طلبی مبتنی بر سنی و شیعه که در سیستان و بلوچستان پیاده سازی شد و یکی هم لاین قبحزدایی از مقدسات که در کل کشور دانشگاه ها و سایر بخش ها و اماکن دنبال می شد.
جبهه انقلاب گروهی که مسئول کشور هستند طبیعتاً موضع قاطعی دارند و تجزیه ایران به هیچ وجه توسط هیچ کسی تحمل نمی شود و قاطعانه در جلوی آن ایستادگی می شود و ایران هم تجزیه نخواهد شد و با توانمندی که ایران دارد هیچکس به دنبال تجزیه نمی رود.
سخنان لاریجانی درباره مسجد مکی و امام جماعت آن
در مورد جبهه عمومی انقلاب باید بگویم که این جبهه باید روی عبدالحمید حساس باشد. در دوره اصلاحات به عبدالحمید میدان داری دادند در مواردی که عبدالحمید امروز فکر میکند که توانمندی دارد فراموش کرده که این توانمندی ها مرتبط با کجا بوده و در مورد آشوب ها و تحریکاتی که امروز آقای عبدالحمید انجام میدهد دولت های آقایان روحانی و خاتمی مسئولیت مهمی در این رابطه دارند.
جبهه انقلاب بر اساس حق مداری و تحمل دیگران است. ما در مکتب اسلام دو مکتب بسیار مهم داریم یکی مکتب اهل تسنن و یکی مکتب تشیع و اهل بیت. جمهوری اسلامی بر اساس اسلام منبعث از مکتب اهل بیت تشکیل شده و مکتب اهل بیت هم ایرانی نیست، مکتب اهل بیت مال اهل بیت است که آن هم از قریش بود.
اساس کار ما بر این نیست که به مسائل فرقهای دامن بزنیم اما عبدالحمید به طور کلی فاقد حیثیت علمی است و ضمناً به تمامِ تحریکات اجانب و فرقه های مختلف دامن می زند به نظر من این نیاز امروز وجود دارد که جبهه انقلاب با این فرد تعارف را کنار بگذارد عبدالحمید نمی تواند در داخل ایران باشد و بگوید که من ایرانی هستم و در کشور سیاست دشمنان ایران را پیش ببرد.
خدمتی که جمهوری اسلامی در منطقه سیستان و بلوچستان کرد در تاریخ این خطه بی نظیر است به عنوان مثال این خدمت در حوزه زنان هم قابل توجه است اینها که برای زنانشان حتا شناسنامه نمی گرفتند و آنها را فرزند حساب نمی کردند و الان هم نمی کنند جمهوری اسلامی خانمهای این استان را به مدرسه فرستاد و برای آنها دانشگاه درست کرد در استان سیستان و بلوچستان بهترین دانشگاه های کشور تاسیس شد بیمارستان در این استان ساخته شد و بسیاری امکانات برای مردم سیستان و بلوچستان فراهم آورده شد.
دشمن زنان در منطقه سیستان و بلوچستان همین آقای مولوی عبدالحمید و اطرافیانش هستند؛ اینها برای زنان ارزش قائل نیستند. خدمات عظیمی که جمهوری اسلامی ایران برای سیستان و بلوچستان داشته باید توسط جبهه انقلاب بازتاب داده شود و جبهه انقلاب باید پای آن بایستد و البته با فتنه هم باید قاطعانه برخورد کرد.
مسجد مکی کاملاً مصداق مسجد ضرار است یعنی آنجا مسجد نیست یعنی آنجا دقیقاً محل توطئه است برای پیامبر اسلام هم تخریب مسجد ضرار خیلی سخت بود اما مسجد توسط عده ای درست شده بود برای اشاعه افکار نفاقی و انحرافی اما پیامبر دستور داد تا آن مسجد را خراب کنند مسجد مکی امروز به مسجد ضرار تبدیل شده است و از آنجا حرفهای متعفن بیرون می آید. حرف های اسلامی بیرون نمی آید حرفهای کسانی از این مسجد بیرون می آید که در بیرون مرزها علیه اسلام توطئه می کنند کار جبهه انقلاب در این باره کاملاً روشن است و باید در این زمینه محکم ایستادگی کند.
سیستان و بلوچستان از ایران جدا شدنی نیست چون جمهوری اسلامی خیلی قوی است. دشمن حتی نمی تواند یک وجب از خاک ما را جدا کند و جرات این کار را هم ندارد اما ما باید به داد مردم سیستان و بلوچستان برسیم و آنها را از این چنبره اغوا خارج کنیم در بین برادران اهل سنت افراد بسیار دانشمند و افراد صادق وجود دارد آنها باید میداندار باشند این دبدبه و کبکبه ای که عبدالحمید برای خود به هم زده است از برکت جمهوری اسلامی بوده و البته در دوره اصلاحات که دورهای طولانی در کشور ما بود برای همنوایی با او هزینه زیادی شده است.
در مورد اخراج ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد باید بگویم که سازمان ملل جایی است که در آن تسلط عناصر غربی بسیار وسیع است در عین حال محل کار هم هست یعنی ما نباید فقط در جاهایی که برای ما فرش قرمز پهن میکنند فعالیت کنیم ما باید در جاهای سخت هم کار کنیم و در جاهایی که دشمنان بسیار زیاد حضور دارند باید فعال باشیم و سازمان ملل یکی از این جاها است.
اینکه ما را از کمیسیون مقام زن بیرون کرده اند بسیار کار بدی کرده اند اما ما نباید روحیه خود را از دست بدهیم. از روز اولی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید تا به امروز هر سال حداقل یک قطعنامه ضد حقوق بشری علیه کشور ما در سازمان ملل به تصویب رسیده است بنابراین ما امروز رویین تن شده ایم؛ آنقدر قطعنامه علیه ما در سازمان ملل صادر کرده اند. نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که ما نباید میدان را خالی کنیم و باید فعال باشیم حتی اگر یک نفر باشیم.
رکورد جمهوری اسلامی درباره رعایت حقوق زنان در منطقه و جهان یک رکورد بسیار خوب است و چه از نظر تحصیل و چه از نظر حضور بانوان در عرصهها اجتماعی مشاهده پیشرفت های چشمگیر و قابل توجهی در کشورمان هستیم البته ما کاستی های خودمان را هم داریم ما دختران مان را فرستادیم که تحصیل کنند اما زمینه های اجتماعی کار آنها را فراهم نکردیم و لذا دختران ما با مشکل کار مواجه شدند. حتی در میدان تحصیل هم برای آن ها امکانات مناسبی را باید فراهم کنیم، درست است که دختران ما سر کلاس درس حاضر می شدند و امروز با تلاشی که داشته اند بهترین دانشجویان ما نیز هستند و تعدادشان هم بالا است اما این به این معنا نیست که ما یک طراحی درستی برای میدان تحصیل زنان مان انجام داده باشیم. البته این حرف من به این معنا نیست که ما وسط کلاس های درس مان پرده بزنیم و زن و مرد را از هم جدا کنیم اما مسئله اینجا است که محیط های آزمایشگاهی ما و محیط هایی که دختران ما کار می کنند را تا چه اندازه توانستیم حفاظت کنیم تا دختران ما تحت فشار قرار نگیرند و از آنها سوء استفاده نشود.
واقعیت این است که دختران ما در محیطهای علمی تقریباً بی پناه هستند و این خیلی بد است همچنین در محیط های اجتماعی و کاری این وضعیت را می بینیم. وقتی ما میگوییم زنان ما باید وارد جامعه شوند باید محیط کار و محیط اجتماعی را برای شان به عنوان یک فضای بسیار امن فراهم می کردیم.
در کشور ما قوانین خوبی در حمایت از حقوق زنان به تصویب رسیده و وجود دارد که خود ما هم از این قوانین بسیار خوب بی اطلاع هستیم. غربیها یکدانه رجم را می گیرند و داد و بیداد می کنند در حالیکه همان رجم یکی از قوانین خوب اسلامی است و بازدارندگی بسیار خوبی تا کنون داشته است. ما از ابتدای انقلاب تاکنون تعداد رجمی که داشته ایم حدود ۱۵ نفر بوده است شما می توانید باور کنید که در یک کشور ۸۵ میلیون نفری تنها ۱۵ مورد زنای محصنه صورت گرفته است؟ مسلماً اینطور نیست. رجم نخود لوبیا نیست، رجم یک قانون بازدارنده بسیار مهم برای محافظت از قرارداد ازدواج خانواده هاست.
در جریانات فتنه اخیر ما در صحنه بین المللی بیشتر از این باید کار کنیم. تیکه هایی از جنایات آشوبگران و اغتشاشگران باید با نریشن مناسب در ده ها صحنه بین المللی ارائه کنیم؛ سخنرانی های خوبی در این باره داشتیم اما وقتی در یک سخنرانی ده دقیقه ای کلیپ دو دقیقه ای نیز پخش شود و این واقعیت به نمایش گذاشته شود که اغتشاشگران و فتنه گران چگونه خانم ها را می زدند و چادر و لباس آن ها را می کشیدند تاثیر بیشتری به دنبال داشت، ما مظلومانه تیرهای حملات و تهاجمات دشمن علیه کشور را نوش جان کرده ایم و در صحنه های جهانی با زرنگی زیاد وارد نشدیم. در این راستا همه سفرای ما باید ده ها از این موارد را برایشان آماده کنیم و همچنین دستگاه دیپلماسی ما و صدا و سیما در عرصه های بین المللی این موارد را به نمایش بگذارند. بعد حضور خانم ها را در عرصه های مختلف نشان دهند.
ما برای دفاع از حق نباید تنبل باشیم و نباید هم از رو برویم آنها برای دفاع از باطل هیچ وقت از رو نرفتند. هر جا زده میشوند از جای دیگر سربلند می کنند ما برای دفاع از حق باید خیلی مصرتر باشیم حرف حق را هزار بار بزنیم خسته نشویم تکراری هم باشد اشکالی ندارد کار رسانه هم همین طور است در رسانه حرف حق باید زیاد گفته شود دست به قلم هم باید زیاد شویم و تا می توانیم برای دفاع از حق باید بنویسیم بهترین ویژگی عمر آدم این است که صرف جهاد در راه دین شود و جهادی بهتر از این نیست.
نظر من این است که ما باید جنایات که صورت گرفته در هفتههای گذشته را بیش از این پخش می کردیم و برای نماینده هر کشوری که در سازمان ملل یک پکیج می فرستادیم با تک تک آنها ملاقات میکردیم حتی نمایندگان کشورهای متخاصم را ببینیم. ممکن است در جا تاثیر نداشته باشد اما باید این کار را کرد و خسته نشد.
نظر شما درباره فیلترینگ فضای مجازی در مورد واتساپ و اینستاگرام چیست؟
نظر و تحلیل ما درباره فیلترینگ فضای مجازی به نگاه و تصور ما از این فضا باز میگردد من با اینترنت مخالفتی ندارم و بر علیه آن نیستم اما نباید به شکل عوامانه با فضای مجازی مواجه شد. امروز یک مشکل مهم جهان مسئله داشتن قواعد برای فضای مجازی است امروز بشریت در معرض یک بردگی بسیار سنگین فکری قرار دارد که این مسئله محدود به ایران هم نیست. امروز برای انسان متمدن و مدرن کشف واقعیت کار بسیار مشکلی است فضای مجازی امروز ظلمات فوق ظلمات است.
باید بدانیم که غربی ها در فیلتر کردن بی رحم هستند به عنوان مثال دامنه دات کام سایت خبرگزاری فارس به خاطر اینکه با اخبار این خبرگزاری مخالف بودند برداشتند و اگر به ضررشان باشد اینترنت را هم قطع می کنند. فضای مجازی فضای کاملا تحت کنترل خواسته های غرب صهیونی است این کاملاً روشن است. همین الموسی که الان عکس از همه جا منتشر شده یک عنصر کاملاً صهیونیستی است و امروز هم که پرده ها برداشته شد و معلوم شد که توییتر کجا بوده و چه کار می کرده است.
ما نباید فضای مجازی مان را مثل گذشته بدون در و پیکر بگذاریم اگرسوشال مدیا هایی که امروز هستند حاضر باشند قوانین ما را رعایت کنند من بد نمی دانم که ما در یک سیستم معقولی با این سوشیال مدیا ها قرارداد ببندیم مثل سایر کشورهایی که این گونه عمل می کنند اما آنها هرگز حاضر به بستن این قرارداد نخواهند شد.
به نظر من موضع وزیر ارتباطات در ارتباط در این موضوع بسیار خوب است اما این پیام رسان های خارجی نه تنها در مورد ایران بلکه در مورد دیگر کشورها نیز مسائل را رعایت نمی کنند ما حتماً باید نگران این که میگویند چرا فیلتر کردهاید نباشیم و باید فضای مجازی داخلی کشورمان را برای ماشین های فعال داخلی خودمان فراهم کنیم که در این زمینه دو سرمایه گذاری لازم است یکی سرمایه گذاری تسهیلی برای اینکه سوشیال مدیاهای داخلی مان فعال شود، دیگری سرمایهگذاری زیربنایی است که به نظر من ما حتماً باید یک دیتا بند بزرگی درست کنیم که دیتا ماینینگ هم انجام دهد و آن را به کسانی که میخواهند استفاده کنند اجاره دهیم.
مردم ما هم وقتی ببینند به راحتی میتوانند از طریق پیام رسان های داخلی کار خود را انجام دهند استقبال می کنند فضای مجازی داخلی هم باید قوانین خود را داشته باشد چرا که این فضا هم از آلودگی هایی ایمن نیست پس ما مجموعه ای از قوانین را لازم داریم تا از فضای مجازی داخلی مان حفاظت کند.
من نگران این نیستم که فیلترینگ ادامه پیدا کند مگر عدم فیلترینگ چیست؟ مگر پیام رسان های خارجی درهایی از معرفت را برای ما باز می کند؟ لذا چیز مهمی نیست.
در حوزه کسب و کارهای اینترنتی الحمدلله بخش داخلی ما توفیقات بدی نداشته و کارها تاکنون به خوبی پیش رفته است
تمام همت ما باید بر این باشد که سوشیال مدیای داخلی خودمان را فعال و توانمند کنیم و نکته دیگر اینکه سوشیال مدیا های غربی حتماً باید با قرارداد فیلترشان آزاد شود و هر سوشیال مدیا ای که حاضر نیست قرارداد ببندد نباید فیلترش هم برداشته و آزاد شود.
نکته قابل ذکر این جا است که فیلترینگ به خودی خود حوزه مهمی است و ما نباید فکر کنیم که اگر یکبار فیلتر کردیم کار تمام است بلکه فیلترینگ هم خود نیازمند کار بسیار وسیعی است. نکته دیگر این است که ما باید به استقبال تحولات آینده در حوزه اینترنت و فضای مجازی برویم. دو تحول مهم در این حوزه وجود دارد: یکی دیگر از نواقص مربوط به محاسبات کوانتومی است که پیشرفت در آن میتواند تحول مهمی در عمل انتقال داده ها و از همه مهمتر امنیت اینترنتی باشد.
در واقع انتقال داده ها از طریق معمول امواج الکترونیکی نخواهد بود بلکه استفاده از وضعیت های کوانتومی در ذرات نور یا ذرات الکترونیک خواهد بود.
این شخصیت تناسخی از طریق فضای مجازی میتواند برای ما خودرو بخرد یا خودرو بفروشد و یا کار معاملات دیگر انجام دهد، در واقع فرد در قالب همان شخصیت تناسخی میشود که این نهایت بردگی انسان در سیستم فضای مجازی است که این موضوع در حال حاضر به سرعت در حال پیشرفت است و هم اکنون حدود ۱۰ میلیون انسان در آن عضویت دارند.
کانکو کامپتیشن در واقع تعامل با اینفورمیشن را از حالت دیجی به حالت دیگری تبدیل می کند که انتقال و سرعت آنها دیگر قابل مقایسه نیست.
ما در حوزه حرکت اجسام دو مسیر مختلف فیزیک داریم که هنوز نتوانسته ایم آنها را تلفیق کنیم. یکی مسیری است که میدان های حرکتی را میدانهای گرانشی تعریف می کنیم مثل تئوری هایی که انیشتین دارد اینها همگی در میدانهای گرانشی هستند، یکی هم میدان های کوانتومی هست که این میدان های کوانتومی هم مربوط به ذرات خیلی ریز و هم مربوط به کهکشان های خیلی بزرگ است که قوانین همه آن ها یکی است.
یکی از دستاوردهای جمهوری اسلامی تاسیس رصدخانه بزرگ ملی است که یکی از رصدخانه های مدرن دنیا است و در جهان اسلام اولین کشوری هستیم که دارای رصدخانه به این پیشرفتگی هستیم. در منطقه غرب آسیا بعد از ما هند است که رصدخانه هاش از ما عقب افتاده تر است و بعد هم کشور چین است. در طول شبانه روز به خوبی در رصد خانه ایران رصد انجام میشود. رصدخانه ایران در اولین رصد تجربی خود کهکشان هایی را رصد کرده که ۳۲۰ میلیون سال نوری با ما فاصله دارند، حتی بعضاً ۵۰۰ میلیون سال نوری فاصله آنها با زمین است.
انتقال اطلاعات در حال حاضر از روی کدها انجام می شود که این موضوع به حرکت های بسیار کوچک ذرات الکترونیکی تبدیل می شود.
اخیراً موضوع حکمرانی نوین مطرح شده و این موضوع به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع شده است اولویتهای این حکمرانی نوین در کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت چیست؟
لاریجانی: بنده طرح بعضی از مسائل را در زمان فتنه نامناسب میدانم. اینکه ما در زمان فتنه بگوییم ما به سرعت قانون حجاب را بازنگری میکنیم کار بی ربطی است اصلا این ها دنبال این قانون نیستند یا در مورد حکمرانی که مثلاً بگوییم صداهای مختلف شنیده شود باید گفت که اصلاً گرفتاری فتنه این نبوده که صداهای مختلف نیست بنا بر این دستپاچگی کار چندان جالبی نیست. ما به هیچ وجه نباید دستپاچه شویم این هایی که در خیابان آدم می کشتند ما فکر کنیم که این آدم کشی به خاطر این است که به آنها اجازه نداده ایم که حرف بزنند؟ چنین چیزی نبوده حالا ما بخواهیم قواعدی را در این راستا تنظیم کنیم.
به نظر من به دور از این عجله ما باید تصور درستی از حکمرانی داشته باشیم حکمرانی اگر نوین هم نباشد باید یک حکمرانی درست باشد و ما باید از این موضوع تصور درستی داشته باشیم ما وقتی می گوییم اوضاع اقتصادی خوب نیست گفته می شود که مدیر با عرضه در این حوزه وجود ندارد در حالی که مدیر با عرضه رکن دوم در این حوزه است رکن اول داشتن یک تصویر درست و مناسب و نقشه دقیق و درست است با داشتن این نقشه و تصور درست از آن حال یک مدیر که با عرضه است بهتر کار میکند و یک مدیریت ضعیف تر هست کار ضعیف تری را ارائه می دهد اما کار خارج از محدوده انجام نمیشود چون نقشه وجود دارد.
الان وقتی که دولت یا حکومت خوب کار نمی کند هم اصلاحطلبان و هم دشمنان ما بحث را به معنی مشروعیت می کشانند و می گویند که اساس مشروعیت غلط است میگویند که ولایت فقیه بیخود است باید حکومت سکولار روی کار بیاید. کلاً کشاندن دعوای کارآمدی به مشروعیت از همین جا است.
کارآمدی هم خودش تئوری های مختلفی دارد ما باید دغدغه کارآمدی را داشته باشیم که این یک نکته مغفول است ما معمولاً دغدغه بکارگیری نیروهای مورد نظر خودمان را داریم که در حکومت فعلی نیروهای مومن و خوب هستند اما این دغدغه فرع بر کارآمدی است. کارآمدی تئوری های مختلف دارد یک تئوری که تئوری عجیب است این است که در این تئوری فرد کارش را که انجام دهد مهم است و اگر کار را انجام ندهیم کارآمد هم باشیم مهم نیست. این تئوری تئوری مدیریت بلدوزری است این تئوری در جاهایی خوب است اما ما نیازمند مدیریت مینیاتوری هم هستیم. همه جا با بلدوزر نمی شود کار کرد، مدیریت بلدوزری در واقع به دنبال تمام کردن کار است بدون آنکه به نقشه توجهی داشته باشد به نظر من این نوع کارآمدی کارآمدی دولت مدرن نیست.
تئوری دیگر تئوری ذاتی کارآمدی است که شامل ارکان تصمیم گیری است؛ دغدغه بازنگری در ساختار حکومت و اصلاح آن بسیار دغدغه درستی است و تا آخر خط هم لازم نیست برویم به نظر من ما باید روش تعمیر داشته باشیم. ما در کشور شورای نگهبان را برای بررسی صلاحیت افراد در انتخابات داریم چه کار بسیار ضروری است همین الان در آمریکا صلاحیت ترامپ در حال بررسی است و به احتمال زیاد هم صلاحیتش برای کاندیداتوری در انتخابات آمریکا رد خواهد شد مگر می شود ساختاری شبیه شورای نگهبان در غرب نباشد در آمریکا خارج از حزب جمهوریخواه و دموکرات هیچکس نمیتواند وارد گردونه انتخابات شود.
سیستم ما کاملاً شفاف و ساده هست که آسیب پذیر است به نظر من قوانین انتخابات نیازمند ترمیم است. انتخابات ناموس این مملکت است و برای جمهوری اسلامی مراجعه به افکار عمومی بسیار اهمیت دارد و مقام معظم رهبری پرچم دار حفاظت از دموکراسی کشور است. ما برای تعمیق دموکراسی چه کار کرده ایم؟ تحول مدرن دموکراسی این است که باید از سیستم رای به سیستم مشارکت ارتقا پیدا کند. در غرب بحث متفکرین سیاسی این است که ما رای گیری میکنیم اما سیاستمداران وقتی رای خود را می گیرند و می روند دنبال کار خودشان؛ تئوری دموکراسی در غرب همین بوده البته ماکس وبر بیشتر این را توجیه کرده است و گفته که وقتی ما با رای دادن اختیار کار را به فرد یا افرادی می دهیم در طول مدت دیگر دخالت و ورودی نداشته باشیم و اجازه دهیم فرد منتخب کارش را بکند، اما امروز دموکراسی در غرب با این مسئله مواجه است که می گوید ما باید مردم را در امر حکومت وارد کنیم و مردم باید مشارکت داشته باشند.
به نظر من یکی از افتخارات تفکر اسلامی ما و مکتب اهل بیت همین مشارکت وسیع است مردم در غرب عمدتاً دغدغه مشروعیت ندارند و این بدترین چیز است مردم باید همواره در نظامشان دغدغه مشروعیت داشته باشند لذا در غرب همیشه امکان اینکه یک دیکتاتور روی کار بیاید وجود دارد. ترامپ در آمریکا این تولید جلو آمد و برای مردم آمریکا را گرفت و الان هم زمینه برای پذیرش دیکتاتوری در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد که بیشترین آن در فرانسه و آلمان است.
اما در مکتب اهل بیت مشارکت از دغدغه دینی شروع می شود؛ در مکاسب شیخ انصاری از امام صادق علیه السلام نقل شده است که اگر حکومت مشروع باشد همه موظف هستند که با حقوق و چه بی حقوق یا حقوق کم و چه با حقوق زیاد حکومت را کمک کنیم و اگر حکومت نامشروع است هر گونه همکاری با آن حرام است بنابراین شیعه اثنا عشری همواره دغدغه حفظ رکن مشروعیت حکومت را دارد که همان رکن ولایت است و بعد هم به مراحل بعدی حکومت می رسد و مکتب تشیع مکتب مشارکت است.
اگر ما میخواهیم راه حکمرانی مدرن را باز کنیم، بحث مدرن مربوط به مشارکت مردم است چگونه مردم در امر زندگی مدنی خود جامعه و کل ملت و برخی از جهان اسلام باید مشارکت داشته باشند؟ که اینها نیازمند تئوری پردازی و کار عملیاتی است.