شناسهٔ خبر: 57561630 - سرویس سیاسی
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

پرونده ویژه ۱۶ آذر// در گفتگوی تفصیلی با «خبرنامه دانشجویان ایران» مطرح شد(بخش دوم)؛

تبریزی: دانشجوی قدیم توهین نمی‌کرد/ دانشگاه‌ها هنوز در مسیر انقلاب قرار دارند

تبریزی: با وجود همه دشمنی ها و تخریب ها و جوسازی ها در دانشگاه اما دانشگاه های ما هنوز هم در مسیر انقلاب و در اکثریت قرار دارد و این فریب خوردن در اثر عدم بصیرت عدم آگاهی و نشناختن دشمن است و ما باید بدانیم که دشمن شناسی یک هنر است و یک اصل اعتقادی است و تولی و تبری بر همین اساس است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار تشکل های دانشجویی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ همانطور که می دانید 16 آذر که بعنوان "روز دانشجو" نامگذاری شده است قله افتخاری برای ایران و به خصوص جامعه دانشگاهی و جریان دانشجویی ما است که در آن جنبش دانشجویی در طاغوتی ترین زمان ممکن با استکبارستیزی چهره واقعی آمریکا و نقش آن در کودتای 28 مرداد را به خوبی برای مردم کشورمان آشکار ساخت.

درک و فهمیدن ابعاد مختلف این روز و شناخت کافی از جریان دانشجویی در کشور مسلما برای هر ایرانی و هر دانشجویی می تواند از جهات متنوعی پر از درس های مهمی باشد که تاریخ برای ما بر جای گذاشته است. از این رو در گفتگوی اختصاصی با استاد قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر حوادث و رویداد پیرامون 16 آذر 1332 و سپس تحولات جریان دانشجویی را بررسی کردیم که در ادامه بخش دوم این گفتگو را می خوانید:


تا سال ۵۷ ما همین سیر تعالی را در دانشگاه داریم البته نقشه دکتر شریعتی از سال ۴۸ تا ۵۱ در دانشگاه بالا است و کتاب های او در تعارض با جریانات روشنفکری غرب‌گرا بود و اقبال دکتر شریعتی در دانشگاه بالا بود این نکته هم مهم است که بگویم دانشجو در آن زمان شجاع بود و بر روی حرف و ایدئولوژی خود می ایستاد به طور مثال آقای حاج حسین شریعتمداری در زمان دانشجویی جلوی توهین های استاد به اسلام و ادبیات می کرد ایستاد و به استاد زبان انگلیسی که علیه اسلام، دین صحبت می کرد با ادله و براهین بطلان حرف و بحث او را نشان می داد. روزی استاد علیه دین صحبت کرد شریعتمداری پاسخ او را داد. استاد گفت من استادم و علم دارم تو دانشجویی و نمی دانی. شریعتمداری در پاسخ گفت زبان علم نیست و فن است و پاسخ بی ادبی و بی احترامی به زبان و ادبیات فارسی و اسلام را داد و دانشجو در آن زمان شجاعت داشت و توهین نمی کرد. البته چون قضیه مفصل است و متعدد باید در جای دیگر بدان پرداخت.

این گونه بود که دانشگاه زنده بود و جو دانشگاه ما اینگونه بود که در سال ۵۶ و ۵۷ دانشگاه نقش تعیین کننده در شکل گیری انقلاب داشتند و می توانیم این را در اسناد مختلف پیدا کنیم که نقش اساتید متدین و متعهد و نقش دانشجویان در نهضت انقلاب اسلامی پررنگ بوده است و این دوره دوره بسیار مهم و خوبی بود.

بعد از انقلاب حاکمیت استبدادی و استعماری پهلوی از بین رفت و یک حکومت مستقل که هم در چارچوب قانون عمل می‌کند و هم در تقابل و تعارض با استعمار باشد تشکیل دادیم و در این دوره ما حرکت ایجابی را در درون نیاز داریم و مملکت برای خود مردم شده است و دیگر منافع انگلیس و منافع آمریکا و دخالت اسرائیل را نداریم.

در این دوره ما در حقیقت یک دوره ایجابی و سازندگی را داریم انقلاب که پیروز شد باید بگوییم از یکسو دانشگاه ها میدان فعالیت گروه ها و جریانات معارض با اساس و انقلاب شد اما حاکمیت در دانشگاه در دست نیروهای اسلامی بود به خصوص نیروهای برجسته و این نیروها در عین حال که به عنوان دانشجو بودند نهادهای انقلابی ما را اداره میکردند شما اگر بررسی کنید ۹۰ درصد بچه های جهاد سازندگی دانشجویان دانشگاه ها بودند چه در تهران و چه در شهرستانها در سپاه پاسداران هم همین گونه است.

نهادهای دیگر هم همینطور خصوصاً از درون دانشگاه ما نیروهای اسلامی به حرکت جمعی پرداختند مثل دفتر تحکیم وحدت یعنی انجمنهای اسلامی با یک وحدت کلی بر اساس مبانی انقلاب و اندیشه حضرت امام حرکت کردند و روند خوبی را طی کردند که از درون ما نزدیک به ۴۰۰ دانشجو در تسخیر لانه جاسوسی مشارکت کردند که در حقیقت بزرگترین واقعه جهان باید آن را نامگذاری کرد زیرا یکی از آقایان عوام از میلیون و سیاسیون می گفت من نمی دانم چرا چهار تا بچه رفته اند یک ساختمان را گرفته اند و میگویند این انقلاب یک انقلاب بزرگتر از انقلاب اول است. او نه استعمار را می شناسد و نه توطئه استعمار را و حتی خودش قربانی ترفندهای استعمار است.

 انقلاب اوّل ما انقلاب ضد استبداد بود و انقلاب دوّم ما ضد استعمار بود ما در داخل و در سطح جهان استعمار را شکستیم و ابهت امریکا را شکستیم به هر حال این یک حرکت عظیمی بود که در آنجا نشان داد و در دفاع مقدس هم همینگونه البته نیاز به یک تحلیل و آسیب‌شناسی دارد زیرا در این جریان و جریان دفتر تحکیم وحدت بخشی از آنها به خطا و بیراهه رفتند شاید در اینجا ما مسئله عدم توجه دانشجویان در آن شور و هیجان به نفوذی های بیگانه را پیگیر نبودیم زیرا نفوذ به این معنی نیست که همیشه فرد نفوذی شناخته شود گاهی وقت ها اصلا نفوذی شناخته نمی شود نفوذی به این دلیل نفودی است چون از درون توانسته یک حرکت آنچنانی را دچار معضل کنند یکی از بزرگترین توطئه غرب در جهان اسلام عموماً در ایران ایجاد شکاف و اختلاف، تفرقه و چند دستگی است و  سید جمال الدین ۱۸۰ سال قبل از همین موضوع اظهار می‌کرد و اقبال لاهوری همینطور و در حدیث نبوی(ص) هم هست وقتی که بین مسلمانان اختلاف افتاد دست شیطان پیدا میشود از طرف دیگری اغواگری های شیطان است که شکل می گیرد و آسیب می زند.

 ما در ابتدای انقلاب مترصد این بودیم که دانشکده های کشاورزی ما در صنعت کشاورزی با سیستم عملی ما متحد بشود و کار آمدی داشته باشد و متاسفانه این کار صورت نگرفت و غفلت در این بخش صورت گرفت و این خطا در علوم انسانی هم همینطور است دانشجویان دانشگاه تهران قبل از انقلاب کتاب منتشر می کرد ولی در حال حاضر کتابی را منتشر نمی کند اما در کلیت دانشگاههای ما در مسیر انقلاب و اسلام است و جوسازی انجام می شود که جبهه انقلاب را در اقلیت نشان بدهند و بر علیه شهید آیت الله دکتر بهشتی همین جوسازی صورت گرفت تا اینکه حتی برخی عوام جامعه هم باور کردند اما وقتی که ایت الله بهشتی به شهادت رسید همان مردم گریه می کردند که ما چرا به شهید بهشتی تهمت زده ایم.

و همانطور که می دانید آنچه که پیش آمد به خصوص در جریانات اخیر ما نباید نقش رسانه های غربی و فضای مجازی را نادیده بگیریم و ما در یک جنگ روانی قرار داریم و همان چیزی که درباره حضرت امیر علیه السلام در دستگاه معاویه صورت گرفت و همه می گفتند علی علیه السلام نماز نمی خواند و از سوی دیگر برای معاویه فضیلت سازی می کردند و برای تخریب به همه روش ها دست می زدند. همواره دشمن بیکار نیست، خواب نیست، خاصه دشمنی که در سطح جهان ابهت و اقتدارش توسط انقلاب اسلامی شکسته و منافع اش به خطر افتاده. امروز تمامیت غرب علیه تمامیت اسلام و امت اسلامی است و جنپ صلیبی به راه انداخته و از هیچ توطئه، خیانت و جنایتی فروگذار نیست. امروز بصیرت و دشمن شناسی و استعمار شناسی باید به عنوان یکی از ابزارها مقابله به میدان آید.

با وجود همه این دشمنی ها و تخریب ها و جوسازی ها در دانشگاه اما دانشگاه های ما هنوز هم در مسیر انقلاب و در اکثریت قرار دارد و این فریب خوردن در اثر عدم بصیرت عدم آگاهی و نشناختن دشمن است و ما باید بدانیم که دشمن شناسی یک هنر است و یک اصل اعتقادی است و تولی و تبری بر همین اساس است.

در حال حاضر مشکل دانشگاه ها و دانشجویان ما این است که استعمار را به خوبی نمی شناسند در گذشته با وجود اینکه منابع مطالعاتی محدودی را در اختیار داشتیم و با کمبود منابع مواجه بودیم اما افراد استعمار را به خوبی می شناختند یعنی وقتی که بحث آمریکا می شد شناخت بیشتری وجود داشت ولی در حال حاضر با توجه به اینکه متون بیشتری داریم شناخت نسبت به استعمار در دانشجویان و دانشگاه ها کمتر است و متاسفانه معنی درک و فهم در جو دانشگاه و روشنفکری ما حاکم نیست باید بدانیم آن چیزی که ما را به پیروزی رساند دشمن شناسی بود و لذا در دانشگاه ها و حوزه های علمیه نیاز به کرسی استعمار شناسی، آمریکا شناسی، اروپا شناسی و .... داریم.

ما در این بخش نیاز به کارهای فکری داریم و ما به بازشناسی و بازآفرینی آرمان ها و معیارهای انقلاب نیاز داریم. و این موضوع هم درباره نسل جوان هست و هم درباره دانشجو می باشد. جوان آرمانگراست عدالتخواه است دنبال خوبی هاست این که این فطرت پاکش است که به مقام و جاه تعلق ندارد و دیگری عدم وابستگی است و در  زندگی از خود گذشتگی نشان میدهد و این قدرت و خوبی جوان است و ما در دانشجویان این را در سطح مطلوب داریم این فطرت پاک و عدالت خواهی است اما این فطرت پاک و عدالت خواهی و فضیلت خواهی نیاز به آرمان دارد اگر آرمان ها ضعیف شود به ضد خود تبدیل خواهد شد حال یا در شکل چپ مارکسیسم و یا ناسیونالیسم و یا به ابتذال کشیده می شود و در زمان رضا شاه بود که این روند به ابتذال کشیده شد شما می توانید گزارش برنامه های دانشجویی در دوران محمدرضا شاه در رامسر و کاخ جوانان را مطالعه کنید در اینصورت متوجه خواهید شد که همه برنامه‌ها عمدتاً برای ابتذال بوده است و این موضوع در حال حاضر در فضای مجازی طراحی شده است.

یک دانشجو علاوه بر اینکه یک انسان دارای تشخص باید به عنوان یک فرد اهل علم و تحقیق و پژوهش برای خودش ارزشی قائل شود اینکه به ابتذال کشیده شود خودش را گم کرده است و دچار بحران هویت شده است و در ادامه به پوچی می رسد. دانشجو بر اساس آن آرمان می تواند به دنبال عدالتخواهی باشد نه به دنبال اغتشاش و باید یک منطق برای حرکت خود داشته باشد، اگر به اغتشاش روی می آورند بحث منطق و عقلانیت در آن نیست لذا باید حرفی داشته باشند و منطقی در پی آن باشد. دانشجو باید برنامه ارائه بدهد و حرفی بزند که ابتدا و انتها داشته باشد ما باید آرمان ها را به دانشجویان نشان بدهیم تا اینکه تحلیل صحیح از اوضاع اجتماعی داشته باشد و خود نیز تهل تعقل، تفکر و تدبر باشند.

درست است جامعه مشکل دارد حتی دولت هم در برخی بخش ها با مشکلاتی مواجه است ولی این دولت نیروی کارآمد می خواهد ما بعضی از نیروهای فسیل را در بدنه دولت داریم و در سیستم اداری این افراد وجود دارند این نیروی جوان است که باید کار را به دست بگیرد و باید تجربه نسل گذشته به نسل جدید منتقل شود لذا روند دانشجوی ما و دانشگاهی ما در کل روند مثبتی است اما نیاز به برنامه‌ریزی دارد.

- هدایت و راهنمایی

- تعقل و تفکر و تدبر در شناخت زمان و نیاز زمان و عمل به آن

- حرکت بر اساس اقتدار و استقلال و آینده سازی

مصاحبه از سجاد باقری