یاسر نوروزی| در سالهای اخیر آثار ترجمه در تمام حوزهها بر آثار تالیفی پیشی گرفته و رغبت مخاطبان بیشتر در خواندن آثار خارجی بوده. این موضوع درباره آثار روانشناسی بیش از گذشته صادق است؛ چنانچه اگر نگاهی به بازار کتاب بیندازید، با انواع و اقسام این نوع کتابها مواجه خواهید شد. اما مشکل اینجاست که مخاطب نمیداند هر کتابی را با چه ترجمهای باید بخواند؛ چراکه انبوهی ترجمه از یک کتاب در بازار موجود است و همه را سردرگم کرده. ماجرا البته گاهی به کسانی برمیگردد که فورا سراغ کتابهای پرفروش میروند و آنها را بازترجمه میکنند تا از این نمد، کلاهی بدوزند. از جمله این آثار که پرفروش بوده، آثار خانم مینا فتحی است. او آثار پرفروشی نظیر «آدمهای سمّی»، «والدین سمّی»، «مردان بچهننه»، «روابط شکننده»، «چگونه پروانه شدم» (اثر اروین یالوم) و… را ترجمه و منتشر کرده است. مینا فتحی همچنین رمانی دارد با عنوان «شاید سرنوشت اینطور نوشت» که به چند چاپ هم رسیده است. در این گپ و گفت کوتاه با او درباره این معضل صحبت کردهایم.
خانم فتحی، آثار شما قربانی جریانی ناپسند موسوم به «پختهخواری» بوده. یعنی به محض اینکه بعضی کتابهای شما با استقبال خوانندگان مواجه شد، بعضی ناشران سراغش رفتهاند و آن را بازترجمه کردهاند. مثلا میشود بین آنها به «آدمهای سمّی» اشاره کرد. درباره چنین ناشرانی و چنین رفتاری چه نظری دارید؟
ممنون از اینکه بهعنوان یک روزنامهنگار متعهد و دلسوز حوزه کتاب به چنین معضل جدی که مثل سرطان حوزه ترجمه، نویسندگی و نشر را مورد حمله و آسیب قرار داده، میپردازید. بله، کتاب «آدمهای سمّی» که با ترجمه بنده الان در چاپ سیویکم است، بعد از ترجمه من اکنون حدود 20 ورژن دیگر دارد با نام مترجمان و ناشران مختلف. برخی از این بهاصطلاح مترجمان هم یا وجود خارجی ندارند یا مثلا رشته تحصیلیشان زبان عربی است! ای کاش ارگانی مسئولیت ارزیابی و سنجش سواد ترجمه تخصصی این مترجمان یا مترجمنماها را به عهده بگیرد که این امر به حل این معضل به میزان زیادی کمک میکند. بهعلاوه، حق خوانندگان با خواندن ترجمههای بد و کپی و دستکاریشده، ضایع نمیشود و حق مترجمان واقعی و باسواد و دلسوز تضییع نمیشود و ناشران زحمتکش و واقعی هم اینگونه دستخوش بحران نمیشوند. شما شاید اطلاع داشته باشید که من بهعنوان یک مترجم و نویسنده ساکن خارج از کشور، درآمد حاصل از فروش 10 ترجمه خودم در ایران را صرف زنان و کودکان بیسرپرست میکنم، پس این تقلبات تبعات گستردهتری میتواند دربرداشته باشد.
شما مترجم برخی آثار دکتر یالوم هم هستید. درباره کپیبرداری از ترجمههای یالوم در ایران چه نظری دارید؟
مدتهاست در ایران کتابهای دکتر یالوم دریچهای تازه به دنیای آگاهی، روشنبینی و کتاب و کتابخوانی گشوده است و ایشان خود بهعنوان یکی از زیباترین سمبلهای زیسته انسانی، خدمت زیادی در زمینه رشد به مردم کرده است. و البته که کتابهای ایشان هم نمیتوانند از دم تیغ بیعدالتی و تعرضات ناشران کپیکار و بهقول شما پختهخوار و مترجمنماهای وابسته به آن ناشران نگذشته باشد. من بهعنوان مترجمی که به ترجمه دو تا از آثار ارزشمند دکتر یالوم در ایران افتخار میکنم، متاسفانه شاهد تقلبات و این دستبردهای افراد بیوجدان هستم. کتابها و آثار گرانسنگی که با تغییر و دستکاری و برگردان متن با جملات و مفاهیم مشابه و گاه حذف و ناقصکردن کتاب برای ارزانی به ماهیتی ساختگی و فیک و کممحتوا تبدیل میشوند. این خیانت در حق خواننده، نویسنده، ناشر و مترجمی نظیر من است که روزها زحمت کشیده و کلمهبهکلمه کتابی را با دقت و وسواس ترجمه کرده و توسط ناشری معتبر در اختیار خواننده گذاشته تا مردم سرزمینمان از کتابها و دانش جدید موجود در کتابها دور نمانده باشند. من کاملا معتقدم ترجمه مسئولیت سنگین، اخلاقی و مهمی است که فرهنگ و ادبیات و دانش هر ملتی را تغذیه میکند و دغلبازی و تجارت نباید جایی در این امر خطیر داشته باشد.