شناسهٔ خبر: 52642162 - سرویس اجتماعی
منبع: جوان | لینک خبر

درخواست قصاص برای عامل خانه وحشت

روزنامه جوان

صاحب‌خبر -

در حالی که گزارش‌های پزشکی قانون هویت جسد کشف شده در خانه وحشت را تأیید کرده است، مادر مقتول هنوز مرگ غم‌انگیز دخترش را باور ندارد. او با شرح گوشه‌هایی از زندگی تاریک دخترش برای عامل جنایت درخواست قصاص دارد.
گریه در گلویش مانده است و غم از صدایش می‌بارد. از زمانی که به او خبر داده‌اند جسد کشف شده در خانه وحشت متعلق به دختر گمشده‌اش است زندگی‌اش تیره و تار گشته و تلخی روزگار به کامش مانده‌است. می‌گوید دخترش مهربان بود و دلسوز، اما دوستان ناباب او را از راه به بیراه کشاندند و سرنوشت او را سیاه کردند. با وجود اینکه چند روز قبل پزشکی قانونی به بازپرس محمد وهابی قاضی پرونده خبر داده‌بود که آزمایش دی‌ان‌ای زن مشهدی با جسد کشف شده مطابقت دارد او می‌گوید اگر جسد متعلق به دخترش باشد برای سعید درخواست قصاص می‌دهد و تحت هیچ شرایطی هم او را نمی‌بخشد تا زمانی که او را بر چوبه‌دار ببیند که برای مجرمان دیگر درس عبرت شود. خبرنگار ما گفت‌وگوی تلفنی با مادر دختر به قتل رسیده در خانه وحشت سعید انجام داده است که در زیر می‌خوانید.

چه زمانی از حادثه با خبر شدی؟
حدود ۴۰‌روز پیش از اداره‌آگاهی تهران با من تماس گرفتند و درباره دخترم سؤال کردند که به آن‌ها گفتم از ماه مبارک رمضان دخترم گمشده است. آن‌ها به من گفتند که جسد دختر ناشناسی را در تهران کشف کرده‌اند که لازم است برای شناسایی و آزمایش دی‌ان‌ای به تهران بیایم و من هم راهی تهران شدم. از آنجایی که جسد قابل شناسایی نبود آزمایش دی‌ان‌ای دادم و دوباره به مشهد برگشتم.

شما در تهران با قاتل (سعید) هم روبه‌رو شدی؟
نه، من اصلاً او را ندیدم و فقط یک بار تلفنی با او حرف زده بودم و الان هم دعا می‌کنم که جسد کشف شده متعلق به دخترم نباشد.
پزشکی قانونی اعلام کرده است که آزمایش دی‌ان‌ای شما با جسد مطابقت دارد؟
هنوز به من خبر ندادند.

خبر داشتی که سعید در خانه‌اش چند دختر و زن جوان را هم حبس کرده بود؟
نه، من روزنامه نمی‌خوانم و اطلاعی هم از حادثه نداشتم.

درباره دخترت توضیح بده.
من یک دختر داشتم و دو پسر هم دارم، البته پسرانم از دخترم کوچکتر هستند. وقتی دخترم کوچک بود شوهرم فوت کرد که با مرد دیگری ازدواج کردم و همراه دخترم با او زندگی می‌کردیم. دخترم تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخواند و بعد هم در سن ۱۹‌سالگی با پسر جوانی ازدواج کرد. زندگی آن‌ها خیلی دوام پیدا نکرد که پس از یک‌سال دخترم به خاطر اینکه شوهرش معتاد به مواد‌مخدر شده بود از او جدا شد. دخترم مهربان و دلسوز بود و همراه من در تولیدی کار می‌کرد و سرش به کارش بود و برای یک لقمه نان زحمت می‌کشیدیم که برای درمان بیماری‌اش و پیدا کردن کار راهی تهران شد و پس از آن دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه مأموران تلفنی حادثه را به من خبر دادند.

چه بیماری؟
دخترم چند سالی بود افسردگی داشت که زیر نظر پرشک بود.

قبل از این هم سابقه داشت که دخترتان از خانه بیرون برود؟
دخترم خیلی خوب بود و هیچ مشکلی نداشت، اما از چهار یا پنج سال قبل دوستان ناباب وارد زندگی او شدند و به همین خاطر گاهی شب‌ها به خانه نمی‌آمد و پیش دوستانش بود، اما تلفنی همیشه با من ارتباط داشت و از حالش با خبر بودم.

زمانی که به تهران آمد به شما گفته بود؟
بله، به من گفت که می‌خواهد برای کار به تهران برود و همانجا هم زیر نظر پزشک باشد. البته من راضی نبودم، اما او راهی تهران شد.

بعد چه شد؟
وقتی به تهران آمد من با او در تماس بودم تا اینکه به من گفت با مردی آشنا شده و قصد دارد با او ازدواج کند. البته مرد غریبه ابتدا با شماره خودش با من تماس گرفت، اما، چون شماره ناشناس بود جواب ندادم که دخترم با تلفن خودش با من تماس گرفت و بعد گوشی را به او داد. صدایش شبیه صدای آدم‌های لات و خلافکار بود و خودش هم به من گفت که سارق بوده و سابقه زندان دارد، اما توبه کرده و قصد دارد زندگی تازه‌ای شروع کند. او گفت که زن اولش را طلاق داده و می‌خواند با دخترم ازدواج کند و گفت که همراه خواهرش زندگی می‌کند. من به دخترم اصرار کردم که با آدم خلافکار ازدواج نکند و به خانه مرد غریبه نرود و از او خواستم هر چه زودتر به مشهد برگردد، اما برنگشت.

تا چه مدتی با دخترت در ارتباط بودی؟
حدود ۱۰ تا ۱۵‌روز با دخترم در ارتباط بودم و حتی یک‌بار از من خواست به کارتش پول واریز کنم که بلیت بگیرد و به مشهد برگردد و من هم برای او پول واریز کردم. یک بار هم که صدایش می‌لرزید و ناراحت بود با من تماس گرفت که احتمال می‌دهم، همان زمان در خانه آن مرد زندانی بوده است. او گفت که کارتش را دستگاه عابر بانک خورده است و از آن روز به بعد دیگر تماسش با من قطع شد و تلفن همراهش در دسترس نبود.

شما چه کار کردید؟
من به اداره پلیس رفتم و اعلام مفقودی کردم و این تنها کاری بود که از دست من ساخته بود.

فکر می‌کنی دخترت چطوری با سعید آشنا شده‌بود؟
خبر ندارم، اما فکر می‌کنم زمانی که با آن مرد حرف می‌زدم گفت در مسافرخانه‌ای نزدیکی میدان راه آهن مشغول به کار است و احتمال می‌دهم در آن مسافرخانه با او آشنا شده بود.


امکان دارد متهمان را ببخشید؟
هر گز سعید و خواهرش را نمی‌بخشم.


اگر پول زیاد پیشنهاد بدهند؟
من قاتل را تحت هیچ شرایطی نمی‌بخشم و فقط برای او درخواست قصاص دارم. آن طور که شنیدم او چند سال قبل هم دختر بی‌گناهی را کشته بود که به حادثه رسیدگی خوب نشده بود و توانسته بود با پرداخت مبلغ کمی از زندان آزاد شود و دوباره دختران دیگررا گرفتار کرده و دختر مرا هم به قتل رسانده بود. الان اگر او را ببخشم او دوباره دختران بی‌گناه دیگر را طعمه قرار می‌دهد و به قتل می‌رساند.