شناسهٔ خبر: 50940513 - سرویس فرهنگی
منبع: ایلنا | لینک خبر

میدیا فرج‌نژاد در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

تنها شباهت «تار ایرانی» و «تار و تاریخ» وجود تار است/ انتشار شصت تصنیف در مواجهه «موسیقی»، «معماری» و «تاریخ»/ با پایان لوکیشن‌های ایرانی از کشور خارج می‌شویم

مدیر پروژه «تار و تاریخ» می‌گوید: اگر به تمام لوکشین‌هایی که در ایران مدنظرم بوده، بروم از کشور خارج خواهم شد. تعاملات و چانه‌زنی‌های این اتفاق از همین الان آغاز شده و با افرادی در ترکیه، تاجیسکتان، عراق و ترکمنستان مذاکراتی صورت گرفته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار ایلنا، میدیا فرج‌نژاد (نوازنده و آهنگساز) که پیش‌تر در قالب پروژه «آواز معاصر» به کشف استعدادهای جوان سراسر کشور در زمینه آوازخوانی پرداخته بود، در تازه‌ترین فعالیت‌های خود پروژه‌ای با عنوان «تار و تاریخ» را کلید زده که به نوعی برقراری ارتباط موسیقی با بناهای تاریخی و معماری است. 

فرج‌نژاد در اینباره گفته: من از علاقمندان تاریخم. سال‌ها بود که احساس می‌کردم رابطه عمیقی بین مکان‌های تاریخی و طبیعی با موسیقی وجود دارد و این ارتباط بین بناهای تاریخی در هر منطقه با موسیقی همان منطقه بسیار عمیق‌تر است. 

این نوازنده تار در حالی پروژه «تار و تاریخ» را به مرحله اجرا رسانده که برخی آن را به پروژه «تار ایرانی» شبیه می‌دانند. او طی گفتگو با ایلنا از جزییات پروژه «تار و تاریخ» و اتفاقاتی که طی این رویداد رخ می‌دهد، گفت. فرج‌نژاد در بخشی از صحبت‌هایش بیان کرد: اساسا تاریخ هر منطقه بر معماری‌های آن تاثیرگذار بوده. مثلا شما آن چیزی را که به عنوان معماری در کردستان می‌بینید، در شهری چون بوشهر نخواهید دید. این تفاوت به دلیل نحوه زیست در مناطق مختلف است، چون خاستگاه مردم متفاوت بوده.

به جز پروژه «تار و تاریخ» به چه فعالیت‌های دیگری مشغول هستید؟

در حال حاضر بیش از هرچیز مشغول پروژه تار و تاریخ هستم و تقریبا تمام کارهایی که انجام می‌دهم متاثر از این اتفاق است. تاکنون نیز حدود ۱۵ قطعه را ضبط کرده‌ایم که هشت تای آنها منتشر شده است. طی همین روند کل ویدئوهای شهر اصفهان و یزد هم منتشر شده است.

پس از آنکه خبر پروژه «تار و تاریخ» رسانه‌‌ای شد، عده‌ای آن را به پروژه «تار ایرانی» که ایده‌ و اجرای آن از علی قمصری است، شبیه دانستند. تفاوت‌ برنامه شما با پروژه «تار ایرانی» چیست؟

واقعا چنین تصورات و تفکراتی دغدغه من نیست و باید بگویم  پروژه «تار و تاریخ» و پروژه «تار ایرانی» متعلق به علی قمصری ارتباطی باهم ندارند. بارزترین تفاوت این است که «تار و تاریخ» با کلام است و پروژه علی عزیز بی‌کلام. انصافا در این مدت او هم از تنها کسانی بوده است که از پا ننشسته و فعالیت می‌کند اما تنها شباهت پروژه من علی قمصری این است که هر دوتار می‌زنیم. «تار و تاریخ» متشکل از بیش از هفتاد اثر است که بعدها به شکل صوتی نیز منتشر خواهد شد و صرفا برای مدیوم فضای مجازی ساخته نشده است.

اینکه طی پروژه‌ به ساخت این تعداد اثر می‌پردازید شما را دچار مشکلاتی نمی‌کند؟

به هرحال کاری که در حال انجامش هستیم بسیار دشوار است، به این دلیل که ساخت تصنیف‌ها به تمرین نیاز دارد. وکالیست‌های مختلفی هم داریم که آنها نیز باید کارشان را بر اساس تمرین‌ها به درستی انجام دهند. مورد دیگر اینکه من در پروژه «تار و تاریخ» تنها تک‌نوازی نمی‌کنم، بلکه بر اساس معماری بناهای تاریخی یا پدیده‌های طبیعی به ساخت آثار می‌پردازم و اینها نیاز به تحقیق و بررسی دارد و کار را سخت می‌کند.

اینکه اجراهایتان را به صورت زنده ضبط نمی‌کنید دلیل خاصی دارد؟ به هرحال ضبط در استودیو دربرگیرنده زحمات و هزینه‌های بیشتر است و زمان بیشتری هم می‌گیرد.

در ابتدا این مسیر را رفتیم اما به هرحال اجرای زنده محاسن و معایبی دارد. بزرگترین ایراد اجراهای زنده تاثیر عوامل محیطی (از جمله آب و هوا و باد و صدای محیط) بر کیفیت آن است و نهایتا مخاطب در اجراهای زنده شاهد ایراداتی خواهد بود. مثلا اینکه شاید کار به درستی پالایش نشود یا ممکن است حین اجرا ساز اصطلاحا به دلایلی مثل رطوبت کوک درکرده باشد یا فالشی‌های فاحش در آن شنیده شود. بنا به همین دلایل است که آثار تولید شده در قالب پروژه «تار و تاریخ» را ضبط استودیویی می‌کنم تا به عنوان مجموعه‌ای از شصت، هفتاد تصنیف در دسترس مخاطبان قرار بگیرد. تا آنجا که می‌دانم در موسیقی ایرانی چنین مجموعه‌ای با این حجم از تصانیف تا به حال تولید و ارائه نشده است.

«دلدار»

اجرای میدیا فرج‌نژاد در قالب پروژه «تار و تاریخ» شهر یزد/‌آتشکده بهرام/ میدیا فرج نژاد(موسیقی و تار)، حمیدرضا نصیری فرد (نوازنده دف)، ضبط تار و میکس و مستر (احمد میرمعصومی)، مرتضی حاجی‌محمدی (کارگردان)، حسین افضلی (تصویربردار)

اغراق نیست اگر بگوییم در چندسال گذشته این تعداد تصنیف تولید و منتشر نشده است.

درست است. این را هم بگویم که در پروژه‌ خوانندگان زن و مرد می‌خوانند و خوشبختانه تا این لحظه بازخوردهای خوبی نسبت به آثار منتشر شده دریافت کرده‌ام.

آیا «تار و تاریخ» پروژه‌ای شخصی‌ست یا از حمایت‌های دولتی یا غیردولتی برخوردار هستید؟

تمام هزینه‌ها برای به سرانجام رساندن پروژه به عهده خودم است و شخصی تامین می‌شود.

با این حساب بودجه هزینه شده توسط شما بازخورد مالی نخواهد داشت،‌ مگر در آینده و پس از انتشار مجموعه‌ آثار.

خیر اینطور نیست. خوشبختانه تا همین لحظه هم شاهد بازخوردهای خوب و مثبتی بوده‌ام. با وجود پلتفرم‌های جهانی این امکان وجود دارد که تولید‌کنندگان به لحاظ مالی بخشی از حق و حقوق خود را دریافت کنند؛‌ امکانی که می‌توان گفت در کشور ما وجود ندارد و من در پروژه «تار و تاریخ» بهره‌مند شده‌ام.

وجود پلتفرم‌های مذکور برای هنرمندان ایرانی اتفاق خوبی است؟

بله صد درصد. به این دلیل که آنها با وجود بازار نابسامان کشو، لااقل می‌توانند بخشی از هزینه‌های خود را به واسطه وجود پلتفرم‌ها و قوانین سفت و سخت در نظر گرفته شده، دریافت کنند و به سود برسند. من قبلا هم تجربه همکاری با پلتفرم‌های بین‌المللی را داشته‌ام و حال نیز بر همین اساس، حق امتیاز کپی رایت یکایک آثار تولید شده‌ام را دریافت می‌کنم. به هرحال همکاری با پلتفرم‌ها این مزیت را دارد که بتوانیم چرخ پروژه «تار و تاریخ» را بچرخانیم.

 از دشواری‌های سفر به شهرهای مختلف بگویید.

پروژه «تار و تاریخ» بسیار سنگین است. شما حساب کنید به هر شهری که می‌روم چهار موزیک ویدئو را در چهار لوکیشن متفاوت ضبط می‌کنم که چهار خواننده مختلف دارند. این کار به خودی خودی سختی‌های زیادی دارد. کارگردان پروژه مرتضی حاج محمدی از جان مایه می‌گذارد و اکیپ تصویربرداری و نورپردازی‌ در هر شهر متفاوت است و از استعدادهای همان شهر بهره‌مند می‌شویم.

فعالان و هنرمندان شهرهای مختلف، پروژه «تار و تاریخ» را تا چه حد می‌شناسند؟

خدا را شکر حال پروژه رویداد و اتفاقی تاحدودی شناخته شده است و بسیاری از عزیزان و مخاطبان و شهروندان شهرهای مختلف در جریان آن قرار دارند. بر همین اساس، بیشتر دوستان در هر شهرها لطف کرده و به صورت دلی با ما همکاری می‌‌کنند. لازم است بگویم «تار و تاریخ» را پروژه‌ای ملی می‌دانم، به این دلیل که تمام پارامترهای لازم را دارد. واضح‌تر اینکه در پروژه «تار و تاریخ» جنسیت و قومیت مطرح نیست.

شما به نوعی میان موسیقی و معماری و زبان‌ها در مقاطع مختلف تاریخی پیوند برقرار کرده‌اید. آیا قصد دارید به تمام شهرهای ایران سفر کنید؟

اگر توجه کنید نام پروژه «تار و تاریخ» است نه «تار و تاریخِ ایرانی». اگر به تمام لوکشین‌هایی که در ایران مدنظرم بوده، بروم از کشور خارج خواهم شد. تعاملات و چانه‌زنی‌های این اتفاق از همین الان آغاز شده و با افرادی در ترکیه، تاجیسکتان،‌ عراق و ترکمنستان مذاکراتی صورت گرفته است. اینطور بگویم که هرجا تاریخ هست، امکان رفتن به آنجا و تولید اثر بر اساس بنا و موسیقی و زبان وجود دارد.

برای انجام کارها رویه‌ دیگری وجود نداشت تا از دشواری‌ها و هزینه‌ها بکاهد؟

مطمئنا برای من راحت‌تر است که تارم را بردارم و به اماکن تاریخی بروم و بنوازم و از اجرای‌ام فیلم بگیرم، مسئله این است که من به دنبال اثرگذاری هستم و مفهوم اثرگذاری این است که من بتوانم ماندگاری ایجاد کنم. شما تصور کنید فردا روزی اینستاگرام از دسترس خارج شود! ما باید گنجینه صوتی داشته باشیم تا بتوانیم آن را برای آیندگان منتشر کنیم. در عین حال باید برای این گنجینه زبان تصویر پیدا کنیم و ما نیز در پروژه‌مان برای انجام این اتفاق در تلاش هستیم.

«جانان»

اجرای فرج‌نژاد و اعضای تیمش در «موزه آیینه و روشنایی» یزد با آوازخوانی رسول آزادوار و شعر مفتون همدانی، میدیا فرج‌نژاد (موسیقی و تار)، حمیدرضا نصیری‌فرد (نوازنده دف)، احمد میرمعصومی (میکس و مسترینگ)،‌ مرتضی حاجی‌محمدی (کارگردان)، حسین افضلی (تصویربردار)

این هدف در ارائه زبان تصویری آثار، چگونه برای شما محقق می‌شود؟

پروژه «تار و تاریخ» کارگردان تصویری دارد که در تمام شهرها از اول تا به آخر با من همراه است. مرتضی حاج محمدی سعی می‌کند از آنچه اتفاق می‌افتد، ترجمه‌ای تصویری و دقیق به مخاطب بدهد. به عنوان مثال یکی از قطعات تولیدی ما با عنوان «شب مواج» با استقبال تعداد کثیری از مخاطبان مواجه شد که برای خود من هم این حجم از مخاطب جذاب بود. دلیل چنین موفقیتی این است که اثر هم به لحاظ صوتی و هم به لحاظ تصویری مابه ازا پیدا کرده است.

ظاهرا موسیقی،‌ بناهای تاریخی و معماری ارتباطی به هم ندارند. شما چگونه بین این دو مقوله ارتباط ایجاد کردید و به طور کلی تصانیف چگونه توسط شما بر اساس بناهای تاریخی تولید و ارائه می‌شوناد؟

علاوه بر اینکه موسیقی‌ها در هر منطقه تفاوت‌های ویژه‌ای با هم دارند،‌ اساسا تاریخ و عوامل زیست محیطی هر منطقه بر معماری‌های آن تاثیرگذار بوده. مثلا شما آن چیزی را که به عنوان معماری در کردستان می‌بینید، در شهری چون بوشهر نخواهید دید. این تفاوت به دلیل نحوه زیست در مناطق مختلف است، چون خاستگاه‌ مردم متفاوت بوده است. طبیعت با مردم هر منطقه به گونه‌ای رفتار می‌کرده و آنها مجبور بوده‌اند خودشان را با اقلیم و طبیعت منطقه‌شان تطبیق دهند. مثلا من در استان بوشهر بنایی مانند «دژ» برازجان را می‌بینم که نمونه آن را در شهرهای دیگر با اقلیم متفاوت‌تر، نمی‌‌بینیم. بنایی چون «دژ» را در منطقه کردستان نمی‌بینیم! چرا؟ چون به وجود آن نیازی نبوده و کوه‌ها کار آن را انجام می‌داده‌اند. به همین دلیل است که شهر سنندج در گذشته «سنه دژ» نام داشته است. موضوع دیگر اینکه معماری زبان دارد و باید درباره تاریخ بناهای مختلف تحقیق کنیم تا به این پاسخ برسیم که ساخت فلان بنا یا بناها چه دلیل یا دلایلی داشته است؟

طی این روند در ادامه به کدام منطقه خواهید رفت؟

من می‌خواهم برای ادامه پروژه به شهر تربت جام بروم و قرار است با همراهی دوتار جناب محسن عسگریان اثری را اجرا کنیم و خواننده‌ای داریم که محلی است و آقای بصیر محمدی نام دارد. به نظرتان چرا می‌خواهم کیلومترها طی کنم تا به تربت جام برسم؟ به این دلیل که تقریبا در بیست، سی کیلومتری شهر آرامگاهی وجود دارد که متعلق به یکی از عرفای بزرگ ایرانی است. این شخصیت شاه قاسم انوار نام دارد و عارف و شاعر قرن هفتم و هشتم است.

این شخصیت هرچند برجسته برای عامه مردم شناخته شده نیست!

بله درست است. ما ایرانی‌ها اغلب نمی‌دانیم شاه قاسم انوار چه کسی است. نه اسم بنا را شنیده‌ایم نه جای آن را بلدیم. حال شما حساب کنید رفتن به تربت جام یک ماجراست و مشکلات دیگری هم وجود داشته است.

 «باغ دولت آباد یزد»

مثلا چه مشکلی؟

مثلا دستیابی به اشعار عارف و شاعر بزرگ اما کمتر شناخته شده‌ای چون شاه قاسم انوار، اصلا کار راحتی نبود و واقعا برای یافتن آنها دشواری‌های زیادی را متحمل شدم. طی روندی که در نظرم است باید روی اشعار کار می‌شد که این بخش نیز سختی‌های خاص خودش را داشت. از طرفی، باید طوری روی اشعار کار شود که در زبان و موسیقی محلی بگنجد و بعد باید ترجمه تصویری موسیقی و معماری هم به درستی اتفاق بیفتد. همه مواردی که گفتم کاری است که ما در پروژه «تار و تاریخ» انجام می‌دهیم. 

یافتن منابع و اسناد مفاخر کمتر شناخته شده زمان زیادی از شما نمی‌گیرد؟

قطعا وقت‌گیر است و ما برای انجام بهتر کارها در زمان کوتاه‌تر، برنامه‌ریزی‌هایی داریم و روال‌مان مشخص است. مثلا الان در مرحله‌ای قرار دارم که منتظرم مجوزهای سه شهر کرمان، بوشهر و شیراز به دستم برد. هر کدام از مجوزها که بیاید من یک ماه فرصت دارم چهار، پنج قطعه آن شهر را اصطلاحا ببندم. می‌توان گفت همه چیز در لحظه اتفاق می‌افتد. اصلا اینطور نیست که فکر کنید همه قطعات را آماده دارم و به راحتی به ضبط و دیگر امور مربوطه می‌پردازم. از شما سوال می‌کنم، کدام برای من راحت‌تر است؟! اینکه به سراغ بنایی شناخته شده بروم کار دشوارتری است یا اینکه به سراغ افراد مهم و کمتر شناخته شده بروم؟! من ترجیح می‌دهم سراغ بناها و افرادی بروم که مردم از وجودشان با خبر نیستند. بگذارید مثالی در اینباره بزنم. من زمانی که به شهر نیشابور رفتم همه اصرار داشتند اثر مورد نظرم را در آرامگاه خیام ضبط کنم. من در پاسخ گفتم اگر قرار است به منطقه شما بیایم اتفاقا سراغ شخصیت برجسته و شناخته شده‌ای چون خیام نخواهم رفت؛ بلکه ترجیح می‌دهم به مزار عطار بروم، به این دلیل که کمتر به او پرداخته شده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

در نهایت اثری که در نیشابور ضبط کردید، به سرانجام رسید و منتشر شد؟

اولین قطعه نیشابور که در آرامگاه عطار ضبط شده،‌ پنجشنبه بیست و هفتم آبان‌ماه منتشر شد که خواننده آن حمیدرضا ترکاشوند است.

شما یک سال پیش در قالب پروژه «آواز معاصر» به کشف استعدادهایی در سرار کشور پرداختید. به عنوان آخرین سوال بگویید آیا از وجود برگزیدگان این رویداد در پروژه «تار و تاریخ» استفاده خواهید کرد؟

می‌توانم بگویم بنا را بر این گذاشته‌ام که از تمامی بچه‌های «آواز معاصر» در پروژه «تار و تاریخ» استفاده کنم. حالا هم که با شما صحبت می‌کنم از سه نفر از بچه‌های آواز معاصر در آثار استفاده کرده‌ام و این رویه ادامه خواهد داشت.

گفتگو: وحید خانه‌ساز